قانون بذل و بخشش، اینگونه عمل میکند که اگر کسی چیزی را به دیگران ببخشد، به اندازه همان چیزی که بخشیده و حتی بیشتر از آن را دریافت خواهد کرد؛ حال ممکن است این دریافت، مادی باشد و یا معنوی؛ این تعریف، پررنگترین معنای گلریزان است.
چه ما باور کنیم و چه نکنیم، این قانون شگفت انگیز وجود دارد و فعال است؛ اما هدف ما از برگزاری این جشن در کنگره۶۰ چیست؟ ما در پیام قانون یازدهم میخوانیم که کمکهای داوطلبانه ما باعث خودکفایی میشود و کنگره را در راه رسیدن به اهدافش یاری میرساند.
کری خواندن، وقتی که هنوز وارد میدان نشدهایم، خیلی ساده است. میتوان افراد زیادی را پشت سر هم ردیف کرد و ساعتها در مورد بذل و بخشش و فواید آن سخنها گفت؛ اما وقتی قرار باشد میکروفون را زمین بگذاریم، گیوههایمان را ور بکشیم و وارد میدان شویم، ماجرا عوض میشود، اما چرا این گونه است؟ چرا وقتی نوبت به عمل میرسد و توپ بخشش به میدان ما میافتد، ماجرا سخت میشود؟
اگر بخواهم خیلی ساده به این پرسش پاسخ دهم، میگویم چون خیلی زیاد فکر میکنیم.
اغلبمان تا اسم بخشش به میان میآید ناگهان به فکر راهاندازی کسب و کارمان میافتیم، به فکر قسطهای بانکیمان، به فکر شهریه دانشگاه، اختلاف طبقاتی در جامعه و ناگهان به این نتیجه میرسیم که ای بابا! من الان خودم مستحق دریافت کمک هستم از کجا پول بیاورم و بخشش کنم و در گلریزان شرکت کنم؟ اصل ماجرا این است که در این جور وقتها کمالگرایی یقهمان را میگیرد. فکر میکنیم که بخشیدن فقط متعلق به افراد پر درآمد و خیلی پولدار است. کسانی که به قول معروف، پول شان از پارو، بالا میرود و با بخشیدن مقدار اندکی از اموالشان، چیزی از آنها کم نمیشود. با خودمان فکر میکنیم که اگر ما با این مقدار از درآمدمان، شروع به بخشیدن کنیم ظرف یکی دو روز ورشکسته میشویم. باید صبر کنیم تا به مقدار درآمد رویاییمان برسیم و سپس بخشیدن را شروع کنیم.
در نظر جهان هستی و کائنات، تنها یک چیز به عنوان بخشش شناخته میشود و آن هم زمانی است که بخشیدن با احساس ما درگیر شود. بخشیدن، زمانی واقعا بخشیدن به حساب میآید که با انجام آن، احساس خیلی خوبی را به دست آوریم.
گلریزان، قدردانی است و قدردانی، دوپامین و سروتونین را درمغز بالا میبرد و احساس رضایت ایجاد میکند. سپاسگزاری ، عامل بزرگ شدن ظرفیت انسانی است.
سعدی این شعر را اینطور معنا کرده است: شکر نعمت، نعمتت افزون کند.
قرآن نمیگوید شکر نعمت، نعمتت افزون کند. میگوید؛ شکر نعمت، خودت را بزرگ میکند. قطره، اگر تنها باشد قطره است، اگر وصل به دریا شد، میشود دریا، خودت بزرگ میشوی، «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُم» (ابراهیم/ 7).
یک بابایی که به نوهاش میگوید: عزیز، دستت را به من بده. نوه بگوید: پدربزرگ تو به دست من نیاز داری؟ نه، دستت را بگذاری در دست پدربزرگ، خودت بیمه میشوی. نگذاری، ممکن است خطر متوجه شما بشود. اینکه میگویند شکر کن، خدا نیاز به شکر ما ندارد، ما نیاز به تشکر از قدرت مطلق را داریم.
ما در تاریکی بودیم، در بیابانی خشک و برهوتی مخوف که همه جایش را روز به روز ظلمت و تاریکی فرا میگرفت و خود آنرا با میل خود و بدست خویش برای خویشتن ساخته بودیم، در حال گذران زندگی بودیم، آن هم چه زندگی و روزگار تلخی... سوار بر کشتی نوح شدیم و نجات یافتیم، این مسیر گذر از تاریکی به سمت نور، چگونه گذشت و چگونه میتوان شکرش را به جا آورد؟ به قول فرمایش مهندس دژاکام، آیا انقدر قدردان هستیم که اذن بخشش این پول، از طرف خداوند بزرگ، صادر شود؟
حضور من در این جشن مهم است، من در گلریزان، با همهی قلبم شرکت میکنم، چرا که این حرکت، سپاسگزاری من از نعمات خداوندی است، بابت هر گرهی که به دستان گره گشای او باز شد.
گلریزان، میدان سبقت گرفتن است. سبقت نیکی و خیر و خوبی از هم. خدا را هزاران مرتبه شکر با لبریز کردن ظرف وجودیمان از منابع پرمحتوا و دانش کنگره۶۰، ما همیشه با همهی وجود آمادهی شرکت در گلریزان هستیم.
وقت گلشن خوش، که گلریزان ابر رحمت است
چشم پل روشن، که آب امسال سرشار آمده است...
منابع: مقالات سایت کنگره ۶۰، سیدیها،
صحبتهای اخیر جناب مهندس دژاکام در خصوص گلریزان
نویسنده: همسفر حکیمه رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون هشتم)
ویراسااری و ارسال: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی باغستان
- تعداد بازدید از این مطلب :
244