در وادی دهم به دو مبحث مهم اشاره شده است؛ اولی صادق نبودن صفت گذشته در انسان، دومی جاری بودن خود انسان است. چقدر این وادی زیبا بیان میکند که من همسفر یا مسافر میتوانم برای ادامه زندگی خود تصمیم بگیرم و هدف بزرگی داشته باشم!
این وادی به من میگوید زندگی مثل آب روان در حال حرکت است این من هستم که میتوانم تصمیم بگیرم چگونه باشم. آیا همچنان مثل گذشته در سیاهی باقی بمانم یا نه در مسیر نور و روشنایی حرکت کنم؟ آیا همچنان در حال مصرف سیگار و نیکوتین باشم یا برای سلامتی خود ارزش قائل باشم و برای درمان آن حرکت کنم؟
از جایی که انسان موجودی جاری و در حال حرکت است؛ صفت و ویژگی گذشته در انسان نمیتواند به طور دائم وجود داشته و صادق باشد؛ البته این جاری بودن در مورد کل کائنات هم صدق میکند. تغییر فصلها، پیدایش شب و روز، خواب رفتن درختان و بیدار شدن آنها، بهثمر نشستن درختان، باریدن باران، رسیدن میوهها همه و همه نشان از جاری بودن و روان بودن جهان هستی است.
وادی دهم به انسان امید میدهد و میگوید ای انسان که در مسیر زندگی خود دچار اشتباه شدهای راه جبران اشتباه را پیدا کن. تویی که میتوانی از پایینترین نقطه جهان به بالاترین نقطه هستی برسی. همانگونه که با روش DST آغاز به سفر درمان اعتیاد و نیکوتین کردیم همانگونه که سفر را ادامه دادیم نوری که در مسیر بود را دیدیم. با آموزشها و جهانبینی که از کنگره۶۰ گرفته بودیم توانستیم از تاریکی رها و به لطف و محبت پروردگار به سلامتی و شادکامی برسیم. امید آن دارم همه عزیزانی که بیرون از کنگره۶۰ گرفتار موادمخدر هستند با ورود به کنگره۶۰، آموزش جهانبینی و شناخت خود از دام اعتیاد رها شوند و به تعادل برسند.
این وادی به من هشدار میدهد مبادا فکر کنی وقتی به اوج رسیدی ماندگار هستی! اگر در اوج بودی و غفلت یا کوتاهی کردی به نقطه پایین سقوط میکنی و زمان زیادی نمیبرد که به دوزخ سقوط میکنی. ما با پا گذاشتن در جهان هستی ابتدا در یک نقطه مشخص هستیم و با طی کردن مراحل مختلف زندگی و با خواست و تلاش خود در مراحل مختلف زندگی روزگاری را سپری میکنیم که این همان معنای جاری بودن است.
تغییر، تبدیل و ترخیص بهراحتی اتفاق نمیافتد. انسان در هر مرحله از زندگی خود این سه مرحله را تجربه میکند. در این وادی به ساختار تمام هستی اشاره شده است که به سه مولفه نور، صوت و حس بستگی دارد. در مورد نور میتوان گفت همانند خورشید است که صبحها طلوع میکند؛ درواقع به انسان یادآوری میکند که بیدار شو، حرکت کن جاری باش و وجودت را تبدیل به نور کن. صوت همانند مخابرات اطلاعات را در سطح کره زمین منتقل میکند؛ ما همه صوت را بهدلیل مخرب بودن نمیشناسیم؛ اما حس که در این میان از همه موارد مهمتر است؛ حس در کائنات به عنوان فرستنده و گیرنده عمل میکند.
برای دوری کردن از ضدارزشها سختترین و دشوارترین نقطه، تغییر حس است. وقتی بتوانیم حس خود را نسبت به هستی و وجود خود تغییر دهیم میتوانیم دلیل و چرایی زندگی خود را در جهان داشته باشیم. میتوانیم راه درست تزکیه و پالایش را پیدا کنیم تا بتوانیم خودمان را از ضدارزشها دور کنیم و به سمت ارزشها حرکت کنیم. وقتی حسهای ما درست شده باشند خوبیها را دریافت میکنند؛ زشتیها از ما دوری میکنند و آنها را جذب نمیکنیم؛ پس همه چیز در درون ما است؛ چه خوبی و چه بدی.
هیچگاه نمیتوانیم دنبال حال خوب خود در بیرون باشیم و بگوییم که فلان شخص باعث حال خوب من است یا فلان شخص باعث حال بد من است. این خود ما هستیم که میتوانیم حال خود را خوب یا بد کنیم؛ البته لازم به ذکر است تغییر حس و دیدگاه به این راحتی نیست که یکباره بتوانیم تغییر کنیم؛ این هم نیاز به آموزش، تلاش، تزکیه و پالایش جسم، روان و جهانبینی دارد.
تاثیر وادی دهم روی من این بود که منِ همسفر وارد لژیون ویلیام وایت شدم و توانستم در مسیر روشنایی نیکوتین خود را درمان کرده و به رهایی برسم. انسان اختیار دارد؛ این اختیار به او اجازه میدهد تا خود انتخاب کند که در مسیر سیاهی باشد یا نور، روشنایی باشد یا تاریکی، ارزش باشد یا ضدارزش، امید باشد یا ناامیدی. وقتی شروع به حرکت در مسیر کنگره۶۰ کردم و با وادیها آشنا شدم؛ وادی اول گفت: «با تفکر ساختارها آغاز میشود، بدون تفکر هرآنچه هست رو به زوال میرود». شروع به تفکر کردم که چرا در جهان هستی هستم، هدفم چیست، چرا وارد دنیای مادی شدم و چرا در حال حرکت هستم؟
وادی دوم به من آموخت «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد». آن موقع بود که فهمیدم آری! در هستی بیهوده و بدون علت خلق نشدهام. خداوند از خلق من هدفی داشته است؛ پس چرا باید بیهوده باشم؟ همینطور وادیها را طی کردم و به وادی دهم رسیدم ما قرار نیست همیشه ثابت باشیم و کارها و رفتارهای گذشته خود را تکرار کنیم میتوانیم تغییر کنیم و به جهان هستی دید بهتری داشته باشم. تا کی میخواهم در سیاهی باشم؟ باید نوری که از راهنمای خود گرفتم را ادامه میدادم تا از گوهر وجودی خود لذت ببرم. از استاد عزیزم خانم اعظم بابت همه لطف و محبتش تشکر میکنم.
نویسنده و رابط خبری: راهنمای ویلیام وایت همسفر صغری (نمایندگی قیدار)
ویراستاری و ارسال: مسافر نیکوتین نگار رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر زهره (نمایندگی سهروردی اصفهان)
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره ۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
30