جلسه سوم از دوره چهارم کارگاههای آموزشی مجازی نمایندگی ویلیام وایت به استادی راهنمای ویلیام وایت همسفر فائزه با دستورجلسه «وادی دهم: صفت گذشته در انسان؛ صادق نیست، چون جاری است و تأثیر آن روی من» در تاریخ ۳ آذرماه ۱۴۰۳ برگزار شد.
سخنان استاد:
درواقع این عبارت دنیایی از معانی و زیبایی دارد. انسان به واسطه اختیاری که دارد؛ آموزشپذیر و جاری است؛ میتواند صفات بد گذشته خود را تغییر دهد. این اختیار و انتخاب انسان استکه تعیین میکند؛ چه راهی برای خودش برگزیند. همه چیز از من شروع و به من هم ختم میشود؛ چون به لطف خداوند صاحب اراده، اندیشه و تفکر هستم.
این وادی به من هم شور و امید حرکت میدهد؛ هم هشدار و آگاهی؛ حتی در پایینترین قسمت تاریکی و اعتیاد به سیگار توانستم نقطهای در پایان خط بگذارم و خط دیگری را آغاز کنم؛ اما باید از چیزی که بهدست آوردم مراقبت کنم؛ چون همیشه امکان لغزش هست و به محض توقف و رخوت دچار ناامیدی، منیت و ترس میشویم و شرایط سقوط برای ما مهیا میشود.
بعد از مدتیکه همسفر کنگره۶٠ بودم؛ با وجود تغییرات مثبت و زیادی که در زندگی ما بهوجود آمده بود؛ متوجه شدم؛ آنطور که باید چیز زیادی در کوله بار خودم ندارم. تمام آموزشها را در درونم با همسفر بودن تجربه کردم؛ اینکه من به خاطر مسافرم به کنگره۶٠ میآیم؛ هر چقدر هم حال خوبی داشت؛ اما دوربینم روی خودم زوم نبود و همچنان در هویت تلخ مصرفکننده سیگار مانده بودم و حتی مقصر مصرف خود را مسافرم میدانستم. تا زمانیکه این تفکرات ادامه داشت؛ من هم در تاریکی و جهالت خود باقی ماندم.
هر شروعی ممکن است ابتدای خوشایندی نداشته باش؛ اما در ادامه نتیجه خوبی دارد و فقط من نتوانستم خیر مستتر در آن را از ابتدا ببینم. کافی است تفکر کنم و با اراده و آموزش بخواهم اوضاع را تغییر دهم؛ به محض تغییر عملکرد و جایگاه به سمت بهترین جاری میشوم و آنوقت است که زمین و زمان برای یاری من میآیند و من تعیین میکنم که قدر و اندازه من چقدر باشد.
برای من اعتیاد به سیگار منشا تمام ضدارزشها و باعث سقوط به اعماق تاریکیها بود. از خانواده طرد شدم؛ همیشه بوی بد سیگار را با خود حمل میکردم؛ اگر جایی امکان مصرف نبود؛ عصبی و کلافه میشدم؛ جسم خود را بیمار کرده بودم؛ حتی از معجزه صوت، نور و حس بی بهره بودم. بهعلت مصرف سیگار؛ حتی تنفس عمیقی نداشتم که بتوانم آوای کنگره۶٠ را تا انتها همراهی کنم. نور زیبای خورشید را نمیدیدم و با چشم باز کردن به دنبال پاکت سیگارم میگشتم. جمله من همین هستم و دوست دارم سیگار بکشم؛ باتلاق و مرداب زندگی من بود؛ اما جایی بهخود آمدم و دیدم اگر تغییر نکنم؛ وادیها را کاربردی نکنم و اگر سلامتی را به خودم بازنگردانم پایان خوشی در انتظارم نیست. شرم و خجالت را کنار گذاشتم و با افتخار در مشارکتم اعلام کردم مسافر نیکوتین هستم. باید چراغ جدیدی در زندگی روشن میکردم.
زیباییها در تاریکی وجودم دفن میشد و لحظات را از دست میدادم؛ اما زمان تغییر بود؛ چون من جاری هستم و ایمان دارم چیزی جز عشق سالم در بدن سالم، من را به این زنجیره متصل نمیکند. تغییر صفت گذشته هم سهل است و هم سخت؛ چون همراه با گذشتن از خیلی چیزها است. در سفر نیکوتین آنقدر به دست آوردم و برداشت کردم که آنچه از دست دادم دیگر ارزشی نداشت. جسم سالم، نفس پاک، بوی خوب، روشنی صورت و لبها، اعتماد به نفس، محبت و عشق لژیون ویلیام وایت، شال سورمهای و درون آرامم را با هیچ چیز دیگری نمیتوانستم به دست بیاورم.
هر کدام از وادی ها توان این را دارند که بخشی از نگرش ما را عوض کنند و شخصیت ما را تغییر دهند. وادی دهم استادی برای من و تغییر صفت گذشته، کلیدی برای حل مشکلات من بود و این تغییر و تبدیل فقط به واسطه شناخت درونی آنهم به کمک جهانبینی کنگره۶٠ میسر شد. دانستم همه انسانها برای رشد و تکامل به نوعی در دل تاریکی میروند؛ اما مهم دل ندادن به تاریکی و تغییر کردن است. یاد گرفتم؛ حتی اگر در اعماق تاریکیها رفتم میتوانم با اختیار خود مسیر روشنایی را بپیمایم. فاصله بین خیر و شر به اندازه یک مو است.
نویسنده و رابط خبری: راهنمای ویلیام وایت همسفر فائزه (نمایندگی ابنسینا)
ویراستاری و ارسال: مسافر نیکوتین مریم رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر سارا (نمایندگی اسبیکو خرمآباد)
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
97