سلام دوستان زهره هستم همسفر
دستور جلسهی این هفته گلریزان است. گلریزان یعنی؛ بخشندگی و مهربانی، یعنی گرفتن دست افتادگان، یعنی کمک کردن به هم نوعان خود. در کنگره ۶۰ آموختم دستانی که کمک میکنند، از لبهایی که دعا میکنند مقدستر است. آموختم بیجهت در هیچ مسیری قرار نمیگیرم؛ مگر اینکه خواست، تقدیر و فرمان الهی در آن باشد. در کنگره ۶۰ از هیچ ارگان و نهادی برای درمان مصرفکنندگان همکاری پذیرفته نمیشود؛ چرا که هرفرد مصرفکننده بعد از اینکه به درمان میرسد، در وجود خود اشتیاق کمک به هم درد خود را احساس میکند، خود روزی این تاریکیها رو خوب تجربه کرده و اکنون مصرفکنندگان را به خوبی درک میکند، این احساس در همسفران هم وجود دارد.
جناب مهندس با تفکر واندیشه و آینده نگری خود به فکر توسعه بخشیدن به کنگره ۶۰ بوده وهمچنان خواهندبود. به واسطه کمکهای مالی رها یافتگان و درمان شدگان اعتیاد شعبات کنگره روز به روز بیشتر و بیشتر میشوند و بدون هیچ چشم داشتی شبانه روز در امر رشد و ترقی کنگره، جناب مهندس را همراهی میکنند و گوش به فرمانایشان هستند؛ زیرا بهترین جای دنیا را یافتهاند و به گفته جناب مهندس: کنگره به آنها اعتبار بخشیده است. از جناب مهندس ممنون و سپاسگزارم که با احیا کردن سنت گلریزان که مدتها بود به فراموشی سپرده شده بود، به ما انسانها دوستی، مودت و بخشندگی را آموختند.
من به عنوان همسفر، روزهای سخت و طاقت فرسایی را پشت سر گذاشته بودم، در تاریکی به سر میبردم و آرزوی سلامتی و درمان مسافرم را از خدا داشتم پس به شکرانه حال خوب امروز خود، مسافر و فرزندانم موظف هستم، که در این عمل عظیم شرکت داشته باشم. کمک من هر چقدر کم و ناچیز باشد همین قدر که بیتفاوت از کنار این مسأله عبور نکنم، قدم بزرگی است که برای درمان اعتیاد برداشتهام. امیدوارم که خدا این توفیق را هرساله نصیب من و مسافرم کند و توفیق خدمت به هم نوعانم را از من دریغ نکند. خداوند بزرگ را هزارن بار شاکرم که، مرا در مسیر درست که همان، مسیر کنگره است قرار داد که بتوانم بهترینها را در زندگیم تجربه کنم. بهامید روزی که اعتیاد، به طور کامل درمان شود و هیچ اشکی در غم اعتیاد عزیزی سرازیر نشود و هیچ قلبی در حسرت دیدن درمان عزیزش به درد نیاید.
سلام دوستان سارا هستم همسفر
ابتدا خداوند را شکر میکنم که توفیق حضور در کنگره را به من داد و تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان و راهنمای دلسوز و مهربانم خانم نوریه عزیز، که توانستم با آموزشهای کنگره آشنا شوم و بتوانم کم کم گرههای درونی خودم را حل کنم. دستور جلسه این هفته گلریزان است، خدا را شکر میکنم که امسال میخواهم در لژیون سردار عضو شوم، از این بابت خیلی خوشحالم، هرچند هر کاری کنم جبران ذرهای از بزرگی کاری که کنگره۶۰ برای من و خانوادهام کرده نمیشود.
خدا بخشنده است و ما میتوانیم به اندازه توان خودمان این صفت را داشته باشیم. دیگران چراغی را روشن کردند و ما همه دور آن چراغ هستیم برای اینکه نور چراغ کم نشود وظیفه تک تک ماست که به هر نوعی در انشعاب این نور و زیاد شدن آن قدمی برداریم. خوب است که یادمان نرود کجا بودیم و الان کجا هستیم. به نظر من جشن گلریزان یکی از بهترین و مقدسترین جشنهایی است که هر ساله برگزار میشود و این جشن خیلی از چیزها را برای ما واضح کرد.
سلام دوستان عاطفه هستم همسفر
وقتی بنایی آباد باشد؛ اما ساکنین آن خراب باشند، بنا هم کم کم رو به نابودی میرود. اگر انسان آگاهی خودش را بالا ببرد و از آن آگاهی استفاده کند آن وقت است که، از نابودی بنایش جلوگیری میکند و حتی اگر در جایی که ویران است قرار بگیرد آبادش میکند. وقتی آگاه شدی، متوجه میشوی باید کمک کنی تا در جایی دیگر به تو کمک شود؛ باید دستی بگیری تا در جای دیگر دستت گرفته شود. من قبل از کنگره کمک کردن را خیلی دوست داشتم و همیشه کمک میکردم؛ اما به اندازه توانم، در کنگره متوجه شدم که اگر کمکت در حدی باشد که جای خالیش را حس کردی ولی نترسیدی آنجا به آگاه شدن خودت پی بردهای و من این را با همه وجودم حس کردم. سال گذشته قبل از گلریزان من به مشکل مالی خوردم؛ وقتی بدون هیچ چشم داشتی در جشن گلریزان شرکت کردم و بدون اینکه دستم بلرزد عضو لژیون سردار شدم، به دو روز نکشید که مشکل مالی من بدون آنکه بدانم از کجا و چطوری به طور معجزه آسایی حل شد. از آن موقع به بعد، دید من نسبت به خیلی چیزها تغییر کرد و متوجه شدم این من هستم که باید آگاه باشم و به خدا توکل کنم تا شاهد یاری خداوند باشم. در اینجا ممنونم از راهنمای عزیزم که اجازه داد تا آنچه در دل و ذهن داشتم را به نوشته تبدیل کنم.
نویسندگان: همسفر زهره، همسفر سارا و همسفر عاطفه رهجویان راهنما همسفر نوریه (لژیون دوازدهم)
ویرایش: همسفر زهره رهجو راهنما همسفر نوریه (لژیون دوازدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر ملیکا خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی دانیال اهواز
- تعداد بازدید از این مطلب :
162