چهارمین جلسه از دوره اول سری کارگاههای آموزشی - خصوصی کنگره ۶۰، ویژه خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی نسترن اصفهان، با استادی راهنما مسافر مریم، نگهبانی مسافر سمانه و دبیری مسافر فاطمه، با دستور جلسه «وادی دهم و تأثیر آن روی من» روز شنبه ۳ آذرماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان مریم هستم مسافر
از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان سپاسگزارم و از ایجنت محترم تشکر میکنم که به بنده فرصت خدمت دادند. دستور جلسه امروز در مورد «وادی دهم و تأثیر آن روی من» است و در ادامه تولد یک سال رهایی خانم مونای عزیز را جشن میگیریم.
وادی دهم میگوید: صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است. جهان جاری است، و انسان که در این جهان هستی زندگی میکند، دائماً با تغییرات گوناگون و دگرگونیهای مختلف، راه خود را ادامه میدهد. یک جایی خداوند نوید میدهد و جای دیگر هشدار.
سفر اولی که تازه سفر خود را شروع کردهای و نمیدانی چه چیزی در انتظارت هست، سفر دومی که وارد مشکلات و تلاطمهای زندگی شدهای؛ همه چیز گذرا است. دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت، دائماً یکسان نباشد حالِ دوران، غم مخور.
هیچ غم و غصهای و هیچ سختی و مشقتی، ماندگار نیست. اگر کسی، بر چسبی زده باشد، چه به حق و چه بهناحق، ممکن است اثرات آن باقی بماند، ولی ماندگار نخواهد بود و تو باید در مسیر قرار بگیری، ناامید نشوی و تغییر کنی. مسیر تغییرات هم آسان نیست، این جهان، این هستی و حتی این آدمها، هیچچیزی را مجانی به تو نمیدهند، باید هزینهاش را پرداخت کنی و شاید لازم باشد از کسری خواستههایت بگذری از یکسری نیازهایت و یا لازم باشد حتی از بعضی افراد هم بگذری.
تو باید ببخشی، رها کنی، جبران خسارت کنی، بههرحال اگر بخواهی در زندگیات تحول ایجاد بشود، باید بهایش را پرداخت کنی. وادی دهم برای کسانی است که خواهان تغییر هستند. وقتی خواسته قلبی داشته باشم، درست مثل این است که بذری را در جهان هستی و در دل تاریکی کاشته باشم، و تا این بذر بخواهد قوی شود و سر از خاک بیرون بیاورد، یک فعل و انفعالاتی باید صورت بگیرد تا جوانه بزند.
وقتی جوانه سبز شد، تازه تغییرات شروع میشود و بیشتر نیازمند توجه و مراقبت خواهد بود. این نهال کوچک و ضعیف، احتیاج به تغذیه دارد و این روند ادامه خواهد داشت تا ریشهها در خاک قوی بشود که با وزیدن یک باد، متزلزل نگردد و بتواند به رشد و تکامل خود ادامه دهد.
وادی دهم امید و نوید میدهد، اگر خواهان تغییر و تحولات باشی، قطعاً به خواستهات میرسی مشروط بر اینکه دست از تلاش و کوشش بر نداری و همیشه صبور باشی و از طرف دیگر هم این وادی هشدار میدهد، وقتی به جایگاهی رسیدی و یک صفت خوبی را به دست آوردی، اگر از آن مراقبت نکنی و قدر آن را ندانی، مطمئن باش دستاورد خود را از کف خواهی داد. من وظیفه دارم حس و حال خوبی که به دست آوردهام را انتقال بدهم.
بخش دوم میگوید: تأثیر آن روی من، من در کنگره یاد گرفتم تا زمانی که اشکال و ایراد را در خودم پیدا نکنم، هرگز قادر به ایجاد تغییر نخواهم بود و بر همین اساس، در دعاهایم میگویم خدایا، عیبهای مرا به من نشان بده و کمک کن بتوانم آنها را یکییکی حل کنم و قدمهای محکم و استوارتری در این مسیر بردارم.
پیام تولد:
خانم مونا؛
امیدوارم که در راه خود قدمهای بسیار مفیدی را برداری و مسائل را بهخوبی آنچه گفته حل کنی و به پایان برسانی. یک سال رهاییتان مبارک
سخنان استاد در مورد یک سال رهایی مسافر مونا:
این تولد را خدمت آقای مهندس، خانواده بزرگوار ایشان و خدمت خانم مونای عزیز، همچنین خدمت ایجنت شعبه نسترن تبریک میگویم. خدمت راهنمای جونز خانم مهری عزیز و خدمت خود خانم مونا و همسرشان نیز تبریک و شادباش میگویم.
مونا یک رهجوی خیلی خوب و منظم و فرمانبرداری است که در سفر اول با اینکه از محلات میآمد و چند ساعتی هم طول میکشد که برسد به شعبه، مسافت و زمان و مکان مانع رهائیاش نشد. خانم مونا، اکثر اوقات سطح انرژی پایینی داشت، ولی از زمانی که شروع کرد به کاهش وزن و تغذیه سالم، هر وقت او را میبینم، متوجه سطح انرژی بالای او میشوم و برایش خوشحال هستم.
به خانم مهری عزیز خداقوت میگویم؛ برای همه زحمتهای که در زمینه تغذیه سالم و کاهش وزن، برای این عزیزان متقبل و متحمل میشوند و از ایشان سپاسگزارم. میخواهم بگویم؛ مونای عزیز شما انتخاب شدهای که در این مسیر حرکت کنی، احیا شوی و روند تغییرات را پیش ببری، رسالتی پشت این قضیه هست، محکمتر و قویتر قدم بردار و قدر خودت و کنگره را بدان سپاسگزارم.
خواستهها:
خواسته اول: از خداوند میخواهم که اذن ورود برای خواهرم صادر شود و به کنگره بیاید.
خواسته دوم: کنگره ۶۰، آنقدر گسترش یابد که به همه جای دنیا برسد و تمامی انسانها از رنج و درد اعتیاد و بیماریها، رها شوند.
اعلام سفر:
مسافر مونا - راهنما: خانم مریم - آنتی ایکس مصرفی: شیره، تریاک و قرص B2- روش درمان: DST- داروی درمان: OT- مدت سفر: ۱۳ ماه و ۵ روز - مدت رهایی: ۱ سال و ۵ روز - ورزش در کنگره: ایروبیک.
صحبتهای مسافر مونا:
سلام دوستان مونا هستم مسافر.
از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم، همینطور از خانم مونای عزیز سپاسگزارم، از ایجنت محترم شعبه سرکار خانم فاطمه و از راهنمایی خوبم خانم مریم عزیز خیلی سپاسگزار و قدردان محبتهایشان هستم. از خانم مهری راهنمای لژیون جونزم بسیار سپاسگزارم و از همسفر واقعی و همسر عزیزم بینهایت تشکر میکنم.
من با حالی نامساعد و با یکدنیا غم و اندوه، به کنگره آمدم، البته با سقوط آزادی که به بنبست برخورد کرده بودم و افسردگی بسیار شدید و مفرط، باعث شده بود که حدود ۶ یا ۷ ماه، خانهنشین و انزواطلب شوم.من از خانه بیرون نمیرفتم و حوصله هیچ کاری را نداشتم تا اینکه همسرم راه کنگره را پیدا کرد و رفت شعبه دلیجان و به من هم گفت بیا برویم اصفهان، در نمایندگی خانمهای مسافر، درمان شو. من در ذهنم گفتم؛ میروم؛ ولی کار خودم را انجام میدهم و مواد را هم مصرف میکنم.
اما با ورودم به کنگره، با آغوش باز و پر از محبت خانم آزاده، مشاور تازهواردین و خانم فاطمه که آن زمان، مرزبان نمایندگی یاس بودند، مواجه شدم و با عشقی که این دو فرشته مهربان، به من دادند، در تصمیم خود تجدیدنظر کرده و گفتم تمام تلاش خودم را به کار میبندم تا به معنای واقعی، به درمان قطعی برسم.
خدا را شکر ماندگار شدم و سیدیهایم را مرتب مینوشتم، داروی خودم را سروقت و بهموقع میخوردم. الان حال و احساس خوبی را تجربه میکنم. در طول درمان، مسافتی را از محلات به اصفهان میآمدم که بسیار طولانی و زمان بر بود و شاید دو الی سه ساعت طول میکشید که من به نمایندگی یاس برسم؛ ولی هدف و مقصود، اینقدر شیرین و دلچسب بود که انگار ده دقیقه در راه بودهام.
امروز خیلی دوست داشتم که مادرم اینجا بود. میدانم با دعاهای ایشان اینجا هستم. من که همیشه با خود میگفتم: آیا میشود یک روز صبح که بیدار میشوم، بدون قرص و مواد کارهایم را انجام بدهم؟ امروز باحال خوب و حس خوب، ساعتها در راه هستم که بیایم کنگره و از آموزشهای بینظیر آن برخوردار شوم و تکتک آموزشها را در جایجای زندگیام به کار ببندم و همیشه از آرامش برخوردار باشم. بابت تمام این حسهای خوب، خدا را شکر میکنم از همه شما سپاسگزارم.
تایپ: مسافر مرضیه، لژیون سوم، نمایندگی نسترن اصفهان.
ویرایش: مسافر کبری، لژیون هشتم نمایندگی نسترن اصفهان.
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
186