مشارکت مکتوب همسفران لژیون سوم در مورد دستور جلسه؛
همسفر فاطمه:
در کنگره ۶۰ مفهوم واژه یادگیری به مسئله آموزش و در نتیجه به دانایی برمیگردد، بنابراین همه ما در حال یادگیری هستیم و زندگی خود نوعی یادگیری است. یادگیری یعنی اینکه بتوانیم اضلاع مثلث دانایی که تفکر، تجربه، آموزش است را به تعالی برسانیم. در مقابل یادگیری، معرکهگیری قرار دارد که ریشه آن به جهل و ناآگاهی برمیگردد. یک فرد زمانی وارد معرکهگیری میشود که اشتباهات خود را در نظر نگیرد و دیگران را مقصر قلمداد کند.
مثلثی که در معرکهگیری مطرح است با اضلاع و صفات ترس، منیت، ناامیدی شناخته میشود. فرد معرکهگیر به دلیل منیت، اشتباه خود را قبول نمیکند؛ زیرا ترس آن را دارد که دیگران او را مقصر بدانند و از خواستههایش دور شود و در نتیجه چنین فردی در حاشیه قرار گرفته و همیشه ناامید بوده و اکثر اوقات در حال نق زدن است.
معمولاً نق زدن و وارد حاشیه شدن ابتدا در ذهن و تفکر ایجاد میشود و این باعث میشود، شخص در عمل هم از مسیر خارج شود، همچنین در معرکهگیری آموزش وجود ندارد و افرادی که وارد نق زدن میشوند افراد هم حس خودشان را به خود جذب میکنند و کارهای نادرستی انجام میدهند. فردی که در کنگره به درمان رسیده، هیچگاه بد کنگره را نمیخواهد و معرکهگیری نمیکند، اما کسیکه ظاهراً به درمان رسیده مخفیانه مواد مصرف میکند، عذاب وجدان او را میگیرد و با ایراد گرفتن، سرزنش کردن و معرکهگیری تلاش میکند تا خطایش را پنهان کند.
فردی که در کنگره دنبال حواشی و بهانه است، به رهایی نمیرسد و نشاندهنده این است که طبق برنامه عمل نمیکند؛ زیرا پاکی و رهایی یک گوهر بسیار گرانبها است و فردی که این گوهر را به دست آورد، بسیار قدرتمند خواهد شد، در غیر این صورت چیزی ندارد که به آن دلخوش کند، پس به جای آموزش و دریافت انرژی وارد معرکهگیری شده و طلبکار است. معمولاً افرادی که در کنگره ۶۰ در چرخه آموزش و خدمت قرار دارند به ندرت جذب مسائل حاشیهای میشوند.
در اینجا میتوان رابطهای بین دو تضاد یادگیری و معرکهگیری برقرار کرد. پس اگر فردی به دنبال یادگیری باشد، آموزشها را دریافت کرده و صفت دانایی که مهمترین مقوله در یادگیری است را بالا برده و از معرکه دور شده و کمتر در حاشیه است، در نتیجه دچار کینه، ترس و خشم نمیشود. دو مقوله يادگيری و معرکهگیری همانند کفه ترازو است و هر کفه سنگینتر باشد، کفه دیگر سبکتر خواهد بود.
معرکهگیری حواس و تمرکز ما را از آموزش دور کرده و نیرو و انرژی ما را خراب میکند. استحکام بنا و سیستم کنگره منوط به آموزشپذیری خدمتگزارانی هست که مراحل زیادی را برای رسیدن به دانایی طی کردهاند. به امید روزیکه آموزشهای جامع و کامل کنگره را کاربردی کرده و به دانایی مؤثر دست یابیم و از معرکهگیری به دور بوده و اشتباهات خود را توجیه نکنیم.
همسفر شکوفه:
یادگیری یعنی فرد در هر لحظه و مکانی به دنبال بالا بردن دانایی خویش باشد، یعنی مثلث دانایی که از سه ضلع تفکر، تجربه و آموزش است را به تعادل برساند. یادگیری یعنی مسئله را یاد بگیریم و در مورد مسئله تفکر کنیم، آموزش ببینیم و تجربه کسب کنیم. معرکهگیری به جهل و نادانی انسان برمیگردد و در اثر وجود سه صفت ترس، منیت، ناامیدی در انسان بهوجود میآید. انسانی که معرکهگیراست، در وجودش منیت جا خوش کرده است و فرد نمیتواند اشتباهات خود را قبول کند. انسان معرکهگیر یک انسان ناتوان است. در نتیجه یادگیری با معرکهگیری رابطه معکوس دارند. به کنگره آمدهایم تا یاد بگیریم، اگر دانایی خود را بالا ببریم، میتوانیم از معرکهگیری دور باشیم و برعکس هر چه از یادگیری دور بوده و فاصله بگیریم به سمت معرکهگیری میرویم.
همسفر زهرا:
معرکهگیری به معنی دور شدن از مرکز و به حاشیه رفتن است و همچنین به این معنا است که فردی بساطی را پهن میکند و تعدادی از افراد را گرد خود جمع مینماید و معرکه میگیرد؛ مثلاً زنجیر پاره میکند، شعبدهبازی و رمالی میکند به این کارها معرکهگیری میگویند، در قدیم با این کار مردم را سرگرم میکردند و به این وسیله پولی از مردم دریافت میکردند. البته امروزه به دلیل زیادشدن مسائل سرگرمی این مسئله بهندرت دیده میشود.
وقتی انسان در مقابل مسئلهای از لحاظ عقل محکوم میشود، بهجای عذرخواهی و سکوت، شروع به معرکه گرفتن میکند. یکی از بزرگترین شهامتها این است که انسان مشکل خود را بپذیرد. باید بدانیم فرقی بین یادگیری و معرکه گیری وجود دارد و آن زمانی هست که فرد شهامتی ندارد که مشکلی را بپذیرد. ما بعضی اوقات رنج بیهوده متحمل میشویم شاید گاهی یک مسئله با عذرخواهی حل شود، اما این قضیه را تبدیل به پیچیدهترین موضوع میکنیم.
یک نفر را اگر میخواهید بشناسید با او مخالفت کنید، گاهی بعضی انسانها به هیچ عنوان نمیتوانند حرف مخالف را بپذیرند و تحت هیچ شرایطی انتقادپذیر نیستند، اگر کوچکترین ایرادی از آنها گرفته شود، بلافاصله معرکهگیری را شروع میکنند. معرکهگیری در اثر کمبود دانش، خودخواهی، منیت، حسادت و شکست خوردن بهوجود میآید.
در سیدی عناصر معرکهگیری آمده است که شروع معرکهگیری دلیل میخواهد، بهطور مثال انسان وقتی در موضوعی از دیگران عقب افتاد، کمکم خودش را از بقیه جدا میکند، اول پچ پچ شروع میشود، بعد یکییکی با افرادی که مساعد هستند شروع به صحبت کردن میکند، مرحله بعد تلفن زدن شروع میشود و در تمام مسائل صورت حق به جانب به خود گرفته و خودش را قربانی و مظلوم جلوه میدهد. کسی که معرکهگیری میکند هم خود و هم دیگران را به مسلخ میبرد. معرکهگیری در تمام سیستمها، در کاخ ریاست جمهوری، دانشگاه و کنگره نیز وجود دارد.
اگر کسی در حال یادگیری و خدمت نباشد، از مسیر خارج میشود و به مسائل منفی و حاشیهای وارد میشود، حاشیههایی که منطبق بر ضد ارزشها هستند، معرکهگیری رأس این اعمال است در واقع عناصر زیادی وجود دارد که فرد را وارد حیطه معرکهگیری میکند و باعث توقف رشد و آگاهی او میشوند. دو مفهوم یادگیری و معرکهگیری هیچگونه مصداق مشترکی با هم نداشتهاند، بلکه همیشه مقابل هم هستند، اختیار و دانایی فرد مشخص میکند که کدام وادی را انتخاب کرده و پا به آن عرصه بگذارند؛ چون تنها چیزی که میتواند با ضد ارزشها مقابله کند فهم و آگاهی است.
همسفر بهناز:
کلمه یادگیری در کنگره ۶۰ یعنی آموزش که در ادامه به دانایی ختم میشود. در واقع اساس و پایه خلقت، آموزش و یادگیری است و این تمام سطوح زندگی را شامل میشود، به نظر من هر انسان در هر لحظه و مکانی باید سطح دانایی خود را بالا ببرد و در نتیجه مثلث داناییاش که شامل تفکر، تجربه و آموزش است به تعادل میرسد؛ یعنی تفکر کردن در مسائل مختلف و آموزش گرفتن و کسب تجربه اساس و پایه دانایی است. افرادی که به اعتیاد گرفتار میشوند به علت آموزش ندیدن و نداشتن دانش لازم نمیتوانند به درمان برسند و راه را گم میکنند. اینگونه افراد، زمانی که وارد کنگره ۶۰ میشوند، با قرار گرفتن در مسیر و آموزش دیدن، مثلث دانایی او رفته رفته رشد میکند و میتوانند در این مسیر سخت و پرفراز و نشیب حرکت نمایند و پیشرفت کنند و رفته رفته تغییرات را به وضوح مشاهده میشود.
اگر در کنگره ۶۰، فردی در حال یادگیری و کسب دانایی نباشد، از مسیر خارج شده و به مسائل منفی و حاشیهای وارد میشود و دوباره با ضد ارزشها خود را درگیر میکند، این نقطه مقابل یادگیری خواهد بود؛ یعنی معرکهگیری که رأس همه اعمال زشت و ناپسند است، در واقع عناصر و عوامل زیادی وجود دارند که فرد را وارد حیطه معرکهگیری میکنند و باعث توقف رشد آگاهی و دانایی او میشوند. دو واژه یادگیری و معرکهگیری هیچ نقطه مشترکی با هم نداشته بلکه همیشه مقابل هم هستند، این اختیار و دانایی فرد است که مشخص میکند کدام وادی را انتخاب کرده و پا در آن مسیر بگذارد؛ زیرا تنها چیزی که میتواند با ضد ارزشها مقابله کند، فهم و آگاهی است.
همسفر لعیا:
همه انسانها معرکهگیری را کم و بیش بلد هستند، در قدیم معرکهگیری در میدان جنگها مرسوم بود و در حد توپ و تانک نبود، با ایجاد سر و صدا معرکهگیری میکردند. وقتی پهلوانی به شهری میآمد که مراسمی اجرا کند شروع به معرکهگیری میکرد، تا مردم دور او جمع شوند سپس شروع به سرگرم کردن مردم میکرد که در بعضی مواقع مشکلاتی هم پیش میآمد ما باید یاد بگیریم که مشکلات خود را با آگاهی و دانایی حل کنیم. همه اعضا کنگره، با ورود به این مکان مقدس آموزشهای زیادی فراگرفتهاند و همه این آگاهیها در سایه آموزشهایی است که آقای مهندس در اختیار ما قرار میدهند، ایشان درس درست زندگی کردن را به ما میآموزند.
قبل از ورود به کنگره در زندگی مشکلات زیادی داشتیم، ولی در حال حاضر با گرفتن آموزشها به حال خوش دست یافتهایم. همه ما این حال خوش را مدیون آموزشهای کنگره هستیم. من قبل از آمدن به کنگره در زندگی مشترک، با مسافرم خیلی معرکهگیری میکردم، وقتی مسافرم حرفی میزد من فوری طلبکار میشدم و باعث و بانی تمام مشکلات را بر سر او میانداختم، ولی الان با آموزشهای کنگره یاد گرفتهام که داناییام را بالا ببرم و معرکهگیری نکنم. از زمانی که آموزشهای کنگره را در زندگیام کاربردی میکنم، زندگی آرامی دارم و خداوند را هزاران بار شکر میکنم که در کنگره حضور دارم.
رابط لژیون: همسفر هانیه رهجوی راهنما همسفر پریا (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر پریا لژیون (سوم)
همسفران نمایندگی صائب تبریزی
- تعداد بازدید از این مطلب :
120