English Version
This Site Is Available In English

همت بلند دار که مردان بزرگ از همت بلند جای رسیدند

همت بلند دار که مردان بزرگ از همت بلند جای رسیدند

جلسه سوم از دوره اول کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران نمایندگی باغستان کرج به استادی دنور همسفر فریبا، نگهبانی دنور همسفر بهار و دبیری دنور همسفر فاطمه با دستور جلسه گلریزان روز دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

ممنون سپاسگزار خدای بزرگ هستم که اجازه خدمت در این جایگاه به من دادند، ممنون از نگهبان همسفر بهار، دبیر‌‌شان، ایجنت و مرزبان‌‌های عزیز خیلی سپاسگزارم از دنور‌های عزیز که اجازه دادند من امروز در جایگاه قرار بگیرم و از تک‌تک شما آموزش بگیرم ممنون و سپاسگزارم. هفته گلریزان را تبریک می‌گویم خدمت تک‌تک شما عزیزان و بنیان کنگره‌۶۰ جناب آقای مهندس و خانواده محترم‌‌شان و شکر بابت بودن در کنگره و شکر بابت این جشن‌هایی که داریم باعث بیداری ما می‌شود تلنگری هست برای من فریبا که بیدار بشوم به خاطر آموزشی که گرفتم و موقع عملی کردن است و موقع کاربردی کردن است و چطور می‌توانم آموزش‌هایم را عملی کنم. قبل از اینکه صحبت‌هایم را شروع کنم جناب آقای زرکش دیده‌بان محترم مصاحبه کرده بودند یک قسمت از متن‌ایشان را می‌خوانم بعد صحبت‌هایم را شروع می‌کنم.

چشم دل باز کن که جان بینی 
آنچه نادیدنی هست آن بینی

نشان ردای طلایی که بر روی آن نقشینه‌ ی گل هزار گلبرگ زرین که نماد معرفت والا، عمل سالم پاک و منزه و عدالت را بالاترین  سطح آگاهی و روشنی در ضمیر آگاهی که حکم عقل یا فرمان عقل را به دنبال دارد بر شما بزرگواران مبارک باد. زیرا آن شال که نماد راه سبز است پلی طلایی و محکم هست میان انسان و کلام قدرتمند الله که انسان به یاد می‌آورد  کلامی که در قبل با آن آشنا بوده است، در آن راه سبز مشخص است که رسیدن به باریتعالی شاد کردن دیگران و شاد گرفتن زندگی خویش است. اگر این زندگی آفریده خداوند و تجلی نور اوست پس خدا کسی است که در جمع محبت و عشق و بخشش است که محبت با معرفت حاصل می‌گردد، عشق با عمل سالم محصور شود و بخشش است که عدالت را در هستی جاری نماید.

همانطور که می‌دانید دستور جلسه امروز گلریزان است و همه شما با این دستور جلسه آشنا هستید و بلدید معرفت، عدالت و عمل سالم را یاد گرفتیم در کنگره‌۶۰ امروز آمدیم عملی کنیم. ولی یک مقدار توضیح می‌دهیم برای تازه واردین، آقای مهندس می‌فرمایند هر سازمان مردم نهادی برای اینکه بتواند پیشرفت کند و گسترش پیدا کند نیاز به سه پایه اصلی دارد منابع علمی ، افراد متخصص و منابع مالی است.

خدا را شکر که از لحاظ منابع علمی که توسط خود جناب مهندس، استاد امین، کتاب‌ها و سی‌‌‌دی‌هایی که ارائه می‌دهند و روز به روز گسترش می‌یابد غنی هستیم و ما می‌توانیم آموزش‌های بسیار بگیریم، نیروی متخصص هم ایجنت، راهنما‌ها، دیده‌بان‌های عزیز هستند که آموزش گرفتند امتحان دادند و قبول شدند در این جایگاه خدمت می کنند که دست کسانی که در تاریکی هستند و دست‌شان را دراز کردند می‌گیرند و کمک می‌کنند از آن تاریکی بیرون بیایند.

منابع مالی همین لژیون سردار است پهلوان‌ها، دنور‌ها و سردارها هستند که برای پیشرفت اهداف کنگره‌۶۰ زحمت می‌کشند،  کمک می‌کنند در صور ظاهر فکر می‌کنند دارند به کنگره کمک می‌کنند برای پیش برد ولی صور باطن کمک می‌شود به من فریبا که گره‌های وجودی خود را باز کنم که بتوانم به آن تکامل و هدف بودنم در  این زمین، در این جهان خاکی است برسم . آقای مهندس خیلی قشنگ در سی‌دی  مثلث تشخیص توضیح می‌دهند وقتی به تشخیص و شناخت برسیم میایم عمل می‌کنیم و تک‌تک ما  به آن تشخیص رسیدیم که درمان فقط در کنگره۶۰ است و شناختیم راه و روش درمان چگونه است و آمدیم عمل کردیم، آموزش گرفتیم، نیروی متخصص پرورش دادیم، نیروی مالی پرورش دادیم. اگر روزی که جناب مهندس متد DST را کشف کردند؛ برای خود‌شان نگه می‌داشتند و هیچ وقت ارائه نمی‌دادند، هیچ وقت این آرامش و حال خوبی که الان داریم اینجا نداشتیم و نمی‌توانستیم به آن تکامل برسیم.

یکی از صفات خداوند بخشندگی است، اول صحبت‌هایمان می‌گوییم به نام خداوند بخشنده و مهربان یعنی اولین صفت خداوند بخشندگی است و خداوند می‌گوید من از تمامی صفت‌هایم در وجود تک‌تک شما عزیزان گذاشتم چون شما اشرف مخلوقات هستید، روی زمین این صفت بخشندگی را می توان در وجود انسان ها دید و درک کرد و خدا این را خیلی قشنگ در دل بند‌‌هایش گذاشته‌‌ است، بنده‌ای مثل آقای مهندس و مثل خانواده محترم‌‌شان که از متدی که کشف کردند از حال خوب‌شان از همه چیزشان گذشتند که بیایند اینجا را بنا کنند تا بتوانیم روزبه‌روز این آتش ویرانگر را خاموش و خاموش‌تر کنیم و بتوانیم مسافرهایمان را به رهایی برسانیم.

اگر من فریبا بخواهم بخشندگی خداوند را درک کنم باید محرم بشوم، هستی بخشنده است ولی زمانی بخشندگی به من می‌رسد که محرم اسرار بشوم و یاد بگیرم بخشندگی را و خیلی قشنگ در کنگره۶۰ این بخشندگی را به من آموزش دادند. روز اولی که آمدم به من گفتند بشین و رایگان درمان شو و حالت را خوب کن حالا یک سبدی هم رد می‌شود و مبلغی هم در سبدها بنداز؛ ولی برای سفر دوم آقای زرکش می‌گویند: کلید سفر دوم بخشش است یعنی چی؟

به من فریبا می‌گویند آمدی استفاده کردی، دیگران کاشتند تو خوردی حالا تو می‌خواهی چکار کنی؟ حالا تویی که روزی می‌گفتی چرا من؟ چرا من باید مصرف کننده داشته باشم؟ چرا من نباید در هیچ مهمانی با همسرم باشم؟ چرا نباید با  فرزندم باشم؟ چرا من باید همیشه ناله کنم؟ وقتی آمدم کنگره۶۰ این چراها از من گرفته شد، ضد‌ارزش‌ها را از من گرفت. غیبت، تجسس، غرور، حسادت،تنفر همه را از من گرفت به جای آن حال خوش، آرامش، آگاهی و دانایی به من داد؛ حالا وظیفه من فریبا در قبال این‌ها چیست؟ کنگره‌۶۰ نیازی ندارد که من بیام عضو لژیون سردار، دنور و... شوم ولی برای اینکه  اهداف جناب مهندس، آزمایش‌هایی که روی بیماری ها  انجام می‌دهند، دستگاه‌های آزمایشگاهی که نیاز است گرفته بشود زودتر به اجرا در بیاید من بر خودم واجب می دانم که در این جایگاهها خدمت کنم. آقای مهندس چون هدف‌شان این است به آن می‌رسند ولی  آمدن من فریبا را  هم در رسیدن به این اهداف  سهیم کرده‌است چرا؟ چون آقای مهندس به ما آموزش داند ما برای بعد بعدی نیاز به لقب داریم؛ ما را در بعد دیگر به اسم نمی‌شناسند، من را با لقبم می‌شناسند لقب بخشندگی، لقب پهلوانی و لقب‌های دیگری که بتوانم در این بعد کسب کنم، پس چقدر قشنگ است نه تنها  این دنیای مرا بلکه آقای مهندس دنیای دیگر مرا هم  می‌سازد که در بعد بعدی سر بلند باشم، با حال خوب بروم وقتی می‌گویند دنور  وقتی می‌گویند بخشنده سرم را با افتخار بلند کنم بگویم من یک بخشنده هستم، آن‌جا گم نشوم آن‌جا پیدا باشم.

یکی از مسافر‌هایی که پارسال آمدند برای گرفتن شال پهلوانی خیلی قشنگ صحبت کردند واقعا من از پارسال تا حالا با این بیت شعری که گفتند حالم دگرگون است گفتند:

من پیر فنا بودم جوانم کردی
من مرده بودم ز زندگانم کردی
می‌ترسیدم گم شوم در ره تو
اکنون نشوم گم که نشانم کردی

و آقای مهندس چقدر قشنگ ما را نشان کردند. من فریبا یک مرده متحرک بودم و فقط راه می‌رفتم و امیدی به زندگی نداشتم ولی الان همه می‌پرسند که چی شده انقدر شادی؟ چی شده که انقدر حالت خوبه؟ بهای حال خوب من در هستی چقدر است؟  بهای این نشان کردن من بهای این جوان‌تر شدن من چه چیزی است‌؟

وقتی با خودم تفکر کنم میبینم هر چه بدهم نمی‌توانم جبران کنم. یک روزی حاضر بودم فرش زیر پایم را بفروشم که مسافرم حالش خوب بشود، الان روز وفای به عهده من است، آمدم که وفای به عهد کنم و امیدوارم بتوانیم گلریزان عالی داشته باشیم که سال دیگه روز جشن گلریزان استادی که اینجا است بگوید زمین برای خود‌‌مان داریم. آقای مهندس می‌گویند: شعبه‌هایی که بیدار و آگاه هستند قوی‌اند و برای خودشان زمین و جا و مکان دارند، پس امیدوارم به آن آگاهی و بیداری برسیم و بتوانیم یک گلریزان عالی داشته باشیم که بتوانیم یک مکان  خوب در جای خوب که در شان کنگره‌۶۰ و ما است بگیریم. همت بلند دار که مردان بزرگ از همت بلند به جایی رسیدند.

مرزبانان کشیک: مسافر منصور و همسفر دریا
تایپ: همسفر پرنیان رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون پنجم) و همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر نیره (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم) 
همسفران نمایندگی باغستان کرج

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .