هشتمین جلسه از دوره سیوششم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی فردوسی با استادی همسفر زینب، نگهبانی راهنما همسفر مریم و دبیری همسفر جمیله با دستور جلسه: «رابطه یادگیری و معرکهگیری» روز دوشنبه ۲۸ آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، زینب هستم همسفر
خدا را شاکر و سپاسگزارم که توانستم در این جایگاه خدمت کنم.
از نگهبان همسفر مریم هم تشکر میکنم که اجازه این خدمت را به من دادند و همچنین از ایجنت و مرزبانها که مکان گرمی را برای ما فراهم کردند تا آموزش ببینیم، تشکر میکنم.
هدف از خلقت، خدمت است؛ خدمت به پدر و مادر، فرزند، همسر، جامعه و هم نوع خود. امّا چطور میتوانیم خدمت کنیم؟ ما اول باید آموزش ببینیم و یاد بگیریم تا بتوانیم خدمت کنیم.
رابطه یادگیری و معرکهگیری دقیقاً متضاد یکدیگر است؛ من زمانی معرکهگیری میکنم که چیزی آموزش نگرفته یا نمیخواهم آموزش بگیرم و یا به دانایی رسیدم ولی نمیخواهم کاربردی کنم.
ما گاهی اوقات معرکهگیری میکنیم و زمانی هم وارد معرکهگیری دیگران میشویم. من قبل از ورود به کنگره انسان بسیار معرکهگیری بودم گاهی اوقات که وقت برای انجام کارهایم کم میآوردم، از کارهای خانه و غذا درست کردن میزدم و غذای بیمزهای درست میکردم.مسافرم که به خانه میآمد میگفت: این چه غذایی است که درست کردهای؟ چرا اینطور است؟ لااقل کمی وقت میگذاشتی تا غذا را درست آماده میکردی و خوشمزه میشد، اما من مدام معرکه گرفته و میگفتم: اگر خرید میکردی من هم میتوانستم غذای خوبی برایت درست کنم.
زمانی که حس من آلوده میشود وارد معرکهگیری میشوم. اگر به دنبال معرکهگیری باشیم فرصت آموزش و یادگیری را از دست میدهیم و درگیر حاشیههای زندگی میشویم. مثلاً قضاوت، غیبت، قیاس میکنیم و کینه و نفرت به سراغمان میآید. ولی اگر پی یادگیری باشیم دیگر به حاشیه نمیرویم و به مسائل جزئی اصلاً فکر نمیکنیم.
به خاطر دارم اوایل که در سفر اول بودم هر هفته تقریباً ۳ سیدی مینوشتم، جلسات را مرتب میآمدم و به پارک هم میرفتم، در یکی از روزها که به پارک رفته بودم با همسفری در مورد نوشتنِ سیدی همصحبت شدم، او از من پرسید: تو چند سیدی در هفته مینویسی؟ جواب دادم: در هفته ۳ تا سیدی تحویل میدهم. او گفت که من یک سیدی را به سختی مینویسم و گاهی اوقات هم نمینویسم در حالیکه چیزی به من نمیگویند، میآیم و میروم. من گفتم: ما اگر سیدی نداشته باشیم راهنما همسفر مریم اجازه ورود به لژیون را به ما نمیدهد. در اینجا من ناخواسته وارد معرکهگیری دیگری شدم که چرا بقیه یک سیدی هم نمینویسند و به راحتی سر لژیون میروند ولی من باید بنشینم و سیدی بنویسم. در نهایت ۳ سیدی من به یک سیدی ختم شد، بعد از آن یک سیدی هم کمتر و بعداً به حدی رسید که کلاً از کنگره دور شدم و باعث شد که از آموزشها عقب بمانم. من با خود فکر کردم که چقدر راحت توانستم وارد معرکهگیری دیگران شوم.
من از این دستورجلسه آموزش گرفتم که اگر از آموزشها استفاده کنم، در زندگی میتوانم آنها را کاربردی کنم، بهانه گیری نکنم و از دیگران هم انتظار نداشته باشم. امیدوارم که همه از این دستور جلسه به درک بالایی دست یابیم.
اعطای لوح سردار
لوح تقدیر برای مقام دوم شنا
رهایی ویلیام
رهایی و ورود به سفر دوم جهانبینی
تایپ و ویرایش: همسفر سحر، رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون چهاردهم)
ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی فردوسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
156