چهارمین جلسه از دور بیست و چهارم کارگاههای آموزشی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران شعبه تخت جمشید شیراز، با استادی همسفر آمنه ،نگهبانی مسافر حاتم و دبیری مسافر زریر با دستور جلسه (گلریزان) در روز پنجشنبه ۱۷ آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ اغاز به کار نمود.
سلام دوستان آمنه هستم همسفر:
قدردان خداوند هستم که امروز اذن ورود و خدمت در کنگره را به من داد و تشکر میکنم از نگهبان لژیون سردار راهنما همسفر آمنه و دبیر محترم همسفر محدثه و راهنما عزیزم خانم فاطمه، ایجنت قسمت همسفران و گروه مرزبانی که این فرصت را در اختیار من قرار دادند. دستور جلسه این هفته گلریزان هست که یکی از زیباترین جشنهای کنگره میباشد به نظر من نتیجه یک سال آموزش در کنگره در جشن گلریزان محک میخورد، آقای مهندس دژاکام به من مسافر و همسفر همیشه تاکید میکنند که بخشیدن را یاد بگیرید نه تنها در کنگره؛ بلکه به هر جایی که دوست دارید کمک کنید، خداوند در کلام الله به انسانها خیلی تاکید میکنند که انفاق کنید از مال که من به عنوان روزی، دست شما میرسانم مقداری
از آن را ببخشید من هستی را مسخر تو انسان قرار دادم که با توجه به تلاش و خواست شما روزی تو را به دست تو برساند. ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند، تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری، پس روزی تو دست تو میرسد فقط آن را با غفلت نخورید. خداوند در سوره بقره صفحه ۴۵ میفرمایند: مالی که شما میبخشید و در راه خداوند انفاق میکنید، مثل دانهای هست که میکارید و از هر دانه ۷ خوشه و از هر خوشه ۱۰۰ دانه برداشت میکنید؛ یعنی مالی که شما میبخشید ۷۰۰ برابر میشود که اینها تمثیل، برای درک بهتر من انسان هست؛ اما چند نکته ظریف در آیات بعد گفته شده که؛ باید حواسمان باشد، مالی که شما میبخشید با من خدا معامله میکنید من مال شما را افزایش میدهم
به شرط این که منت نگذارید، چون طرف شما من هستم و کل هستی در اختیار من است و برای خداوند تعیین تکلیف نکنید. (تونیکی میکن ودر دجله انداز،که ایزد در بیابانت دهد باز)
خداوند در سختترین شرایط و بدترین گذرگاهها دست شما را خواهد گرفت. تو مالت را ببخش و رها کن، خداوند در جایی مثل بیابان که بی آب و علف است و تو تنها هستی و خدا، کسی نیست که دست تو را بگیرد خداوند به تو کمک میکند، میتواند هم در این بعد و هم در بعد بعدی به کمک ما بیاید و نتیجه بعدی بخشش مثل این است که به قول خانم اعظم اسیستانت رابط همسفران شیراز که پهلوان هم هستند گفتند: از روزی که مالی را میبخشید، مثل این است که دکمهای را در هستی میزنند که تو از آن روز اجازه داری آگاهی
بیشتری دریافت کنید. علم و آگاهی دو مقوله متفاوت است علم را هر زمان که خواستید میتوانی کسب کنید؛ ولی آگاهی چیزی است که به تو داده میشود و انفاقی که میکنید، ظرفیتی در وجود تو باز میشود تا بتوانی آگاهی بیشتری را از هستی دریافت کنید. استاد امین میگویند: زمانی که انسان از خواسته خودش بگذرد تغییر و جهش اتفاق میافتد تا زمانی که من مسافر در هر پله یک پنجم مواد مصرفی خودم نگذرم، درمان و تغییری صورت نمیگیرد، پس تغییر زمانی صورت میگیرد که انسان از یک سری خواستههای خود بگذرد. استاد امین تعبیر زیبایی از شب قدر دارند که میگویند: هر روزی که انسان تصمیم تغییر کند، درهای آسمان باز میشود و بخشش خداوند شامل حال بندگانش میشود و شب قدر
فقط یک شب نیست. تعبیر من هم از بخشش بندگان خداوند، این است روزی که من مالی را میبخشم که حال خوب و کمکی را به یک انسان دیگر هدیه کنم و حال خوبی را خودم دریافت کنم، درهای آسمان باز میشود و این بار بخشش از زمین به آسمان میرود و رحمت برکت و نعمت خداوند از آسمان به سوی بندگانش سرازیر میشود، حالا تفکر بخشش را در خودم پرورش دادم، میدانم که زمانی که مالی را میبخشم، در اصل به خودم کمک میکنم و طرف حساب من خداوند است. آقای مهندس به ما میگویند: به هرجایی، مدرسه، دانشگاه، کمک به درمان بیماران، بهزیستی، مسجد ببخشش داشته باشید و کمک کنید. من کمی فکر کردم اگر بخواهم به مدرسه کمک کنم اتفاقی که در مدرسه میافتد، این
است که افراد با سواد میشوند آیا در کنگره ۶۰ این اتفاق نمیافتد؟ چه قدر انسانهای کم سواد و بیسواد هستند که برای این که بتوانند در کنگره بمانند تلاش میکنند و باسواد میشوند، من راهنما تازه واردین هستم در تابستان تازه واردی آمد که بیسواد بود و به او گفتم تا سواد نداشته باشید، نمیتوانم تو را سر لژیون ببرم در کارگاه میتوانی شرکت کنید؛ ولی سر لژیون نمیتوانی بروید، هر هفته میآمد و خیلی دوست داشت که وارد لژیون شود، تا این که هفته قبل آمد و گفت که من میتوانم فرم پذیرش را خودم پر کنم و وارد لژیون شد، پس این جا افراد انگیزه باسواد شدن را در هر سنی پیدا میکند، پس کنگره میتواند مدرسه باشد. خواستم به دانشگاه کمک کنم، دیدم من در کنگره علم و مهارت زندگی
کردن را یاد میگیرم مهارت خیلی مهم است، آیا! من آمنه روز اول که وارد کنگره شدم میتوانستم در جایگاه استادی قرار بگیرم و صحبت کنم پس کنگره یک دانشگاه است خواستم به درمان بیماران کمک کنم دیدم در کنگره درد اعتیاد که تمام دنیا از درمان آن عاجز بودند و میگفتند درمانی ندارد را درمان کرد، غیر از تحقیقاتی که روی بسیاری از بیماریها، مثل انواع سرطان، ام اس و خیلی از بیماریهای دیگر در حال انجام است، پس در کنگره درمان هم صورت میگیرد. خواستم به بهزیستی کمک کنم دیدم که کنگره روی بنیان و تحکیم خانواده خیلی تاکید میکند و سرپرست خانواده را از درد اعتیاد رها میکند و آموزش میدهد تا بتواند زندگیش را حفظ کند، پس بچه یا همسری بی سرپرست نمیشود و آخر
خواستم به مسجد کمک کنم، دیدم عبادت به جز خدمت خلق نیست. این جا افرادی که رها شدهاند یا حتی سفر اولیها سر خدمت کردن از بقیه افراد سبقت میگیرند. آخرین مرحله عشق، عشق خالق به مخلوق هست و نیاز رسیدن به این مرحله گذشتن از عشق مخلوق به کل مخلوقات است که این جا این اتفاق به زیبایی می افتد، پس تصمیم گرفتم با یک تیر چند نشان را بگیرم که با بخششی که میکنم، مدرسه، دانشگاه، بیمارستان، بهزیستی به مسجد کمک کردم. در کنگره انسان ها احیا می شوند و من همسفر و یا مسافری که یک روز با حال بد و پریشان وارد کنگره شدم، و مسافری که روزی مانند یک مرده متحرک هست و فقط حرکت میکند، بعداز مدتی که سفر می کند احیا میشود. من هر موقع به این آیه در کلام الله شریف می رسیدم، هر کس یک نفر را احیا کند، مانند این است که همه انسانها را احیا کرده است و من به پزشکان غبطه می خوردم. تا این که روزی وارد کنگره ۶۰ شدم، تابلو جمعیت احیای انسانی کنگره را دیدم و متوجه شدم در این جا هم انسان ها و بنیان خانواده ها را احیا می کنند.
تایپ:همسفر زهرا لژیون دوم
تنظیموارسال:مسافر ابوالفضل لژیونیازده
عکس:مرزبان خبری مسافر حسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
260