سلام دوستان رقیه هستم همسفر
در ابتدا شاکر خداوند هستم بابت حضورم در کنگره، اگر توانستم سختیهای زندگی در کنار یک مصرفکننده را تحمل کنم، این لطف خداوند بود و خودش هم برایم جبران کرد و مرا به سمت کنگره هدایت کرد تا بتوانم از خود انسانی بهتر با آگاهی لازم در جهت زندگی بهتر و شادتر بسازم. در کنگره یاد گرفتم که چطور در کنار یک مصرفکننده با آرامش بیشتر و شناخت عمیقتر زندگی کنم تا منجر به تنش کمتر شود و معرگهگیری را بهتر بشناسم.
با این مقدمه خواستم بگویم که چقدر این دو واژه یادگیری و معرکهگیری باهم ارتباط مستقیم دارد. هر چند که دو کلمه متضاد هستند، ولی رابطه تنگاتنگی باهم دارند .ابتدا به یادگیری میپردازم که همان آگاهی، دانش و اطلاعات مرا شامل میشود. همانطور که جناب مهندس می گویند: یادگیری فقط درس و مشق و مدرسه را شامل نمیشود، چرا که من به عنوان یک انسان باید مرتب در حال یادگیری، آموزش و تجربه باشم تا بتوانم به دانایی برسم و زندگی بهتری را تجربه کنم.
آموزشهای کنگره به من میآموزد که چطور میتوانم سیستم ایکس سالمی داشته باشم و نتیجه این یادگیری اثر مستقیم بر خلق، خو و ذهن من دارد تا کنترل ذهن و افکار خود را در اختیار داشته باشم.
حال اینکه نقطه مقابل یادگیری، معرکهگیری میباشد. در کنگره آموختم که چرا فرد معرکهگیری میکند. در واقع معرکهگیری میکند، چون دنبال این است که تقصیر اشتباه خودش را گردن دیگران بیندازد و افراد را به حاشیه ببرد تا بقیه متوجه خطا و اشتباه او نشوند. این موضوع ناشی از جهل، ترس و ناآگاهی معرکهگیر میباشد. زیرا جهل انسان باعث خطا و اشتباه او میشود. بنابراین فرد به دنبال راه فرار است تا از طریق معرکهگیری خودش را از بار گناه و عذاب وجدان رها کند.
نتیجهای که از این دستور جلسه گرفتم این بود که هر قدر افراد در معرض یاد گرفتن باشند از سکون فاصله میگیرند، چون در سکون هیچ زایشی نیست و یادگیری بیشتر، آرامش بیشتری به همراه خواهد داشت.
سلام دوستان فرح هستم یک همسفر
همانگونه که زندگی کردن بعد از ورود به کنگره برای من معنای جدیدی پیدا کرد، واژههای یادگیری و معرکهگیری نیز بعد از کنگره برای من معنای دیگری پیدا کردند. معرکهگیری یکی از واژههایی بود که همیشه فکر میکردم یک جور سرگرمی و فقط مختص عدهای خاص میباشد. اما در کنگره یاد گرفتم که هر انسانی در هر جایگاهی میتواند معرکهگیر خوبی باشد تا بتواند شرایط را در ظاهر به نفع خود تغییر دهد. ولی در واقع تنها کسی که فریب این معرکهگیری را میخورد، خود فرد معرکهگیر است.
وقتی انسان شکست را تجربه میکند به جای اینکه ایراد را در خود پیدا کند، به هر نحوی شروع به معرکهگیری میکند؛ با حرف زدن زیاد، با ایراد گرفتن از دیگری، با کوچک کردن دیگران و یا حتی با مظلوم نمایی.
معرکهگیری فقط با داد و بیداد کردن نیست، بلکه میشود با سکوت و مظلومنمایی در ظاهر، خود را تبرئه کرد و دیگری را مقصر جلوه داد. اما در نهایت این خود فرد است که ضربه میخورد. چرا که با معرکهگیری از آموزش و یادگیری دور و به حاشیه کشیده میشود و شاید سالها قبله گم کند و از مسیر آموزش دور بماند.
رابط خبری: همسفر فرح رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر نرگس نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یوسفآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
88