گلریزان جشنی است برای شکرگزاری و سپاسگزاری

ششمین جلسه از دوره اول کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰،ویژه مسافران و همسفران با استادی راهنمای محترم دنور همسفر سهیلا و نگهبانی مسافر هاشم و دبیری مسافر میثم با دستور جلسه (گلریزان)روز پنج‌شنبه ۱۷آبان ماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۷برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان سهیلا هستم همسفر
از دبیر و نگهبان جلسه و دوستانی که نوشتارها را قرائت نمودند تشکر می‌کنم. از آقای مهندس تشکر می‌کنم که به خانواده توجه خاصی دارند، از ایجنت‌ها و مرزبانان عزیزان تشکر می‌کنم که اجازه دادند تا من در این جایگاه باشم و خدمت کنم و آموزش بگیرم ابتدا به دوستانی که در آزمون راهنمایی نمره قبولی را دریافت کردند برایشان آرزوی بهترین‌ها را دارم انشاالله  در ادامه مسیر مستدام‌تر قدم بردارند و دیگر عزیزان با تلاش و کوشش بیشتر در دوره بعدی قطعا قبولی و موفقیت دست پیدا می‌کنند.
جشن گلریزان را  خدمت اعضای نمایندگی تبریک عرض می‌کنم و بهترین‌ها را آرزو دارم خدا را هزاران بار شاکر و سپاسگزارم که در کنگره حضور دارم و اجازه دارم در لژیون مالی خدمت کنم امیدم به این است که با خدمت مالی و خدمت دیگر که در کنگره انجام می‌گیرد بتوانیم سبک‌بالاتر در مسیر شناخت معرفت و آگاهی قدمی برداریم گلریزان گذشت عشق رستگاری را در پی دارد و زندگی آینه تمام نیکی‌ها است فرشته نجات‌مان این طوری می‌گویند:( بی منت ببخشید، عشق بورزید و محبت کنید، مثل خداوند، مثل ابری که باران را به ما هدیه می‌دهد، مثل خورشید که با نورش به زمین حیات می‌بخشد).

خوب من به خودم می‌گویم مگر می‌شود آدم مثل خدا باشد بدون هیچ چشم داشتی از عصاره جان و مالش ببخشد شاید ذهنم بگوید: نه ولی قلبم داستان منصور حلاج را به یاد می‌آورد وقتی فریاد می‌زند: انا الحق یعنی چه؟ یعنی خدا در وجود من است خدا در وجود همه بندگان خدا است فقط یک قلب بزرگ می‌خواهد آقای مهندس می‌فرمایند: رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند صدای درونم می‌گوید: مگر گلریزان و پول دادن جشن گرفتن می‌خواهد وقتی که این مطلب به یاد می‌آید ذهنم به سمت فصل بهار فصل شکوفه‌های گیلاس می‌رود وقتی که فصل میوه دادن می‌رسد خیلی قشنگ برگ‌هایشان را به زمین می‌ریزد من با خودم می‌گویم شاید ما با این کارمان به آن تکامل نزدیکتر بشویم چرا؟
چون به ما یک فرصتی داد شده برای بیداری برای آگاهی برای شکرگزاری شاید همان درختی که بی منت به من میوه می‌دهد برای شکرگزاری چکار می‌کنم؟ به درخت رسیدگی می‌کنم اگر به درخت رسیدگی نکنم آرام‌آرام درخت از بین می‌رود و خشک می‌شود اکنون مثال درخت چه ارتباطی با گلریزان دارد مگر این نیست که ما می‌گوییم: مشعل کنگره را خدا روشن کرده است  مگر نگفتیم که خداوند در وجود و قلب همه ما هست پس کنگره امید بچه‌های درد کشیده خدا است کنگره خانه خدا است وقتی قدمی برمی‌دارم یعنی سپاس‌گزاری می‌کنم از خدا، یعنی طرف حسابم خدا است من خودم لبیک الهم لبیک را در کنگره می‌شنوم و دوست دارم لباس احرام را در این مکان به تن کنم چون خانه خدا این جا هست خدا کجاست؟ خدا در دل یک مصرف‌کننده‌ای که شب و روز دنبال راهی برای درمان خود است خدا ‌کجاست؟
خدا در قلب بیماری است که بیماری لاعلاج دارد که شاید درمانش در کنگره اتفاق بیافتد خدا در قلب آن بچه‌ای است که پدرش مصرف‌کننده هست و سرشکسته است و همیشه اشک می‌ریزد خدا در قلب آن مادری است که صبح تا شب سر سجاده نماز زار می‌زند تا درمانی برای فرزندش پیدا کند خدا کجاست؟ خدا در قلب پدری است که از دیدن فرزند مصرف‌کننده‌اش کمرش خم شده است خدا در قلب همسری است که با هزار امید و آرزو زیر یک سقف زندگی می‌کند که همان سقف روی سرش خراب شده است پس این جا خانه خدا است پس این جا هست که صدای لبیک الهم لبیک را می‌شنوم این جا هست که در حدو توانم سپاسگزاری کنم و مشارکت کنم بیایید زنجیر عشق باشیم بدون هیچ چشم داشتی در حد توان ببخشم و شکرگزاری کنیم و یادمان نرود که یک روزی راضی بودیم همه دارایی‌مان را ببخشیم که یک روز آرامش داشته باشم یک روز حالمان با مسافران خوب باشد یک شب راحت سر به بالش بگذاریم خدا را شکر با وجود کنگره و حضورمان در کنگره این اتفاقات به قشنگی رخ داده است من ایمان دارم که در کنگره می‌توانم قطره‌ای در اقیانوس خدا بودن را تجربه کنم چه جوری؟ با عشق ورزیدن و بخشیدن و خوبی کردن همه این‌ها را همین جا یاد گرفتیم
من خوشبختی را از پنجره کنگره می‌بینم چون اوضاع جهان در کنگره خوب است گلریزان جشنی است برای شکرگزاری و سپاسگزاری است سپاسگزاری از کی؟ سپاسگزاری از قدرت مطلق سپاسگزاری از سیستم کائنات سپاسگزاری از بنیان کنگره برای چه؟ برای حال خوشی که به من داده است برای آن روز‌های خوبی که الان تجربه می‌کنم که برایمان آرزو بود پس باید شکرگزار باشم.
شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر، نعمت از کفت بیرون کند
وقتی ما یک فکر یا چیزی بخواهیم باید با تمام وجود آن را در ذهنمان تصویرسازی کنیم و قطعا در وجود من هست که این فکر به ذهن من می‌آید من خودم با تمام وجود جایگاه پهلوانی را در طول شب و روز تصویرسازی می‌کنم و قطعا این اتفاق می‌‌افتد بیرون ز تو نیست هرآنچه در عالم است ازخود بطلب هر آنچه هستی تویی
آقای مهندس همیشه به ما می‌فرمایند: می‌شود هر آن چه می‌پنداری از خدا می‌خواهم از این فرصت که به ما داد شده بیدار شویم آگاه و سپاسگزار از خدا و بنیان کنگره و از این سیستم تشکر کنیم وقتی من در مسیر درست هستم و راه صحیح را انتخاب کنم شاید سخت باشد ولی همه درها به راحتی برای من باز می‌شود انشالله از این فرصت‌ها استفاده کنیم.

نگارش‌متن:همسفرمعصومه(لژیون‌سوم)
عکاس:مرزبان خبری همسفر ناصر
تنظیم و ارسال:مسافر رمضان