جلسه یازدهم از دوره سی و دوم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، شعبه اروند آبادان، با استادی همسفر الهام، نگهبانی مسافر مرتضی و دبیری مسافر محمد، با دستور جلسه « گلریزان » پنجشنبه ۱۷ آبانماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان الهام هستم یک همسفر
هفته گلریزان را به همه شما عزیزان تبریک عرض مینمایم. به بنیانگذار بزرگ کنگره ۶۰ جناب مهندس و خانواده محترم ایشان, تمام اعضای کنگره ۶۰ به ویژه شعبه اروند تبریک میگویم.
امسال گلریزان خیلی خوبی را در شعبه چه در قسمت مسافران و چه در قسمت همسفران پشت سر گذاشتیم. اعضای شعبه در بالاترین حد توانشان در گلریزان شرکت کردند.
اگر بخواهیم به گلریزان از چند منظرنگاه کنیم ، در درجه اول ما میدانیم کنگره ۶۰ از نظر مالی کاملا مستقل است و هیچ حمایت مالی را خارج از اعضای خودش دریافت نمیکند و به نظر من این یکی از درایتهای آقای مهندس بوده است. اگر غیر از این اتفاق میافتاد دو حالت داشت یا اینجا داخل شهر خودمون این شعبه را نداشتیم و باید هر هفته این مسیر را تا شعبه مرکزی میرفتیم تا در جلسات شرکت کنیم ، یا اینکه کنگره فقط در همان خط درمان اعتیاد میتوانست فعالیت کند و تمام آن تحقیقات گستردهای که دارد در درمان بیماریهای لاعلاج در سطح خیلی گسترده و آزمایشهای عالی و در سطح بالا انجام میشود، انجام نمیشد. چون به گفته خود آقای مهندس تمامی این تحقیقات با حمایتهای مالی اعضای شعبه دارد انجام میشود. از طرف دیگر وقتی کلمه گلریزان به گوش ما میخورد، بخشش در نظر ما شکل میگیرد؛ وقتی که انسان می خواهد یک کار مثبتی را انجام بدهد و به طرف ارزشها حرکت کند، به طور طبیعی یکسری نیروها به شکل مانع در سر راه انسان قرار میگیرند، که انسان آن کار را انجام ندهد ومانع انسان میشوند. خداوند در قرآن عنوان کرده است (این جمله از یکی از استادان بزرگ است که خداوند فرموده است) که «شیطان شما را از فقیر شدن میترساند.» ترس از فقیر شدن نه به آن منظور که در ذهن ماست ، منظور این است که پول و مالی را که میبخشید از دست میدهید.
ولی اگر من به آن قدرت و دانایی رسیده باشم، به آن قدرت تشخیص رسیده باشم که این یک نیروی مانع هست و باید از آن عبور کنم و اگر چند مرتبه از این نیرو عبور کنم در ادامه راه برای من باز میشود، اینجا دیگر آن ترس برای من معنی ندارد و بعد از گذر چند مدت، چند بار که موقع بخشش از آن نیرویِ ترس عبور کردم،یا آنقدر آن ترس صدایش کم میشود که به گوش من نمیرسد و یا اصلأ در من بوجود نمیآید.
خداوند در قرآن در مورد بخشش میگوید: «نمیرسید مگر از آن چیزی که دوست دارید ببخشید.» من فکر میکنم اینجا کلمه ی نمیرسید، یعنی به آن آگاهی نمیرسید چون انسان اگر به آگاهی برسد در ادامه مسیر در زندگی خودش میتواند به هر چیز دیگری که دوست داشته باشد دست پیدا کند. خیلی شنیدیم که در کنگره اشخاصی آمدند و خدمت کردند و بعد از درمانشان ماندگار شدند و در ادامه راه برایشان در زندگی باز شده است و زندگیشان خیلی بهبود پیدا کرده، کسب و کارشان خیلی رونق پیدا کرده است. خیلی به این مسئله فکر کردم و یک جورایی راز این را من بدست آوردم، البته میدانم که تمام خدمتگزاران به این رسیدند و این را من میخواهم اينجا با شما در میان بگذارم. هستی به سمت سازندگی پیش میرود.
تمام نیروهای هستی، نیروی قدرت مطلق، کائنات، هر چیزی که اسمش را بگذاریم قانونش این است که دارد به سمت سازندگی میرود یعنی ما هیچ وقت نمی توانیم ببینیم که هستی به سمت ویرانی حرکت کند، مثل ساعت که فقط در یک جهت حرکت میکند که زمان درست را به من نشان بدهد ؛ اینجا اگر منِ الهام بخواهم جزء آن نیرو باشم و یا حمایت آن نیروها را داشته باشم، البته که ما نمیتوانیم این نیروها را نادیده بگیریم، چه قبول بکنیم یا نکنیم این نیروها وجود دارند، اگر بخواهم تحت حمایت آن نیروها باشم من هم باید در جهت سازندگی پیش بروم و فقط یک راه دارد، آنهم خدمت کردن است .آن خدمتی که هم حال من را خوب کند و هم حال اطرافیان من را خوب کند.
یک وقت هایی شاید منِ الهام هدفم از خدمت این است که فقط حال خودم خوب بشود ولی به این توجه نمیکنم که ممکن است در اطراف خودم تخریب ایجاد کنم. این اسمش خدمت نیست. خدمتی که اینجا عنوان میشود خدمتی است که در تمام جوانب و همچنین اطراف من سازندگی ایجاد کند.اگر الهام به آن دانایی رسیده باشد که وقتی فرصت خدمت پیش روی او قرار میگیرد، چه خدمت معنوی باشد، چه خدمت مالی باشد یا گلریزان باشد، وقتی که به آن دانایی رسیده باشد که تشخیص بدهد و از آن نیروهای مانع عبور کند و خدمت را به جهت سازندگی انجام بدهد در ادامه تحت حمایت آن نیروها قرار میگیرد. چون به نظر من نیروهای هستی آماده هستند که به من کمک کنند و منتظر این هستند که من الهام آن پیام را به آنها بدهم که من هستم و هدف من هم سازندگی است و در اینصورت تحت حمایت آن نیروها قرار میگیرم. به همین خاطر است که یک وقتهایی میگوییم نمیدانم چه جوری شد که کارمان درست شد! نمیدانم که چه نیرویی باعث شد که کار من درست بشود! مثلاً پول دنوری من از کجا آمد!؟ پول پهلوانی چه جوری آمد که خیلی راحت توانستم خدمتم را انجام بدهم؟! این همان جایی است که من هدفم سازندگی بوده و در ادامه، راه توسط آن نیروهای سازنده برای من باز شده است.
من تصور میکنم که نیروهای قدرت مطلق با یک قطاری در حال حرکت هستند. هر ایستگاه فرصت خدمت است؛ خدمت میتواند مالی یا معنوی باشد. اينجا بستگی به خود من دارد که در کدام ایستگاه سوار بشوم برای خدمت. بنظر من انسانهایی که خیلی خودشان را دوست دارند، انسانهایی که از درون با خودشان آشتی کردند البته منظور انسانهای خود شیفته نیست ، چون انسان خود شیفته میخواهد به هر قیمتی حال خودش را خوب کند ولی انسانی که از راه درست به خودش انرژی بدهد ،از درون به آن صلح درون رسیده باشد، عشق به خودش را داشته باشد ،این انسان موقع بخشش خیلی بهتر عمل میکند.انسانی که از درون آرامش دارد وقتی که مشکلی جلوی راهش قرار میگیرد، اول بار مسئولیت را خودش قبول میکند و تمام تلاشش را می کند که مشکل خودش را حل کند. در غیر این صورت این شخص نمیتواند به کسی دیگر کمک کند .پس وقتی که ما اول آن عشق را درون خودمان پیدا میکنیم مسلما میتوانیم به انسانهای دیگر، به طبیعت و جهان هستی خدمت کنیم و آن عشق را نثار بقیه کنیم.
از تجربه خودم در خدمت دنوری بخواهم خیلی کوتاه بگویم: من به نجوای درونی خودم گوش دادم و زمانی که آن صدا در گوش من گفت وقت آن است که دنور بشوی به این باور رسیده بودم که اگر نجوای درونم من را دعوت میکند به خدمت ، پس از قبل شرایط آن خدمت فراهم شده است و فقط من الان دعوت شدم آن خدمت را انجام بدهم .من فقط به نجوای درون خودم گوش دادم به نجواهای درون خودتان اعتماد کنید به صدای درونتان اعتماد کنید مطمئن باشید که راه باز میشود، فقط ما باید در جهت خدمت کردن قرار بگیریم.
از بزرگ مرد شعبه اروند و خوزستان جناب آقای علیرضا بیات تشکر میکنم و دستان پر مهرشان را میبوسم که همیشه مثل یک پدر مهربان مثل یک کوه در کنار همه ما بودند. زمانی که هر کدام از ما مشکلی داشته باشیم نهایت تلاششان را میکنند تا ما بتوانیم از آن مانع عبور کنیم .خیلی از ایشان تشکر می کنم، امیدوارم که مسیر خدمتشان هموار و تنشان همیشه سلامت باشد.
تایپ مطلب: مسافر امین لژیون یازدهم، مسافر حسین لژیون چهارم، مسافر امیر لژیون دهم
ارسال مطلب: مسافر محمود لژیون هفتم
- تعداد بازدید از این مطلب :
52