جلسه دوازدهم از دوره دوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی محمدیپور قم، با استادی مسافر مجتبی، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر احمد با دستور جلسه: «وادی دهم و تاثیر آن روی من» روز سهشنبه 6 آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز بکار نمود.
سخنان استاد:
از دبیر و کسانی که نوشتهها را قرائت کردهاند، تشکر میکنم، از گروه مرزبانی و راهنمای عزیزم تشکر میکنم که به من اجازه دادند تا در این جایگاه حضور داشته باشم و آموزش بگیرم، از راهنمای سفر اولم آقای ابراهیم تشکر میکنم که برای من خیلی زحمت کشیدند تا بتوانم این مسیر را طی کنم و به حال خوشی که مدنظرم بود برسم. واقعاً اگر زحمات این دوستان و خدمتگزارانی که در کنگره خدمت میکنند نبود من به حال خوشی که مد نظرم بود نمیرسیدم. به تدریج تغییراتی را در خودم احساس کردم و توانستم به جایگاهی که امروز دارم برسم، هرگز فکر نمیکردم بتوانم در این جایگاه بنشینم و صحبت کنم، زیرا در گذشته حتی نمیتوانستم صحبت کنم، چه برسد در جایگاه استادی قرار بگیرم.
اگر بخواهم از صفات گذشتهام بگویم، در کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر نیز نوشته شده که این وادی بسان شمشیر برنده است که همه را هشدار میدهد. اگر وجود کنگره نبود به هیچ عنوان نمیتوانستم روشنایی و عشق را ببینم، آموزشهایی که از آقای مهندس و راهنمایان گرامی دریافت کردم به من کمک کرد تا صفات گذشتهام را کنار بگذارم و از کینه به عشق برسم، من عشق را در وجود تکتک خدمتگزاران کنگره60 دیدهام. از همه خدمتگزاران تشکر میکنم و سپاسگزارم، انصافاً هر چقدر سپاسگزاری کنم کم است، من تا آخر عمرم تشکر میکنم زیرا روشنایی را در هیچ جای دیگری نمیتوانستم ببینم، من در NGO های دیگر نیز رفتهام، اما یک صفت من را که مواد بود را نتوانستم تغییر دهم. درمان مواد یکی از صفاتی بود که در کنگره موفق به تغییر آن شدم. کنگره به من کمک کرد تا مواد را کنار بگذارم و به جای آن دفتر، قلم و خودکار به من داد، سیگار را از من گرفت و کتاب را به دذست من داد، نفرت را از من گرفت و عشق را به من داد، تاریکی را از من گرفت و روشنایی را به من داد، این تغییرات فقط و فقط به واسطه کنگره برایم به وجود آمد و بنظرم هیچ جای دیگری نمیتوان مشابه آموزشهای کنگره60 را پیدا کرد.
همانطور که در کتاب آمده سقوط نیز داریم، سقوط کجاست؟ اگر من CD ننویسم و گوش به فرمان راهنمایم نباشم در نتیجه سقوط خواهم کرد، نباید فکر کنم که خوب شدم و نیازی به کنگره و آموزش ندارم، باید مشتاق باشم تا این مسیر را ادامه بدهم و قدردان حال خوبی که کسب کرده ام باشم، نباید فراموش کنم با چه حالی وارد کنگره60 شدهام، هیچ وقت یادم نمیرود که با حال پریشان و بیخبر از عشق وارد کنگره60 شدم، من چه میدانستم عشق و روشنایی چیست؟، به واسطه آموزشهای کنگره 60 عشق و روشنایی را درک کردم و تمام تلاشم را میکنم که قدر آن را بدانم و در آخر همیشه سپاسگزار آقای مهندس، راهنمایان، مرزبانان و تمام خدمتگزاران عزیز که با عشق خدمت کردند و برایم زحمت کشیدند خواهم بود.
تهیه تنظیم: گروه سایت مسافران
- تعداد بازدید از این مطلب :
162