وادی یک تا چهار فقط در مورد تفکر ذهنی ما بود که این ساختارها با تفکر شکل میگیرد. در وادی پنجم وارد مرحله عملی و کاربردی شدیم و آقای مهندس در مورد قناعت توضیح دادند. قناعت به معنای صرفهجویی است؛ شاید تا الان نمی دانستم؛ ولی الان متوجه میشوم که قناعت و بهینه مصرف کردن را در تمام سطوح زندگی باید به کار بگیریم، مانند طبیعت که با کمترین مواد بهترین محصولات را به ما میدهد به طور مثال به خاک یک مقدار آب و کود حیوانی میدهیم به ما میوه خوشمزه میدهد. ما آموختیم که با کمترین وسیلهها بهترین و کاربردیترین وسیله را میتوانیم درست کنیم؛ پس باید مثل طبیعت باشیم و از آن الگو بگیریم. با توجه به زمان و صبر محصول هر فصل را در اختیار ما میگذارد؛ پس ما هم با صبر و تحمل مشکلاتمان را میتوانیم به خوبی حل کنیم، هیچ وقت از درگاه خدا ناامید نشویم، افکار منفی را از خودمان دور کنیم و باید مدام افکار مثبت داشته باشیم؛ اگر به خدا ایمان داشته باشیم خداوند راه حل خوب و درست را جلوی پای ما میگذارد. مرحلهی بعدی قضاوت است که متأسفانه خیلی راحت انسانها همدیگر را قضاوت میکنند.
هر کس خود را یک قاضی میداند، حکم را صادر و اجرا میکند. من در کنگره آموزش گرفتم که قضاوت کردن انسانها کارما دارد و روزی میرسد که در جایگاه کسانی که قضاوت کردیم قرار میگیریم؛ شاید آن لحظه متوجه نشویم؛ ولی به مرور زمان به درک این موضوع خواهیم رسید. چقدر دردناک است لحظهای که دیگران را قضاوت کردیم و متوجه نشدیم؛ اگر از دست کسی ناراحت شدیم حتما به خودش بگوییم نه اینکه حرفهایمان دهان به دهان بچرخد و باعث ناراحتی بیشتر شود. من یاد گرفتم همانطور که شخصیت خودم برای خودم مهم است؛ برای شخصیت دیگران هم ارزش قائل باشم. مرحله بعدی مقوله پسانداز است؛ شاید تا قبل از گوش دادن به سیدی وادی پنجم فکر میکردم پسانداز کردن برای انسانهای پولدار است؛ زیرا قشر ضعیف پولی ندارند که پسانداز کنند بعد از گوش دادن به این سیدی فهمیدم اشتباه میکردم. به قول آقای مهندس انسانهای پولدار نیازی به پسانداز کردن ندارند قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.
در زندگی با هر مقدار درآمد هم باید پسانداز داشت. پسانداز مربوط به همه انسانهای جامعه است و ما باید از کودکی به فرزندانمان پسانداز کردن را بیاموزیم. وقتی پسانداز داشته باشیم در موقع گرفتاری میتواند برای ما کمک باشد. اگر پسانداز داشته باشیم به قول معروف در زمان مشکلات کاسه چه کنم چه کنم به دست نمیگیریم. من با تمام وجود در زمانی که مشکلات زیادی داشتم این حس تلخ را تجربه کرده بودم. خدا را شکر میکنم که با مقوله پسانداز هم آشنا شدم و تجربهای در این زمینه کسب کردم. قدم هفتم؛ باید با سعی، تلاش و کوشش خداوند را در تمام مراحل زندگی وکیل خودمان قرار دهیم و این توکل کردن؛ باید با زبان، دل و عمل باشد؛ اگر ما به خداوند توکل میکنیم همه چیز را به او بسپاریم؛ زیرا خداوند در زمان مشخص بهترینها را برای ما رقم میزند. وقتی از مرحله توکل و رضا عبور کردیم میتوانیم تسلیم حکم خدا شویم و هر آنچه که خداوند برای ما مقدر کرده را بپذیریم. خداوند را بینهایت شاکرم که راه کنگره60 را به من و مسافرم نشان داد تا درست زندگی کردن را بیاموزیم و آگاهی و دانایی ما بالا برود تا بتوانیم در مسیر درست زندگی کردن قدم برداریم. از راهنمای خوبم خانم فاطیما تشکر میکنم که با صبوری و آموزشهای درست من را در این مسیر همراهی کردند.
منبع: سیدیهای وادی پنجم
نویسنده: همسفر سودابه رهجوی راهنما همسفر فاطیما ( لژیون یازدهم )
ویرایش: رابط خبری همسفر فاطمه رهجوی همسفر فاطیما ( لژیون یازدهم )
ویراستاری و ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر طیبه نگهبان سایت
همسفران شعبه شهررری
- تعداد بازدید از این مطلب :
530