پنجمین جلسه ازدورچهل وپنجم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰نمایندگی عمان سامانی بااستادی راهنمای محترم مسافرمحمدجواد،نگهبانی مسافرایوب ودبیری مسافر مهردادبادستورجلسه «سیستم الکس وتولدپنجمین سال رهایی راهنمای محترم مسافراصغر » پنجشنبه ۲۴ابان ماه۱۴۰۳ ساعت۱۷آغازبه کارکرد.
سخنان استاد:
آنچه باوراست محبتاست و آنچه نیست ظروف تهی است.
سلام دوستان محمد جواد هستم یک مسافر.
قبل از هر چیز شاکر و سپاسگزار خداوند هستم به خاطر اینکه توفیق داد یک روز دیگر در کنگره حضور پیدا کنم و در خدمت شما عزیزان باشم. عرض خیر مقدم دارم خدمت ایجنت محترم نمایندگی بروجن و راهنمایان که از نمایندگیهای بروجن و جهانبین در این جلسه حضور دارند. یک تبریک ویژه دارم به عزیزان نمایندگی عمان سامانی به خاطر مکان جدید، انشاءالله در آیندهای نه چندان دور در مکانی که برای خود نمایندگی است، جلسات را برگزار نمائیم.
حقیقت این است که تمام این سختیهایی که در مسیر کنگره و خدمت کردن وجود دارد، در آینده باعث ایجاد رحمت و برکت در زندگیهایمان میشود.
امروز دو دستور جلسه داریم، یکی در مورد سیستم ایکس و دیگری جشن تولد راهنمای محترم آقا اصغر.
در مورد سیستم ایکس مطلبی که باید عرض کنم این است که طبق فرموده آقای مهندس ما از صور آشکار انسان ۵٪ درصد آن را میشناسیم و ۹۵٪ درصد از آن ناشناخته است، نمونه بارز آن همین سیستم ایکس میباشد.
طبق فرمایشات بزرگان ما اگر در پی هر خواستهای که هستیم باید از درون خودمان آن را طلب نمائیم و اگر دنبال خوشبختی هستیم نباید در بیرون از خودمان به دنبال آن بگردیم و باید دانست بهشت و خوشبختی در دنیای درون من میباشد و آن بهشت همان سیستم ایکس من میباشد. سیستمی که تمام حالات خواب و بیداری، خلق و خو، روان و جسم من را تحت کنترل دارد و من از آن غافل بودهام.
اگر یادمان باشد اوایل مصرف مواد، بدن ما این مواد را پس میزد که من با استمرار و مداومت در مصرف مواد، جسم خود را از تعادل خارج کردم ولی باید بدانیم، مصرف مواد بخش کوچکی از این تخریب را تشکیل میدهد. در صورت تنظیم نبودن خواب، انجام اعمال ضد ارزشی، افکار و اعمال منفی، تغذیه نامناسب، تمامی استرسها و اضطرابهایی که به خودمان وارد میکنیم همه این موارد عواملی هستند که باعث تخریب و از تعادل خارج شدن این سیستم میشوند. یعنی این سیستم از دو طریق باسیم و بی سیم بمباران شد تا جایی که من دیدم بدون مصرف مواد مخدر یک ساعت هم نمیتوانم زندگی کنم.
خدا را شکر که با ورود به کنگره و با استفاده از روش D.S.T و داروی OT توانستم سیستم ایکس را به تعادل برسانم و آن چیزی که بین مسافران و همسفران مشترک است یعنی آن قسمت موجی یا بی سیم که قسمت اعظم کار است، از طریق آموزشهای جهان بینی، خدمت کردن، دوری از اعمال ضد ارزشی و افکار منفی و استرس و اضطراب به تعادل می رسد.
مسئله دیگری که روی این سیستم اثرگذار است که باید با تأکید بسیار زیاد بگویم مسئله سیگار میباشد. رهجویانی که تاکنون نتوانستهاند به آن حال خوب مد نظر در کنگره برسند، ۹۰٪ درصد دلیل آن مربوط به سیگار میباشد و ما میبینیم کسانی که مصرف سیگار خود را درمان کردهاند، حتی در پلههای اول سفر از آن چالاکی و شادابی برخوردار هستند و پلههای درمان را مانند یک رنگین کمان احساس میکنند. پس اگر بخواهیم دفتر اعتیاد را برای همیشه ببندیم باید پلهای پشت سر را خراب کنیم، که مهمترین آنها سیگار میباشد.
راجع به دستور جلسه دوم که در مورد تولد پنج سالگی مسافر اصغر میباشد. در ابتدا خدا را شکر میکنم که توانستم پنج سال رهایی آقا اصغر را ببینم. این جشن را در رأس خدمت آقای مهندس دژاکام، آقا اصغر و همسفران محترمشان تبریک میگویم.
اگر بخواهم یک جمله در مورد آقا اصغر و رهاییاش بگویم باید گفت که رهایی او از معجزات کنگره میباشد. وقتی برای دفعه اول او را دیدم نکته قابل توجه، تفکرات سراسر افیونی او بود و آن تخریب تدریجی را من، در آقا اصغر دیدم که پس از چندین بار آمدن و رفتن و سفرهای ناموفق کار برایش بسیار دشوار شد. همسفرش خیلی با او همراه بود ولی یک جایی او هم ناامید شد. و وقتی که آقا اصغر وارد لژیون من شد همسفرش دیگر او را همراهی نمیکرد. ولی با حرکت درستی که آقا اصغر انجام داد باعث شد همسفرش با او همراه بشود و آن برگ برنده آقا اصغر همین همسفرانش بودند که پا به پایش حرکت کردند و او را حمایت کردند.
خاطرم هست که یک بار در لژیون با آقا اصغر به خاطر سی دی ننوشتن درگیر شدم و او با ناراحتی لژیون را ترک کرد ولی خدا را شکر جلسهی بعد دوباره به لژیون آمد و قبول کرد که سیدی نوشتن را شروع کند که الحق از وقتی سیدی نوشتن را شروع کرد حالش خوب شد. نکته مثبت دیگر این که از همان سفر اول در تمام قسمتهای کنگره خدمت کرد و خودش و همسفرش از خدمتگزاران خوب کنگره بوده و هستند.
بار دیگر این جشن را خدمت آقا اصغر و همسفرانش، راهنمایان قبلی آقای اصغر، اعضای لژیون ۲۱ و کلیه خدمتگزاران تبریک عرض میکنم و امیدوارم مسیر رسیدن به آن چیزی که در خور و لایق آن هستند، برایشان هموار بشود تا بتوانند به راحتی به آن دست پیدا کنند.
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است
سلام دوستان اصغر هستم یک مسافر،
در ابتدای صحبتم تشکر میکنم از همه دوستانی که حضور دارند ، تشکر میکنم در رأس از آقای مهندس دژاکام بابت لطفی که در حق همه ما کردند تشکر میکنم، تشکر ویژه از آقای محمد جواد عزیز.
دوستان، من اگر بخواهم از گذشتهام بگویم هیچ توفیری ندارد من هم از اوج تاریکیها آمده بودم، تخریب زیادی داشتم، خیلی خسارت زیادی به خودم زدم، خسارت به خانوادهام زدم به خاطر عدم آگاهی که داشتم و تجربه تلخی که در اوایل سفر اولم داشتم و اینکه هرچه تلاش میکردم به درمان نمیرسیدم همیشه عقب بودم تا اینکه به حضور آقا محمد جواد آمده و در راستای آن چیزی که ایشان فرمودند انجام دادم و در نهایت تسلیم شدم که کجای کار من اشکال دارد و الان خدا را شکر راهنما هستم و از تجربیاتم در اختیار همدردهای خودم میگذارم من هر چیزی که دارم از برکات کنگره میباشد خدا را شکر میکنم که از نظر مالی پایههای مالی من محکم شده و آرامش به زندگی ما برگشته. وقتی تفکرات من تغییر کند زندگی من هم تغییر میکند نه اینکه من در همان افکار افیونی باشم و همیشه مشکلات خودم را دائماً داشته باشم مطمئن به جایی نخواهم رسید اگر بخواهم از بردباری همسفر بزرگم بگویم اینکه همسفرم پا به پای من آمد و ایستادگی کرد با آن همه خسارتهایی که من وارد کرده بودم یک بار دیگر جا داره تشکر کنم از همسفرم که امروز در زندگی من اگر آرامشی هست این آرامش را من مدیون همسفرانم هستم، مدیون کسانی که به من کمک کردند . آرامشی که الان را در زندگیم دارم را مدیون کنگره ۶۰ میباشم
من حتی در سی دی نوشتن هم مشکل داشتم در مشارکت کردن هم مشکل داشتم در زمینههای ورزشی مشکل داشتم و فکر میکردم بدون اینها میتوانم به درمان برسم تا اینکه متوجه شدم، باید فرمانبرداری کنم تا به درمان برسم یک بار دیگر از کلیه مسافران و همسفران و از همه راهنمایان عزیز تشکر میکنم
نگارنده :مسافر علی لژیون نهم
ویراستار:مسافر صادق لژیون نهم
تنظیم:مسافر سلمان لژیون چهارم
ارسال:مرزبان خبری مسافر جعفر
- تعداد بازدید از این مطلب :
638