به نام قدرت مطلق الله
دوازدهمین جلسه از شصت و چهارمین دوره سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه مسافران آقا در نمایندگی پرستار با استادی: راهنما مسافر محمد، نگهبانی:مسافر رضا و دبیری موقت مسافر محسن با دستور جلسه: « رابطه یادگیری و معرکه گیری » در روز چهارشنبه مورخ سی ام آبان ماه 1403 راس ساعت ۱۷ برگزار گردید.
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر
خدا را شاکرم که در این جایگاه خدمتی قرار گرفتم، در ابتدا باید تشکر کنم از مرزبانهای قدیم و خیر مقدم بگویم به مرزبانهای جدید.
همگی ما باید در تلاش باشیم و هر کاری که از دستمان برمیآید انجام دهیم تا مرزبانان در کارهایشان موفق باشند.
اگر یک گروه مرزبانی در کار خود موفق باشد یعنی آن شعبه رو به جلو حرکت میکند، یعنی رو به رشد است و آموزش در آن شعبه به خوبی انجام میشود، یعنی امنیت، آرامش و آسایش در آن شعبه وجود دارد و زمانی که تمام این پارامترها وجود داشته باشد من سفر اولی میتوانم با خیال راحت سفر کنم و من سفر دومی میتوانم به راحتی خدمتگزار باشم و از ثمره و میوه این مرزبانی همگی ما بهرهمند میشویم و در اینجا برای همگی آنها آرزوی موفقیت میکنم.
دستور جلسه امروز رابطه یادگیری و معرکه گیری است، هر کاری که میخواهد انجام شود لزوماً باید شرایط آن فراهم شود ، در معرکهگیری نیز مثل همه کارها باید شرایطش مهیا گردد، به عقیده من دو شرط وجود دارد که فرد وارد معرکهگیری شود، اول اینکه من یک وظیفهای دارم و یک مسئولیتی دارم و میخواهم از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کنم، در آن صورت است که وارد معرکهگیری خواهم شد که آن انجام ندادن کار به چشم دیگران نیاید، مثلاً لژیون ما امروز لژیون خدمتگزار است و وظیفه ماست که امشب آخر وقت، سالن را نظافت کنیم و به صورت منظم و مرتب تحویل نگهبان و گروه مرزبانی بدهیم، حال اگر بخواهیم از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کنیم وارد دایره معرکه گیری میشویم، مثلاً میگوییم در بدو ورود ما سالن آنچنان تمیز نبود و گوشه آن آب گرفته بود و صندلی ها نا مرتب بود و غیره و این میشود معرکهگیری، یعنی من میخواهم مسئولیت خود را انجام ندهم و وارد معرکهگیری میشوم،
شرط دیگر اینکه من وارد معرکهگیری میشوم این است که میخواهم از زیر بار پاسخگویی فرار کنم، یعنی کاری را که نباید میکردم را کردم و یک اشتباهی را مرتکب شدهام و حال به جای اینکه پاسخگو باشم میخواهم فرار کنم، در این حالت نیز معرکهای به پا میکنم تا کسی از من پاسخی نخواهد، مثلاً من وارد اعتیاد شدم وقتی پدرم به من میگوید که چرا این کار را انجام دادهای در اینجاست که وارد معرکهگیری میشوم و میگویم شما از اول هم به برادرم بیشتر از من توجه میکردید، شما برای من هیچ کاری انجام ندادهاید نسبت به پدر مادرهای دیگران و چیزهای دیگری از این قبیل، اینها یعنی وارد معرکهگیری شدن،
حال دلیل آن چیست که من وارد معرکهگیری میشوم؟ تنها دلیل آن این است که دانایی من به اندازه کافی رشد نکرده است یعنی مثلث دانایی که شامل تفکر، تجربه و آموزش میشود، اگر به اندازه کافی رشد کرده بود من میپذیرفتم و اگر کاری به عهده من گذاشته میشد، انجام میدادم،از آنجایی که هر شخصی اشتباه میکند من هم وقتی اشتباه کردم به جای عذرخواهی وارد معرکه گیری نمیشدم و به دنبال راهی میگشتم که این اشتباه را جبران کنم، پس قطعاً ضعف در رشد دانایی من است،
همان گونه که ما در کنگره درباره اضداد صحبت میکنیم مثلاً مقابل تاریکی روشناییست، نقطه مقابل قهر مهر است، نقطه مقابل محبت کینه است، به عقیده من نقطه مقابل یادگیری، معرکهگیری است، چون به محض اینکه من وارد معرکهگیری میشوم یادگیری من مختل میگردد، چون تمام انرژی که صرف یادگیری باید بشود صرف معرکه گیری میگردد،
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید سپاسگذارم.
عکاس : مسافر جمیل از لژیون هفتم
تایپ و ویراست : مسافر کوشیار ار لژیون نهم
بارگذاری : مسافر دانیال از لژیون دوازدهم
وبلاگ نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
80