دوازدهمین جلسه از دور یازدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی اسلامشهر، با استادی راهنمای محترم مسافر محسن، نگهبانی مسافر میثم و دبیری مسافر سجاد با دستورجلسه"وادی دهم و تأثیر آن روی من" و در ادامه تولد اولین سال رهایی مسافر نادر روز شنبه ۳ آذر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر، خداوند را شاکر هستم که امروز قسمت شد تا در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم، دستور جلسه این هفته وادی دهم و تأثیر آن روی من میباشد میخواهم ابتدا قسمتی از پیام زیبای این وادی را برای شما بخوانم، صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است این وادی یا این قانون و یا این راه بسان شمشیری برنده است هم هشدار میدهد و هم امید به بازگشت هم صعود است و هم سقوط هم مرگ است و هم زندگی هم زنده را از درون مرده خارج میکند و هم مرده را از درون زنده و به طور کلی هم رحمت لطف و بخشندگی خداوند را در مسیر زندگی انسان به نمایش میگذارد و هم خطوط اختیار را به شکل بسیار زیبایی به دست انسان میسپارد تا خودش هرگونه که مایل است ترسیم نماید و به انسان میفهمانند که پایان هر نقطه میتواند سرآغاز خط دیگری باشد.
خواندن این وادی همیشه برای من بسیار جذاب بوده است و هر چقدر آن را مطالعه میکنم بیشتر لذت میبرم زیرا بعد از خواندن این وادی متوجه شدم که همه چیز به طور سلسله وار به یکدیگر وصل میباشد، مخصوصاً که در انتهای وادی به خوبی اشاره میکند که تفکر سالم، ایمان سالم، عمل سالم، حس سالم، عقل سالم و در نهایت عشق سالم را به همراه دارد و این نشان میدهد که همه چیز کاملاً به یکدیگر مرتبط است، در این وادی میخوانیم که هر گیرندهای قطعاً فرستنده هم میباشد و ما به واسطه گیرندههای خود هر چیزی را که دریافت میکنیم چه زشت باشد و چه زیبا دقیقاً همان چیز را بازتاب میدهیم و برای تغییر این موج راهی نیست به غیر از تزکیه و پالایش که باید آن را از خود شروع نماییم.
در این وادی به مثلث هستی که نور، صوت و حس میباشد اشاره میکند که وسیله ارتباط ما با جهان هستی میباشد یعنی ما هر چیزی را که برداشت میکنیم بازتاب همان را به بیرون انتقال میدهیم به قول معروف از کوزه همان برون تراود که از اوست، اگر سرشار از کینه و نفرت باشیم به ناچار همان را انتقال میدهیم و اگر سرشار از عشق و محبت باشیم آن را به دیگران خواهیم داد، این وادی به ما میگوید هیچ انسانی مجبور نیست که تا ابد در جهنم باقی بماند و همان بحث امید به بازگشت را بیان میکند که مانند شمشیری دو لبه میماند، انسان هیچگاه نباید ناامید بشود زیرا خداوند در توبه و بازگشت را همیشه برای ما باز گذاشته است که بتوانیم هرگاه متوجه اشتباهات خودمان شدیم برگردیم و آنها را اصلاح نماییم.
خداوند خطوط اختیار را کاملاً در اختیار ما قرار داده است و علاوه بر اینکه او بخشنده و مهربان است کاملا اختیار زندگی ما را به ما سپرده است که خودمان به وسیله اعمال و رفتارمان بتوانیم زندگی خود را بسازیم و چیزهایی را که به وسیله حس خود دریافت میکنیم بتوانیم بازتاب بدهیم امیدوار هستم که همه دوستان به خوبی این وادی را مطالعه نمایند بیشتر از این در مورد این وادی نمیخواهم صحبت کنم و دوست دارم از مشارکت شما استفاده نمایم از اینکه به صحبتهای من توجه نمودید از همه شما دوستان سپاسگزارم.
اما در مورد تولد اولین سال رهایی مسافر نادر عزیز و همسفر محترمشان، نادر تیر ماه سال ۱۴۰۱ وارد لژیون بنده شد و علی رغم ظاهر بسیار موجهی که داشت درون او بسیار آشفته بود و به خاطر باورها و درگیریهایی که داشت و به موفقیت نرسیده بود بسیار حال بدی داشت و شرایط درونی او اصلاً خوب نبود و به واسطه مصرف تخریب بسیاری را با خود به همراه داشت اما نکته بسیار مهمی که نادر را با بقیه متمایز میکرد فرمانبرداری او بود و به قدری خوب حرکت میکرد در طول سفر من به شخصه از او آموزش میگرفتم و نقطه عطف او زمانی بود که سفر سیگار خود را هم شروع کرد، این روز را به نادر و همسفر محترم او فرزندان دلبندش و همچنین به راهنمای محترم سرکار خانم زهرا که زحمات زیادی در بخش همسفران میکشند تبریک میگویم و برای همه این عزیزان آرزوی موفقیت دارم.
صحبتهای مسافر نادر:
سلام دوستان نادر هستم یک مسافر، آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک، ۱۰ ماه ۲۲ روز به روش DST با داروی OT سفر کردم راهنما آقای محسن، ورزش در کنگره طناب کشی، رهایی یکسال و ۶ ماه.
آرزو میکنم امید هیچ پدر و مادری از درمان نامید نشود، خدا را شکر امروز توانستم این جایگاه را تجربه کنم و برای همه دوستانی که هنوز این جایگاه را تجربه نکردهاند آرزو میکنم که هرچه زودتر تولد خود را جشن بگیرند، بنده اکثر اوقات در زمان مصرف به صورت سقوط آزاد مواد را ترک میکردم و همیشه خسته بودم و هیچ وقت حال خوبی نداشتم گاهی آرزو میکردم که به کما بروم و زمانی که بیدار میشوم اعتیاد را کاملاً فراموش کرده باشم ولی این امکان پذیر نبود زیرا در کنگره یاد گرفتم که اعتیاد با مرگ هم از بین نمیرود، به لطف خدا و با خواستهای که داشتم با کنگره آشنا شدم و توانستم به کمک راهنمای خوبم از اعتیاد رها شوم از همسفرم بسیار متشکرم که در این مسیر همیشه یار و همراه من بود و همچنین از راهنمای محترم بخش همسفران سرکار خانم زهرا و راهنمای خودم آقای محسن که همیشه با آموزشهای ناب خود به بنده لطف داشتند کمال تشکر را دارم در پایان از اینکه به صحبتهای من توجه نمودید از همه شما دوستان سپاسگزارم.
عکس: مرزبان محترم مسافر محمد
تنظیم، ویرایش و ارسال: مسافر میثم
- تعداد بازدید از این مطلب :
217