مهندس حسین دژاکام، در سیدی «مثلث تشخیص۲» میفرمایند: ما درباره نور، صوت، حس و همینطور در مورد نفس سخن گفتیم و همچنین گفتیم مراتب نفس فقط در انسان کامل میشود؛ زیرا انسان دارای روح است و برای اینکه محیط اطراف خود را بشناسد نیاز به شناخت دارد و علت اینکه برخی رابطهها به هم میخورد به خاطر عدم شناخت است؛ وقتی ما راجع به روح و نفس صحبت میکنیم در رابطه با شناخت انسان است.
وقتی ما میخواهیم تغییراتی را در خودمان ایجاد کنیم تا به آگاهی برسیم و مسیر درست را برویم در این زمان است که باید اجزای انسان را بشناسیم. صور انسان به دو قسمت تقسیم میشود:
۱)صور آشکار
۲)صور پنهان
ما باید به صور پنهان انسان پی ببریم و اگر پی نبریم، نمیتوانیم مسائل روحی و روانی را برطرف کنیم. در انسان جسم فیزیکی ۵٪ از وجود انسان است و ۹۵٪ آن صور پنهان است که شامل نفس، روح و... میشود.
ما باید در هر چیزی به عمق آن نگاه کنیم و اینکه چه کسانی در مورد هستی و بقای انسان صحبت میکنند و چه کسانی راجع به نفی انسان صحبت میکنند؛ اینها برای همه ما است که آیا حیات پس از مرگ ادامه دارد؟ در تمام مقالههای شکسپیر آمده که اگر مثقالی یا ذرهای عمل خیر انجام بدهی پاداش آن را میگیری و اگر ذرهای کار شر یا منفی انجام بدهی جزای آن را میگیری و این درس زندگی به ما میدهد و آنهایی که خیانت یا تزویر یا نیرنگ میکنند بلاهایی سرشان میآید؛ یعنی جزای آنها همین دنیا داده میشود و بقیه جزای آنها مال جهان بعدی است.
همین اعتیاد و الکل چه بلایی سر جوامع آورده و چقدر خانوادهها را نابود کرده است. خوب که به کتاب آسمانی خودمان نگاه میکنیم، میبینیم که میگوید: مواد مخدر برای انسانها منافع زیادی دارد؛ ولی ضرر آن بیشتر از نفع آن است؛ بنابراین از آنها اجتناب کنید این کار یک عمل شیطانی است؛ پس ما باید این را باور کنیم که چه کسی این را گفته و چه زمانی گفته است که از این عمل شیطانی پرهیز کنید. چه خانوادههایی که نابود شدند و جوانان و زندگیهایی که از هم پاشیدند؛ چون حرفی که در قرآن این کتاب آسمانی آمده و برای صور پنهان انسان است را گوش ندادهایم و باور نکردهایم.
استاد در ادامه فرمودند: صور پنهان انسان دارای نفس است و نفس آن چیزی است که تعیین موجودیت میکند در ظاهر و باطن؛ نفس هم یکسری خواستههایی دارد. انسان میتواند از پستترین، درندهترین و جنایتکارترین موجود به بالاترین، صالحترین و فاضلترین درجه انسانی برسد. روزی میرسد که فرشته مرگ میآید و نفس ما را تحویل میگیرد؛ پس قبض روح کردن، اصلاً معنایی ندارد. چه کسی به ما اینها را آموزش داده یا انتقال میدهد. خداوند میفرماید: روح به امر خداوند است و ما به شما از علم ندادهایم مگر اندکی. چه کسی علم را منتقل میکند؟ روح منتقل میکند و روح کاملاً مجزا است؛ مثل روحالقدوس، روحی که به مسیح نازل میشد و مطالبی را میگفت یا روح الامین یا جبرئیل که مطالب را به پیامبر انتقال میداد.
مراتب نفس فقط در انسان تکامل مییابد و آن به علت وجود روح است؛ همانگونه که نفس در سایر موجودات نیازی به تکامل ندارد پس نیازی به روح هم ندارد. هر انسانی در هر درجه و مقامی باشد فرقی نمیکند اگر انسان به دنبال سیر و سلوک باشد، بدون روح نمیتواند به مقام انسان واقعی برسد و ارزش روح را نمیتوانیم با هیچ چیزی قیاس کنیم. حال میبینیم که کار انسان در تکامل چقدر سخت و دشوار است و در نیمه راه مسائل را رها میکند؛ چون با موانعی برمیخورد که راهحل آنها را نمیداند؛ از سویی نیروهایی در موازات انسان در حال حرکت هستند که نگذارند گامی فراتر برود و او را فریب داده تا به آنجایی که قرار است راه یابد، راه نیابد.
همه اینها برای شناخت انسان است وقتی بدانیم در درون ما چه نیروهایی است میتوانیم خودمان را متعادل کنیم و وقتی اعتقاد داشته باشیم که بعد از مرگ جهان دیگری هم وجود دارد خیلی میتواند روی زندگی ما تاثیر ژرفی بگذارد و ما هرچه این جسم را بیشتر بشناسیم، بهتر میتوانیم عمل کنیم همچنان که اگر ما اعتیاد را نمیشناختیم، نمیتوانستیم درمانش کنیم و درمان آن بهخاطر شناختی است که از این اعتیاد داریم.
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم)
ویراستار و ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر سعیده (لژیون سوم)
همسفران لژیون بروجن
- تعداد بازدید از این مطلب :
155