خاصیت و ویژگی هر چیزی را صفت میگویند. به عنوان مثال، سیاهی صفت تخته سیاه است. این صفات در جامدات و برخی چیزها ثابت و تغییرناپذیر هستند، مانند سیاهی شب؛ اما در مورد انسان، اینگونه نیست. صفت انسان در هر شرایطی میتواند تغییر کند؛ زیرا انسان جاری است. هستی و زندگی نیز جاری هستند و این نکته بسیار مهمی است. در همین کنگره، آنهایی که راستی و حقیقت را میبینند و صادق هستند، به ارتقا میرسند. برخی افراد در روز به دنبال پیدا کردن شب هستند و در یک انسان با ویژگیهای خوب، به دنبال نقطه منفی او میگردند. الهی بودن فقط به معنای انجام یکسری مراسم عبادی نیست؛ هرکس الهی است؛ باید مورد محبت مردم قرار گیرد و بدخلق نباشد و خوشرو باشد.
وادی دهم مانند شمشیر برنده است. چاقوی جراحی دو کار انجام میدهد: هم میتواند انسان را از مرگ نجات دهد و هم میتواند شاهرگ گردن را بزند. این وادی هم هشدار میدهد و هم امید به بازگشت میدهد. انسان را هم بالا میبرد و هم پایین میآورد. یعنی اگر خوب هستی، میتوانی بد شوی و اگر بد هستی، میتوانی خوب شوی. خداوند به ما زندگی داد و اختیار آن را به ما سپرد و این خودمان هستیم که چگونگی زندگی خود را رقم میزنیم و دیگران نقش کمی دارند.
خداوند به انسان میفهماند که پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است. ما نمیتوانیم بگوییم از ما گذشته و به کارهای بد ادامه دهیم. هیچ انسانی مجبور نیست تا ابد در جهنم بماند و بگوید ما اشتباه کردیم و سوختیم؛ بنابراین بازگشت برای همه وجود دارد و همه میتوانند؛ حتی گناهکارترین افراد در هر نقطهای که هستند، مورد لطف خداوند قرار بگیرند. بالعکس، اگر در بهشت باشند و خلاف کنند، ممکن است به پایین سقوط کنند؛ پس چون انسان جاری است، باید کوشش و تلاش کند و جایگاهی که به آن رسیده را حفظ کند.
در این وادی، استاد فرمودند: سه مؤلفه نور، صوت و حس ساختار جهان را تشکیل میدهند. جهان زمینی و جهانهای دیگر بدون آنها معنا ندارد. نور در هستی فرمان میدهد، خداوند نور زمین و آسمان است. اگر نور به زمین نتابد، زندگی ادامه ندارد. طلوع خورشید به انسان میگوید: «ای که از خود رمیدهای، به جسمت برگرد تا نار وجودیات را به نور تبدیل کنم.» صور پنهان انسان نار است و صور آشکار انسان خاک است؛ باید نار وجودی را با تزکیه و پالایش تبدیل به نور کنیم. یعنی ای انسان، تو میتوانی با تلاش، مخربترین صفات را به بهترین صفات تبدیل کنی.
بهطور کلی، این وادی لطف و بخشندگی خداوند را در زندگی انسان به نمایش میگذارد و خطوط اختیار زندگی را به دست خودمان سپرده است. ما خودمان ترسیمکننده زندگی خود هستیم. خداوند به ما قدرت اختیار داده و خودمان انتخاب میکنیم که چگونه زندگی کنیم. با تغییر دادن صفت ناپسند خود، میتوانیم خود را تغییر دهیم و به صلح و آرامش برسیم. نیروهای منفی قابل حذف نیستند؛ اما میتوانیم صفت خود را تغییر دهیم. انسان چیزی را منتشر میکند که در درون او است. مسائل مالی قابل انتقال هستند، اما مسائل معنوی قابل انتقال نیستند.
نکته حائز اهمیت این است که وقتی تغییر میکنیم، صفت ما نیز باید از بنیان تغییر کند. برای اینکه صفت گذشته تغییر کند؛ باید حس تغییر نماید و برای اینکه حس تغییر کند، هیچ راهی جز پالایش نداریم. اولین قدم برای تسکین و پالایش، تفکر سالم است. تفکر سالم، ایمان سالم، عمل سالم، عقل سالم و عشق سالم به دنبال دارد. کسی که ایمان دارد؛ باید بخشنده و مهربان باشد؛ یعنی صفات خداوند در او وجود داشته باشد.
ارتباط انسان با جهان هستی بر مبنای حس او است و انسانی که عاقلتر باشد، عاشقتر است. آدمهای بد به ما یاد میدهند که بدی زشت است و بدی انسانها از روی جهل و نادانی و نیاز آنهاست. اشخاص جاهل و نادان با دست خودشان وسیله نابودی خود را فراهم میکنند. این وادی میگوید وقتی کسی به ما بدی میکند؛ باید بر مبنای شرایط پاسخ بدهیم؛ یکجا ببخشیم و یکجا بستانیم. عشق یک مرتبه به وجود نمیآید و ذرهذره به وجود میآید. اگر عشق یک مرتبه به وجود آید، شور و هیجان است؛ اما اگر شور به شعور تبدیل شود، عشق سالم است و عشق سالم هیچگاه به نفرت تبدیل نمیشود.
انسان دارای هر ویژگی که باشد، میتواند صفات و ویژگیهای خود را تغییر دهد؛ زیرا صفات گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است.
منابع: کتاب عشق وادی دهم، سیدی وادی دهم بخش ۱ و ۲ و ۳
نویسنده: رابط خبری همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویرایش: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیونسوم)
ارسال و ویراستاری: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیرجند
- تعداد بازدید از این مطلب :
10