هفتمین جلسه از سری کارگاههای آموزشی ـ خصوصی ویژه مسافران و همسفران نمایندگی یاس اصفهان، با استادی راهنما مسافر نیکی، نگهبانی پهلوان مسافر پریسا و دبیری مسافر مریم، با دستور جلسه《گلریزان》در روز شنبه ۱۲ آبانماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان نیکی هستم یک مسافر
دستور جلسه امروز گلریزان است و من از دیشب درگیر احساسات بسیاری در مورد این دستور جلسه شدم که امروز باید چه بگویم. زمانی که من به کنگره وارد شدم، آرزویم این بود وارد لژیون سردار شوم و این مهم با گرفتن وام و پرداخت شش میلیون تومان انجام شد، و باید بگویم درحالیکه هنوز درگیر پرداخت اقساط وام آن بودم، دو سال پیاپی توانستم دنور شوم و بسیار خوشحالم که ظرف من ذرهذره بزرگ و بزرگتر شد و موفق شدم این جایگاه را تجربه کنم.
من با تأسیس شعبه نسترن برای خانمهای مسافر و همسفر اصفهان متحول شدم، چرا که بعد از سالها تلاش عزیزان و حمایت جناب مهندس توانستیم شعبه دیگری راهاندازی کنیم و این حرکت عظیمی بود. زمانی که وارد شعبه نسترن شدم پیش خود گفتم؛ قرار است در این مکان همانگونه که ما روزی از جهنم اعتیاد نجات پیدا کردیم، دختران و مادران سرزمین ما نجاتیافته و بهطرف نور رهنمون شوند.
جهنمی که هنوز که هنوز است جای تازیانههایش بر روی تن ما هست و دردش را احساس میکنیم. بهعنوان یک زن چه اتهاماتی که به ما زده نشد، زنانی که برای تهیه مواد خود از سر ناچاری، چه تجربههای تلخی داشتند.در همان زمان به یکباره دست حمایتی بهسوی همه ما دراز شد و او کسی نبود جز جناب مهندس دژاکام، و ما زیر سایه ایشان قد علم کرده و بزرگ شدیم و امروز توانستیم مکانی دیگر برای همنوعان خود تأسیس کنیم که روزی خود ما هم همانند آنها بودیم، آمدیم، بیدار و احیاء شدیم.
هیچکس بهاندازه خود ما نمیتواند سختی اعتیاد را درک کند چرا که ما از سختی طوفان و گذرگاههای تاریک اعتیاد عبور کردهایم. بر ما واجب است که دست کسانی که در سختترین شرایط زندگی که همان اعتیاد است بگیریم و این یک مسئولیت بر گردن همه ما است.
من امروز اینجا هستم که از جانب تکتک شما بگویم؛ ما گذشته را به یاد داریم و سهم خود را در خاموشکردن آتش اعتیاد ادا خواهیم کرد و جایی برای ایکاش ها خالی نخواهیم گذاشت و هر کس بهاندازه توان خود کمک خواهد کرد.شعبه نسترن اگر افتتاح شد، بهخاطر بیدارشدن ما زنان نیرومند است که توانستیم روی پای خود بایستیم و باهمت خود شعبههایی نظیر «یاس و نسترن» تأسیس کنیم. یک سال است که در دستور جلسههای مختلف و برداشتهای گوناگون صحبت میکنیم و اکنون زمان عمل رسیده است.
اگر به ما بگویند یک صحنه جنگ را برای خود به تصویر بکشید، قطع بهیقین همه آتش، خون، جسد، بمب و..... را مجسم خواهند کرد، لیکن هیچکدام تصور مرگ خود را نخواهیم کرد چرا که باور قلبی نداریم که ما هم روزی میمیریم؛ این قافله عمر بهسرعت میگذرد و خوشا به حال کسی که تا فرصت دارد کولهبار خود را پر میکند.
از این جهان ما با خود چیزی نخواهیم برد و اگر باور داشته باشیم که یک روز ما هم خواهیم مرد، مسلماً نوع نگرش و عمل کردمان به دستور جلسه "گلریزان" متفاوت خواهد شد. پس از خودمان و نسلهای بعدیمان انسانیت به جا گذاریم نه فقط یک انسان.
بچههای ما هم خواهند مرد و تنها چیزی که از یک انسان باقی خواهد ماند انسانیت است. مخلص کلام را میگویم در نهایت به دریا رفته میداند مصیبتهای طوفان را... ما از طوفان آمدهایم و اکنون انسانهای همانند ما در طوفان هستند، همانطور که کشتی نجاتی برای ما پیدا شد. ما نیز کشتی نجاتی باشیم برای دیگران، رشد هر شخص بهاندازه عمل او است و اکنون روز عمل است. ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
تایپ: همسفر مریم، نمایندگی یاس
ویرایش: مسافر نگین، لژیون هجدهم و همسفر بدری، لژیون چهاردهم - نمایندگی یاس
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
165