جلسه پانزدهم از دوره اول کارگاههای مجازی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی فردوسی با دستور جلسه: «گلریزان» با استادی راهنما همسفر فرزانه در روز شنبه ۱۲ آبانماه سال ۱۴۰۳ برگزار شد.
سخنان استاد:
دانش کنگره ۶۰ تمام ویرانه ی درونم را آباد کرد و مرا به دنیایی سوق داد که سوغاتیاش آبادی و آبادگری است.
کمکم با نورِ تابیده از حقایقِ جاری در کلامِ استاد، متوجه شدم از هدفِ خلقت خود دور شدهام.
ذره ذره آموختم که میتوان با شناخت و آگاهی، خودِ گم گشتهات را بیابی و تمامِ زوایایِ شکستهات را مرمت کنی.
بنابراین میبایست به اموراتِ ظاهر و باطن خودم رسیدگی میکردم؛ کفشهای اندیشهام را به پا کردم و در راهی جدید، گام نهادم.
همین که شکمِ افکارم از آگاهیِ مواّجِ کنگره سیراب شد، وقتِ آن بود که بهای آن را پرداخت کنم، چرا که توانسته بودم هم درونِ خود را و هم تنشهای زندگیِ متلاطمام را سامان دهم.
روزِ موعود فرا رسید. زمانِ پرداختِ آن چیزهایی بود که دریافت کرده بودم یعنی؛ موعدِ جشن گلریزان!
روزهایی من از سفره پر محبتِ کنگره، شهدِ درست تفکر کردن، درست حرف زدن و درست رفتار کردن را نوشِ جان میکردم و روزِ گلریزان با تمامِ خودم، میخواستم که بدهیام را پرداخت کنم.
لبّیک گفتم و با راهنماییِ خانم زهرا از ترسِ خودم گذشتم و قدرتِ بخششام را محک زدم.
با پانزده میلیونی که در کارت بانکی خود داشتم، قصدِ دنور شدن کردم و خود به سر منزل مقصود، رساندم.
آن موقع، خودم را فقط آلتِ انتقال دهنده میدانستم، چون در پرتویِ انوارِ حقایقِ کنگره، قرار گرفته بودم.
تمام آرامش و آسایشِ من در گرویِ آموزشهای کنگره بود و الحمدلله توانستم در بازیِ اعداد، شرکت کنم. من به قاعده همانی که رشد کرده بودم، پاسخ به مسئلهام دادم و بسیار سپاسگزارم که فرصتِ خدمت به من عطا شد.
باشد که از گمراهی، به هوشیاری برسیم.
انسان هر قدر که آگاه تر شود، هوشیارتر میشود و هر چه هوشیارتر شود، عاقلتر و بخشندهتر میشود.
ما از آن راه یافتگانیم که دیگران ما را دیوانهای میبینند اما نمیدانند که از سرِ چه، اینگونه مست و هوشیاریم.
نویسنده متن: راهنما همسفر فرزانه، لژیون (پانزدهم)
ویرایش متن: رابط خبری همسفر ملیحه، رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون پانزدهم)
ارسال مطلب: همسفر الهام، رهجوی راهنما هسفر رویا (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی فردوسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
216