English Version
This Site Is Available In English

عشق یعنی مهربانی در عمل‌

عشق یعنی مهربانی در عمل‌

عشق یعنی روح را آراستن
بی‌شمار افتادن و برخاستن

عشق یعنی ترش را شیرین کنی
عشق یعنی نیش را نوشین کنی

عشق یعنی مهربانی در عمل‌
زخم درک آسمانی داشتن

عشق یعنی گل بجای خارباش
پل بجای این همه دیوار باش

مدت‌ها بود که توفیق حاصل نشد و برای سایت دلنوشته یا مطلبی ننوشته بودم و بسیار احساس دلتنگی می‌کردم، دوست داشتم در این دستور جلسه مطلبی بنویسم. راستش نیتی که از روز اول برای خدمت در سایت داشتم این بود که؛ با نوشتن تجربه‌ها و دلنوشته‌هایم یک حس‌امید و انگیزه ایجاد کنم؛ برای کسانی که شاید در کنج خانه خود، در میان غم‌هایشان با قلبی شکسته به جستجوی راه حلی برای اعتیاد، این بیماری هولناک و به ظاهر شکست ناپذیر هستند. سایت کنگره ۶۰ جایی که؛ برای اولین بار قبل از ورودم به کنگره، با خواندن مطالب و مشارکت‌ها و تجربه‌ها، دنیای جدیدی به رویم باز شد و پیامی به قلب غمزده‌ام داد که باوری باشد بر ناباوری.

چند روزی بود، که می‌خواستم برای دستور جلسه نقطه تحمل بنویسم، اما کلمات یاری نمی‌دادند، همیشه در زمان نوشتن، از اعماق وجودم و با حسی وصف نشدنی، کلمات در درونم جاری می‌شدند و من آن‌ها را بر روی کاغذ به تحریر در می‌آوردم، اما این دفعه بعد از نزدیک به سه سال، برای اولین بار بود که، نمی‌توانستم بنویسم و این برایم عجیب‌ترین مسأله‌ای بود که تا به حال با آن روبرو شده بودم و به دنبال دلیلش می‌گشتم! یک اتفاق، یک حرف و یک مسأله، تلنگری شد برای نوشتن، اما از نگاهی دیگر! کلمات تند تند و پشت سر هم در ذهنم جاری می‌شدند، آنقدر روان و جاری بودند که من از آن‌ها عقب می‌ماندم و اما نقطه تحمل؛ چقدر به این کلمه تا به امروز فکر کرده‌ام؟

چقدر این موضوع می‌تواند در زندگی روزمره و در ارتباط با دیگران اثرگذار باشد؛ چقدر جدی به آن فکر کرده‌ایم؟ تحمل؛ یعنی حد پذیرش ما در برابر اتفاقات، رفتار‌ها، مشکلات و حتی طرز صحبت و نگاه دیگران. به قول استاد‌امین: همه چیز در این هستی دو طرف دارد. من نسبت به رفتار دیگران در شرایط مختلف چقدر پذیرش دارم و تا کجا می‌توانم منطقی و با تفکر، عکس العمل نشان بدهم؟ دیگران در برابر نقطه تحمل من تا کجا پیش ‌می‌روند؟ آیا حواسمان به نقطه تحمل همدیگر هست؟ همه چیز در این هستی دارای نقطه تحمل است، شیشه را وقتی کمی حرارت بدهیم براحتی فرم می‌گیرد و تبدیل به یک ظرف یا گلدونی زیبا می‌شود؛ اما اگر این حرارت از حد نرمال خود عبور کند از آن شیشه چیزی جز یک مایع ذوب شده، رقیق و بی‌استفاده نمی‌ماند.

وقتی از چوب یک درخت بخواهیم، یک صندلی زیبا بسازیم؛ اگر ضربه‌هایی که وارد می‌کنیم بیش از حد معمول و نقطه تحمل آن باشد، چیزی جز تعدادی چوب شکسته از آن به جا نمی‌ماند! و من و همه آدمیان این هستی، که از جنس انسانیت هستیم، چقدر حواسمان به نقطه تحمل یکدیگر بوده؟ چقدر مواظب بودیم کسی را که در مقابل ما است و می‌خواهیم برای موضوعی یا حتی انجام وظایفش مجاب کنیم از نقطه تحمل‌اش فراتر نرویم؟ در مقابل همسرمان، فرزندان‌مان، پدر و مادر، دوستان، همکاران و همه و همه! چقدر مراقب نقطه تحمل خود هستیم؟

در کنگره آموختم با فراگیری و پیگیری آموزش‌هایم و تمرین و تکرار در هر لحظه زندگی‌ام، روی نقطه تحمل‌ام کار کنم تا به حدی آن را برسانم که دیگر با هر تلنگری حتی بزرگ، در هم نشکنم، بتوانم نقطه تحملی را که در مواجه با آسیب‌های اعتیاد به پایین‌ترین حد خود رسیده بود را، تقویت کنم و نگویم تحمل من این است! نه، تحمل من می‌تواند فراتر از این باشد؛ اما اگر آموزش بگیرم و به آن‌ها در طی گذشت زمان، جامه عمل بپوشانم تا در زمان بحران، بهترین عکس العمل را داشته باشم و این موضوع حتماً با آموزش و تمرین و تکرار امکان‌پذیر خواهد بود. برای داشتن جهانی زیباتر، آرام‌تر و با عشق‌تر، به خودم، فاطمه می‌گویم؛ باید نقطه تحمل از دست رفته‌ام را به حد تعادل برسانم تا در ارتباط با دیگران و در مواجه با مسائل و مشکلات، بهترین تصمیم‌گیری را داشته باشم. تا همگی در کنار هم با آرامش و صلح زندگی کنیم و مسائل را با زبان محبت حل کنیم. حواسمان باشد!

حواسمان به میزان نقطه تحمل اطرافیان‌مان باشد! از روابط‌مان مراقبت کنیم، از خانواده‌مان، از دوستان‌مان، همکاران‌مان، آن‌ها را با رفتاری نسنجیده و بدون تفکر در نقطه آشوب قرار ندهیم؛ آنقدر فراتر نرویم که از همه چیز عبور کنیم و نتیجه‌ای بر جا بگذاریم که جز خرابی و تخریب و حال بد، چیزی در بر نداشته باشد! آیا تا به حال به طوفانی که بر اثر رفتارمان در دیگری به پا کرده‌ایم فکر کرده‌ایم؟ به نقطه آشوبی که ممکن است همه چیز را در خود ببلعد و نابود کند! پس در مواجه با مسائل، اول تفکر کنیم همه چیز را در نظر بگیریم و با زبان زیبای محبت و عشق مسائل را بیان کنیم، اگر می‌خواهیم با دیگران در صلح باشیم و در صلح زندگی کنیم و در مسیری که قدم بر می‌داریم، آبادی و آبادانی بر جای بگذاریم.


نویسنده: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر مریم (لژیون یازدهم)
ویراستاری: همسفر ملیکا خدمتگزار سایت
ویرایش و ارسال: دبیر سایت همسفر کلثوم رهجو راهنما همسفر زهره (لژیون دهم)

همسفران نمایندگی دانیال اهواز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .