دومین جلسه از دوره سیام کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه همسفران و مسافران نمایندگی دانیال اهواز با استادی راهنمای محترم مسافر محمد، نگهبانی مسافر منصور و دبیری مسافر فرود با دستور جلسه «وادی دهم و تاثیر آن بر روی من» پنجشنبه هشتم آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر؛ خیلی خوشحالم امروز در خدمتتان هستم.
دستور جلسه امروز وادی دهم است، صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است. من فکر میکنم تمامی کسانی که در این جلسه حضور دارند و یا کسانی که در تمام جلسات کنگره در این ساعت در کارگاههای آموزشی حضور دارند و در حال گوش دادن به سخنان اساتید جلسه هستند مصداق بارز این وادی هستند. شاید برای کمتر کسی قابل تصور بود از افرادی که در کنگره حضور دارند از خودم گرفته تا کسانی که میدانم، که بتوانند در اینجا بنشینند و بدون هیچ حرف و حدیثی، بدون هیچ حاشیهای، سخن لغوی بگویند و سخن لغوی بشنوند.
آقای مهندس مثال میزنند از کلام الله: در بهشتهای بلند مرتبه که در آن کلام لغوی شنیده نمیشود و کلام نامناسبی گفته و شنیده نمیشود به جز سلامتی و تهنیت. کنگره مصداق کلام الله است، واقعاً کلام لغوی شنیده نمیشود و هرچه هست آموزش است حتی اگر کلام نامناسبی گفته میشود آن کلام نامناسب مصداق ادب از که آموختی از بیادبان است.
چون همه ما وقتی که به اینجا آمدیم در صراط مستقیم نبودیم بعضاً بودیم، بعضاً نبودیم شاید اشتباهاتی داشتیم، خیلی از ما صفات بدی داشتیم، افکار درستی نداشتیم شاید بعضی از ما افکار درستی هم داشتیم اما در مسیر بدی افتاده بودیم. در کنگره و آموزشهای ناب آن که از جناب مهندس نشئت میگیرد و تکرار آن آموزشها گاهی اوقات تعجب میکردم که دلیل این همه تکرار در آموزشها چیست؟ دلیلش را بعدها متوجه میشویم چون در کنگره اعتقاد داریم به تکرار، تکرار و آموزش و این تکرارها باعث میشود که من بیندیشم و تفکر کنم به اینکه: حالا که برای درمان اعتیاد به کنگره آمده ام آیا درمان اعتیاد آخرین مرحله خواسته من است؟
شاید در بدو ورود همچین نظری داشتم ولی بعدها وقتی که وارد کنگره میشوید و درمان اعتیاد انجام میشود و یک سال دو سال یا سه سال میگذرد متوجه میشویم که کنار گذاشتن مواد کوچکترین کاری بوده که در کنگره انجام دادهایم و کارهای بسیار بزرگتری است، از جمله تغییر صفات یا تغییر تفکر. چه اتفاقی در من میافتد که بتوانم به خودم بقبولانم که تفکرم غلط است؟ یا رفتارم نادرست می باشد؟ و باید آن را تغییر بدهم و چه الزامی به تغییر آن دارم؟ و برای تغییرش باید چه پیش نیازهایی را پاس بکنم؟
در کنگره ۶۰ مبنا بر این است که تفکر شخص عوض میشود و برای این تغییر تفکر که منجر به تغییر صفت میشود و تغییر صفتی که فقط مختص به انسانی است که خداوند در کلام الله میگوید: از روح خود در آن دمیدم. این تغییر صفت فقط در انسان انجام میشود و همه ما میدانیم در سایه آموزش است که این تغییر صفت انجام میشود وگرنه شخصی که دزدی میکند تا زمانی که به بدی آن کار پی نبرد فکر میکند که بهترین کار را انجام میدهد پس چه اتفاقی باید بیفتد که به زشت بودن آن کارها پی ببرد و چه آموزشها و چه مسائلی را باید طی بکند که بتواند آن صفت را تغییر بدهد؟
استاد امین میفرماید: کنار گذاشتن یک کار یا صفت ضد ارزشی دردش مثل درد زایمان است. ما که تجربهای از این درد نداریم ولی مثالهایی که از آن گفته شده نشان می دهد حتماً کار بسیار سختی است و استاد امین حتماً برای اینکه همچین تمثیلی را بیاورند دلیل خاصی داشتهاند که کنار گذاشتن یک ضد ارزش را به همچین دردی تشبیه میکنند. شخصاً اعتقاد و ایمان دارم به اینکه اگر خودمان بخواهیم هر کاری انجام پذیر است و این تغییر امکانپذیر است همینطور که میبینیم در مسافران عزیز و همسفران محترم اتفاق افتاده است.
چه جور به کنگره میآیم؟ و چه جور خارج میشوم؟ با چه حسی میآیم؟ و با چه حالی میروم؟ روزی که آمدم چه جور بودم؟ و الان چه جور هستم؟ تفاوتم با شش ماه قبل با یک سال قبل با ۱۰ سال قبل چه بوده و چه هست؟ و به کجا میخواهم برسم؟ شاید کار آسانی نباشد ولی شدنی است و نیاز به گذشت زمان دارد و امیدوارم خداوند کمک کند در سایه آموزشهای جناب مهندس و دیدهبانهای عزیز این راه پرفراز و نشیب را به راحتی هرچه تمامتر طی کنیم. برای خودم و برای همه عزیزان حاضر در جمع، برای سفر اولیهای عزیز آرزو میکنم که به رهایی برسند برای سفر دومیهای عزیز آرزو میکنم در بخشهای مختلف کنگره خدمتگزار شوند خدمت را رها نکنند و بر درمان و خدمت ماندگار باشند.
ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
عکس و تایپ: مسافر مصطفی
ارسال: مسافر مجتبی
- تعداد بازدید از این مطلب :
541