در گذشته درباره حس، نور، صوت و نفس صحبتهای بسیاری کردهایم و همچنین مراتب آنها را برای همگان توضیح دادهایم. مراتب نفس تنها در انسان کامل میشود و علت آن وجود روح است؛ زیرا تنها انسان دارای روح میباشد. هدف ما از آموزشهای جهانبینی، فلسفهخوانی یا تاریخگویی نیست؛ بلکه میخواهیم اطلاعات پایه و درستی را دریافت کنیم تا مسیر زندگی خود را مشخص کنیم و به شناختی عمیق برسیم.
در مثلث تشخیص ۱ توضیح دادیم که اگر درباره موضوعی شناختی نداشته باشیم، نمیتوانیم به نتیجهای برسیم. اکنون که درباره روح و نفس صحبت میکنیم، این موضوع مرتبط با شناخت انسان است. برای رسیدن به آگاهی و انتخاب مسیر درست، ابتدا باید اجزای انسان را بشناسیم. انسان به دو قسمت تقسیم میشود: صور پنهان و صور آشکار. در تمام مسائل خود، همین دو صورت را داریم؛ مانند میزی که صور آشکار آن همان میز است، اما اگر از زیر میکروسکوپ به آن نگاه کنیم، میبینیم که الکترونها و اتمها در داخل این میز با چه سرعتی در حال حرکت هستند.
زمانی که از روح انسان صحبت میشود، آن نیز دارای صور پنهان و آشکاری است. تا زمانی که به صور پنهان انسان پی نبریم، نمیتوانیم مسائل روحی، روانی و حتی جسمی او را برطرف کنیم. ما زمانی میتوانیم رفتار یک انسان دو شخصیتی، مانند کسی که دچار جنون یا توهم و اسکیزوفرنی است، را تغییر دهیم که صور پنهان انسان را شناخته باشیم.
برای درک جایگاه خود و اینکه چه کسی هستیم، باید به جهان هستی نگاه کنیم. ما تنها ۵ درصد از جهان هستی و کهکشانها را شناختهایم و از ۹۵ درصد آن اطلاعی نداریم. این پوست، گوشت و استخوان تنها ۵ درصد انسان است و ۹۵ درصد آن پنهان است که شامل روح، نفس و غیره میباشد. اکثر روانشناسان قسمت پنهان انسان را قبول ندارند و به وجود روح و نفس و زندگی پس از مرگ اعتقادی ندارند. اما اگر به تاریخ نگاه کنیم، متوجه میشویم که بدویترین انسانها، از آفریقاییها تا سرخپوستان و قبایل دیگر، اعتقاد دارند که انسان وقتی وضعیتش تغییر میکند و به بُعد دیگری میرود، تنها جسم نیست؛ بلکه جهانی دیگر وجود دارد که با مرگ به زندگی دیگری میرود و باز میگردد.
بزرگان تاریخ، از شکسپیر و ابوریحان بیرونی تا سعدی و حافظ، همگی بر این باورند که نیرویی در صور پنهان ما وجود دارد. ما انسانها باید آگاه باشیم و سادهلوح نباشیم؛ باید چشمهایمان را باز کنیم و به عمق هر چیزی نگاه کنیم و ببینیم پشت آن چه چیزی ممکن است نهفته باشد. باید بدانیم که چه کسانی درباره هستی و بقای انسان صحبت میکنند و چه کسانی به نفع انسان مینگرند. اگر مثقالی کار خوب یا بدی انجام دهیم، پاداش و جزای آن را خواهیم دید.
صور پنهان دارای نفس است و نفس، آن چیزی است که موجودیت را تعیین میکند؛ چه در ظاهر و چه در باطن. همه موجودات و گیاهان دارای نفس هستند، اما روح ندارند و مراتب نفس تنها در انسان کامل میشود. مثلاً نفس یک پلنگ از ابتدا درنده بوده و یا درخت خرما و موش نیز همینطور. اما در انسان، تغییرات میتواند از پستترین و جنایتکارترین موجود تا بالاترین و فاضلترین موجود رخ دهد و این آموزشها از سوی خداوند است.
هر انسانی، در هر درجه و مقامی که باشد، اگر به دنبال سیر و سلوک باشد، بدون روح نمیتواند به مقام انسان واقعی دست یابد. ارزش روح را نمیتوان با هیچ چیز قیاس کرد و روح در وجود همه ما است. در اینجا است که کار انسان سخت میشود و با مشکلات و سختیهای زیادی روبرو میشود. به همان اندازه که روح الهام مثبت میکند، نیروهای دیگری نیز وجود دارند، مانند شیطان، که انسان را از مسیر درست خارج میکند. اگر به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشته باشیم، بسیاری از کارهای ضد ارزشی را انجام نخواهیم داد.
هرچه شناخت ما نسبت به جسم خود بالاتر باشد، میتوانیم بهتر عمل کنیم و مراقب جسم خود باشیم. همانطور که در کنگره ۶۰ با شناخت، توانستیم صور پنهان انسان را بشناسیم و اعتیاد را درمان کنیم. در مورد اضافه وزن نیز این شناخت بود که توانستیم به بدن آموزش دهیم که نیازی به ذخیره چربی یا انرژی ندارد و باید چربیهای اضافی را بیرون بریزد.
اگر شناخت کافی از جسم و درون خود داشته باشم، میتوانم صدای معلم یا رب خود که همان روح است و مرا به کارهای ارزشی دعوت میکند، به راحتی بشنوم و خود را به آن مقام انسانی نزدیک کنم.
منبع: سیدی مثلث تشخیص۲(مهندسحسین دژاکام)
نویسنده: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر عطیه(لژیونیک)
رابطخبری: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر عطیه(لژیونیک)
عکس: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر عطیه(لژیونیک)
ویرایش و ارسال: همسفرالین نگهبان سایت
همسفران نمایندگی محمدیمحمدیپور قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
75