دهمین جلسه از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی لژیون سردار همسفران نمایندگی شادآباد با استادی پهلوان همسفر الهام، نگهبانی همسفر معصومه و دبیری همسفر مریم با دستورجلسه "گلریزان" در تاریخ ۱۵ آبانماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا از خدا و استاد سردار خیلی تشکر میکنم که به من اجازه دادند امروز در این جایگاه خدمت کنم. خیلی برایم ارزشمند است و آن را در پرونده خودم به عنوان یکی از افتخاراتم ثبت کردم. حس و حال خوبی دارم؛ خیلی خوشحالم و از صمیم قلبم آرزو میکنم که تکتک شما این جایگاه را تجربه کنید.
جشن گلریزان را به همه شما تبریک میگویم. انشاءالله که جشن پربرکتی برای همه باشد. امروز مهمانان زیادی داریم به همگی خوشآمد و خیرمقدم عرض میکنم، هرچند که امروز همگی ما به این جشن دعوت شدهایم و مهمان هستیم. سعادت خیلی بزرگی برای همه ماست؛ چون صاحب این جشن استاد سردار هستند، باید ارزش والای آن را بدانیم و تمامقد در این جشن شرکت کنیم. الان که از این بالا نگاه میکردم، دیدم که امروز چقدر چهرهها زیبا و نورانی شده و همه یک لبخند خیلی قشنگی روی لبهایشان نقش بسته؛ و کاملا مشخص است که در دلهای همه هیجان خاصی برقرار است و همه شور، هیجان و حسها و دریافتهای عجیبی دارند.
همه ما حس میکنیم یک اتفاق خیلی بزرگی قرار است بیفتد و خودمان را برای آن اتفاق آماده میکنیم؛ دقیقاً همین است، در کنگره اتفاقهایی رقم میخورد که برای بزرگترین دانشمندان، فیلسوفان و ابرقدرتهای جهان یک آرزوی بزرگ و محال است. اعتیاد، انواع بیماریها، انواع سرطان، اماس، چاقی، سیگار، بیماریهای اعصاب و روان, همه و همه در کنگره توسط آقای مهندس درمان میشود. شاید ما که در کنگره هستیم متوجه عظمت این کار نباشیم؛ ولی اگر از بیرون به این قضیه نگاه کنیم آن موقع متوجه میشویم که چه اتفاق بزرگی رقم میخورد. آقای مهندس و خانوادهاش شب و روز تلاش میکنند و زحمت میکشند که نتیجه تلاشهایشان را به کرسی بنشانند و برای این کار، نیاز به نیروی مالی دارند. این وظیفه تکتک ماست که به آقای مهندس کمک کنیم و هر کدام یک گوشهای از این بار را به دوش بکشیم، باز هم سعادت میخواهد که در کنار آقای مهندس باشیم و بتوانیم گوشهای از این بار را بلند کنیم.
به نظر من واقعاً بزرگترین لطفی که خداوند میتوانست در حق ما بکند، این بود که کنگره را در مسیر زندگی ما قرار داد و بزرگترین لطفی که ما میتوانیم در حق خودمان بکنیم، این است که عضو لژیون سردار شویم. شاید ما در ظاهر برای درمان اعتیاد به کنگره میآییم؛ ولی قطعاً رسالت ما چیز دیگری است، اعتیاد تنها بلیط ورود به کنگره است.
الان من که شش سال رهایی دارم و خیلی از شما که چند سال است رهایی دارید اینجا چه کار دارید؟ آقای مهندس که سالهاست درمان شدند چرا هنوز در کنگره هستند و چرا به دنبال زندگی خود نرفتهاند؟ پس حتما قضیه، چیز دیگری است. ما باید خوب فکر و بررسی کنیم که رسالت ما در کنگره و در این زندگی چیست؟ ولی کنگره واقعاً جای عجیبی است و بازیهای عجیبی دارد. اگر با مسیر کنگره همسو باشی، اتفاقهایی برایت میافتد که میتوانی معجزه را با چشمهای خودت ببینی. معجزه فقط این نیست که عصایت را بزنی زمین، اژدها شود یا دریا شکافته شود، همه گرههایی که در کنگره باز میشود و همه ما و مسافرانمان معجزهایم. حضرت عیسی مردهها را زنده میکرد؛ مگر در کنگره اتفاقی غیر از این میافتد؟ مصرفکنندگان ما همه مرده متحرک بودند و در کنگره احیا شدند. ما همسفرها هم همینطور؛ کسی که امید، دلخوشی و شوق به ادامه زندگی ندارد؛ آیا به نظر شما زنده است؟ قطعاً نه.
قبل از کنگره همه ما سرگردان و ناامید بودیم. خودمان را گم کرده بودیم، به کنگره آمدیم و به همه چیز رسیدیم و خودمان را به دست آوردیم. انسان زمانی که خودش را به دست بیاورد میتواند همه چیز را به دست بیاورد، زمانی که اختیار مالت، عقلت و نفست را به دست بیاوری؛ ولی اگر همه پولهای دنیا را هم داشته باشید وقتی اختیار مالت، جسمت و اختیار عقلت را نداشته باشی هیچ چیزی نداری و انسان بازندهای هستی. حالا در مقابل این همه لطف و رحمت کنگره واقعاً ما نباید هیچ حرکتی کنیم؟ نباید هیچ قدمی برداریم؟ این انصاف است که بگوییم بگذار دیگران بدهند، بگذار دیگران خدمت کنند؟ دیگران هر کاری که انجام بدهند برای خودشان انجام میدهند؛ اینجا من مهم هستم که چه عملی انجام بدهم و چه اثری از خودم به جا بگذارم. بیرون از کنگره اگر کسی کوچکترین کاری برای ما بکند هرطور شده میخواهیم از او قدردانی کنیم؛ حالا هدیه یا شیرینی میخریم، ما خانمها ترشی یا مربایی میدهیم، یک کاری میکنیم؛ خوب چرا در کنگره اینگونه نباشیم.
کارهایی که کنگره برای ما انجام داده چه کسی برای ما انجام داده؟ یا بهتر بگویم چه کسی میتواند انجام بدهد؟ قطعاً هیچکس. ما در کنگره علم درست زندگی کردن، جهانبینی، انسانیت، بخشش، گذشت و هزاران چیز دیگر یاد گرفتیم. اعتمادبهنفس به دست آوردیم، زندگیهایمان به ما برگشت؛ آیا ما در مقابل همه اینها نباید هیچ چیزی پرداخت کنیم؟ نباید قدردان باشیم؟ ما همه میدانیم انسان هر کاری انجام بدهد چه خوب چه بد باید در این بُعد یا بُعد دیگر جوابگو باشد؛ ولی خداوند قسم خورده که چهار تا کار است اگر انسان انجام بدهد در همین دنیا کارمایش به او برمیگردد و در همین دنیا باید جوابگو باشد. یکی ظلم و ستم، مکر، پیمانشکنی و بخشش و در ادامه هم گفتند، که از بهترین چیزی که داری در لحظهای که احساس میکنی خودت به آن احتیاج داری ببخش و ایمان داشته باش در یک روزی که اصلاً فکرش را نمیکنی در بهترین شکل ممکن به تو برمیگردد.
خود من واقعاً این جمله را با تمام وجودم با گوشت، پوست و استخوانم تجربه کردهام. زمانیکه برای اولین بار عضو لژیون سردار شدم، خودم خیلی به آن پول احتیاج داشتم و خیلی زندگیام کم و کسری داشت. مسافرم خیلی حالش خراب بود و ناامید بود، استرس و دلشوره داشت، نه میتوانست حرف بزند نه بخوابد و نه میتوانست کار کند یا زندگی کند؛ هیچ چیزی نداشت زندگی من هیچ ثباتی نداشت، هرکس چیزی میگفت، یکی میگفت پیش دعانویس ببر دیگری میگفت پیش دکتر اعصاب و روان ببر، هرکسی یک ساز میزد؛ ولی همینجا خدا را شاهد میگیرم، لحظهای که عضو لژیون سردار شدم همان لحظه معجزهاش را دیدم. حسین که حتی یک کلمه حرف نمیزد همان روز شروع کرد به صحبت کردن و دو سه ساعت گفت و خندید و از انرژی که از لژیون سردار گرفته بود گفت؛ مگر معجزه چیست؟
من یک بار دیگر هم در مشارکت گفتم، زمانی دریافتهای من از کنگره شروع شد که پرداخت کردم؛ قطعاً برای همه ما همین است اگر پرداخت نکنیم دریافت نمیکنیم. تا یک جایی به ما رایگان داده میشود از یک جایی به بعد قطع میشود. در طول سفر اول خدمات به ما داده میشود، انرژی و حس خوب داده میشود و همه کمک میکنند تا ما رها و درمان شویم؛ ولی وقتی وارد سفر دوم میشویم میبینیم که کمکم انگار انرژیها و دریافتها کم میشود، گرهها رو میآيد، مشکلات زیاد میشود، همهاش دنبال راه چارهایم که چه شد، دنبال کلید حل مشکلاتیم؛ کلید حل تمام این گرهها و مشکلات در خدمت مالی است. هر چقدر هم که به کنگره بیاییم، درست است که انرژی میگیریم؛ ولی تا خدمت مالی نکنیم در صور پنهان ما هیچ اتفاقی نمیافتد. اگر من تا شب هم اینجا از دریافتهایی که از لژیون سردار داشتهام بگویم و دیگران و آقای مهندس بگویند، تا خودمان پرداخت نکنیم هیچچیزی دریافت نمیکنیم. من چه کمک بکنم چه نکنم کنگره به مسیرش ادامه میدهد، اگر میخواهید راه برایتان نمایان شود، مسیرها برایتان کوتاه شود و راه صد ساله را یک شبه بروید حتماً باید خدمت مالی کنید.
کنگره به مسیرش ادامه میدهد و قطعاً به نتیجه میرسد؛ چون کنگره یک حقیقت بزرگ است نه کسی میتواند پنهانش کند و نه کسی میتواند مهارش کند و جلویش را بگیرد. این منم که جا میمانم. زمانیکه لژیون سردار شکل گرفت هیچکس فکر نمیکرد به اینجا برسد؛ ولی لژیون سردار آنقدر قدرت دارد، عظیم و بزرگ است که در اینجا، شاهکار خود را به نمایش میگذارد. شاهکار لژیون سردار چیست؟ این است که مصرفکنندهای که نمیتوانست خرج همسر و فرزندانش را بدهد، همسفری که نمیتوانست یک شال برای خودش بخرد، به کنگره میآید و میلیونی و میلیاردی کارت میکشد؛ واقعاً این شاهکار است.
آنها به این بیداری و به این فهم رسیدهاند که باید بهای سلامتی و بهای آرامشی که به دست آوردهاند را بدهند؛ وگرنه در جای دیگر و در شکل دیگر باید این پول را پرداخت کنند. قطعاً روزی که همه ما در پیشگاه خداوند حاضر شویم و از ما سؤال شود که در مقابل لطف و رحمت کنگره چه کردید؛ آنهایی که خدمت مالی انجام میدهند و آنهایی که قدردانند سربلندند، میگویند: من تمام توانم را در این کار گذاشتهام و با تمام وجودم حرکت کردهام. انشاءالله که همگی در آن روز سربلند باشیم، قدر این لحظه را بدانید خیلیها گفتند؛ ما سال بعد عضو میشویم، ما بعداً کارت میکشیم؛ ولی خدا دیگر این اجازه را به آنها نداد. این فرصت را نداشتند و سعی کنیم امروز با تمام توان هر چه که داریم در این جشن مشارکت کنیم.
آقای مهندس بارها و بارها در سخنان چهارشنبه، سیدیها و پیامها، اینها را به ما گوشزد کرده و حجت را بر ما تمام کردهاند. میگویند این سیستم، سیستمی است که باید دوست داشته باشی تا دوستت داشته باشند. باید بدهی تا به تو داده شود تا نکاری درو نمیکنی؛ اگر حنظل بکاری حنظل درو میکنی.اگر بذر نیکو بکاری، بذر نیکو درو میکنی. انشاءالله که امروز همه ما بذر نیکو و بخشش بکاریم که بهترینها را دریافت کنیم. خداوند و صاحب این جشن هر لحظه بر اعمال و کارهای ما آگاه است، من صحبت زیاد داشتم ولی وقت تمام شد. فقط خواستم در آخر بگویم، مبلغ امروز مهم نیست مهم توان ماست. خدا میداند که توان من چقدر است، بنده مهم نیست؛ مهم ما و خدا هستیم. حتماً امروز مشارکت کنیم. قطعاً مشارکتهایتان در زندگیهای خودتان، فرزندانتان و آیندهتان خیر و برکت میشود. دوست داشتم امروز تشکر کنم از آقای مهندس که به همه ما این فرصت را دادند که نشانی از خودمان برای بُعد بعدی به ثبت برسانیم.
در ادمه تصاویری از برگزاری جشن گلریزان
تایپ: همسفر رقیه رهجوی لژیون پنجم
مرزبان کشیک: همسفر لیلا و مسافر مجید
عکاس: همسفر پرنیا رهجوی لژیون چهاردهم و همسفر دیبا رهجوی لژیون پانزدهم
لژیون خدمتگزار: لژیون سردار
ویراستار: همسفر سمیرا رهجوی لژیون بیستوششم دبیر سایت
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی لژیون چهاردهم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
598