English Version
This Site Is Available In English

بیایید آباد کنیم خرابی‌ها را

بیایید آباد کنیم خرابی‌ها را

نهمین جلسه از دوره بیست‌وسوم کارگاه آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی رودکی با استادی همسفر سمیرا، نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر معصومه با دستور جلسه «گل‌ریزان» روز سه‌شنبه پانزدهم آبان‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

اگر بنایی آباد باشد؛ اما ساکنین آن خراب باشند بنا هم کم‌کم رو به خرابی و ویرانی می‌رود؛ اما ساکنین آباد بناهای خراب و ویران را آباد می‌کنند. من آنم که پریشان بودم از حالم، من آنم که اشک‌ریزان بودم از جانم، بیایید آباد کنیم خرابی‌ها را، بیایید پرواز کنیم به آسمان‌ها، پروردگارا شکرت که آزاد و رها هستم. خدا را شکر می‌کنم که لایق این جایگاه خدمتی بودم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم که این بستر را برای همسفران مهیا کردند. از ایجنت و مرزبانان که این خدمت را به من دادند متشکرم. از دو راهنمایم که مانند دو بال پرواز در زندگی من بودند همسفر شهره و همسفر زهرا متشکرم.

دستور جلسه امروز گل‌ریزان است. آقای مهندس گل‌ریزان را زکاتی تفسیر کرده است که ما سالیانه آن را با رضایت قلبی خودمان پرداخت کنیم. گل‌ریزان فرصتی است برای محک زدن خود و پرداخت این زکات یعنی در لژیون سردار عضو شدن، دنور و پهلوان شدن فرصتی برای من است؛ زیرا روز اول که به اینجا آمدم پریشان و اشک‌ریزان بودم. اگر روز اول آقای مهندس اعلام می‌کردند که هر مسافر و همسفر برای ورود به کنگره باید ۵۰ میلیون تومان پرداخت کند آیا ما این مبلغ را پرداخت نمی‌کردیم؟ ما هر کاری می‌کردیم که این ۵۰ میلیون را پرداخت کنیم تا مسافرمان به حال خوش برسد. من هیچ راهی جز کنگره نرفته بودم از همان ابتدا اذن کنگره برای من صادر شده بود. پولی که برای لژیون سردار پرداخت می‌کنیم در برابر حال خوشی که دریافت کرده‌ایم هیچ است. خیلی از همسفران این ۶ میلیون را با پس‌اندازهای خود پرداخت می‌کنند قطعاً برداشت‌هایی داشته‌اند که امروز با رغبت بسیار زیاد عضو لژیون سردار می‌شوند.

یک غار وجود دارد که بسیار تاریک است و در ورودی آن یک نگهبان ایستاده است. کسانی که از این در می‌خواهند رد شوند نگهبان به آن‌ها می‌گوید زمانی که می‌خواهید از این تونل رد شوید نمی‌توانید چیزی برداشت کنید، عده‌ای می‌ترسند و می‌روند عده‌ای هم عبور می‌کنند و وقتی به پایان راه می‌رسند عده‌ای دست خالی و عده‌ای الماس به دست هستند. انسان‌ها اگر بخواهند درک و شناخت یک موضوع را داشته باشند؛ باید آگاهی خود را نسبت به آن موضوع بالا ببرند، برای بخشش هم سطح آگاهی من باید بالا برود. امروز توفیق این را داشتم که در اینجا حضور داشته باشم تک‌تک شما انتخاب شدید که اینجایید من می‌توانستم امروز اینجا نباشم؛ اما چرا اینجا را انتخاب کردم زندگی من با استاد سردار گره خورده از وقتی که عضو لژیون سردار شده‌ام زندگی من پر از معجزات قشنگ و اتفاقات جالب شد رهایی ما مصادف با گل‌ریزان شد اولین سالی بود که توانستم عضو لژیون سردار شوم. 

صبح روز گل‌ریزان متوجه شدم که مبلغ پنج میلیون و نهصد و نودوپنج هزار تومان به حسابم واریز شده بود و این را به چشم نشانه دیدم و به مسافرم گفتم که نصف پول را برای سردار پرداخت می‌کنم و نصف دیگر را خرج می‌کنم و در آن روز شخصی را دیدم که نیازمند بود و دست به جیبم کردم و هر چه بود را به او دادم و حین بازگشت به خانه متوجه شدم که تمام پولم را بخشیده بودم و پول کرایه نداشتم و آبروی خود را در خطر دیدم؛ اما در کمال ناباوری دیدم که راننده آن روز صلواتی کار می‌کرد و پولی نخواست و من در آن لحظه فقط به سخنانی که آن شخص حین کمک به من زد و مرا دعا کرد و فضایی که بابت لژیون سردار ایجاد شده بود فکر می‌کردم. مهندس نرخ رهایی یکایک مسافرین را پنجاه میلیون تومان برآورد نمودند و زکات ما که عضو لژیون سردار شدن است، فقط ظاهر قضیه است در اصل معنویات است که در پشت زمینه سردار شدن نهفته است. این پیام من برای کسی است که توان سردار شدن یا دنور شدن را دارد اما تردید می‌کند.

خداوند به من فرزندی داد که از بدو تولد بیمار بود و از دکتری به دکتر دیگری می‌رفتم و تازه از بیمارستان مرخص شده بود حالش خیلی بد بود و به خدای خود گفتم، من می‌پذیرم این سرنوشتم را، در حال راز و نیاز با خدا بودم که پیام استاد سردار که می‌فرمایند محال است چراغی را روشن کنیم و خودت در تاریکی بمانی، این پیام مانند نوری در ذهن من آمد که دنور، سردار و نگهبان سردار شده‌ای و در ۲۰ روز ۲۰ میلیون هزینه درمان فرزندت را کرده‌ای چرا فرزندت را عضو لژیون سردار نکردی با خزانه دار تماس گرفتم و برای سردار شدن فرزندم اقدام کردم تغییرات را در فرزندم احساس کردم و امروز خدا را شاکرم که پسر من به داروها و آن اکسیژن نیاز پیدا نکرده امیدوارم که امروز از دل ببخشید؛ چون از دل برآید به دل نشیند.



تایپ و ویرایش: همسفر نگین رهجوی راهنما همسفر افسانه (لژیون دهم)
تنظیم و عکاس خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر افسانه (لژیون دهم)
ارسال: مرزبان خبری همسفر سمیه
همسفران نمایندگی رودکی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .