وادی نهم فلسفه نقطه تحمل را یادم داد

دلنوشته راهنما همسفر زهرا«وادی نهم»

چقدر زیباست پیامی که در ابتدای وادی نهم آمده است. پیام برای کسانی که به دنیای تازه قدم نهاده‌اند و به خویش خویشتن توجه می‌نمایند، بر شما واجب و ضروری است از سخن به نقطه عمل حرکت بنمایید و بر زمین و سما توجه کنید با اندیشه ژرف خود به رحمت ماوراء ایمان راسخ داشته باشید و بدانید که پاداش شما دست همیاری شما را خواهد داد. با خواندن این پیام آرامش عجیبی در تک‌تک سلول‌های بدن جاری می‌شود. مخاطبش منم، منی که سال‌ها در دنیای تاریک خودم بودم و خویشتن خویش را گم کرده بودم از ترس، ناامیدی، نگرانی، اضطراب، مرده‌ای متحرک بودم امازمان آن فرا رسید؛ دریچه‌ای از نور به روی من باز شد ولی قدم گذاشتن در این مسیر چیزی به نام قدرت عشق را می‌طلبید.همیشه صدایی از درون من می‌گفت: تو نمی‌توانی، تو قدرت را نداری، فراموش کردی که کی هستی؛ یک فرد ضعیف که همه چیز خود را از دست داده‌ است. اما قدرت آن دریچه نورانی بیشتر بود و با ترس وارد شدم، با اضطراب قدم برمی‌داشتم اما هرچه جلوتر در این بهشت زیبا می‌آمدم درها برایم باز می‌شد و حس بهتری داشتم در بهشت زیبا اولین وادی‌ آن به من گفت: تفکر کن. وادی دوم گفت: تو هیچ نیستی حتی اگر خودت به هیچ فکر کنی. وادی سوم به من آموخت هیچ کس به اندازه خودم به خودم فکر نمی‌کند. در وادی چهارم یاد گرفتم در مسائل حیاتی همه چیز را به خداوند سپردن یعنی سلب مسئولیت از خویش. من یکی‌یکی این وادی‌ها را پشت سر گذاشتم تا رسیدم به وادی نهم. هر کدام از این وادی‌ها به من نیرویی می‌داد تا بتوانم راحت‌تر خودم را پیدا کنم. وادی نهم فلسفه نقطه تحمل را یادم داد که هم در جهت مثبت است و هم منفی و اینکه اگر در مسیر ضدارزش‌ها بخواهم نقطه تحمل پیدا کنم کار آسانی است و هم لذت‌بخش مشکلات و تخریب‌های زیادی دارد که من همه را در دنیای تاریکی‌ها تجربه کرده‌ بودم. وادی نهم به من گفت: اگر می‌خواهی ضدارزش‌ها را کم کنید باید دانایی را بالا ببری و این چیزی بود که در این مسیر پر از عشق به من داده می‌شد. من که با یک تلنگر همه چیز در هم فرو می‌ریخت و برای آرام کردن خود پناه می‌بردم به سرزنش کردن غیبت کردن همه را مقصر می‌دانستم جز خودم، به لطف این راه مسیرم را عوض کردم و فهمیدم از مسائل منفی برای بالا بردن قدرت خودم می‌توانم استفاده کنم. این وادی به من آموخت باید از سد رنج‌ها و سختی‌ها عبور کنم.برای رسیدن به شجاعت باید از ترس‌های خود بگذرم، برای رسیدن به ایمان باید کفر را پشت سر بگذارم و باید تغییر کرد تا تبدیل شد و به مرحله ترخیص رسید و چه زیبا تغییر می‌دهد این وادی عشق آدمی را چه زیبا تغییر می‌دهد و تبدیل به چیزی از جنس خود می‌کند آری باید نوع نگاه را تغییر داد و نوع اندیشه و تفکر را باید مثبت اندیشید، باید مثبت نگاه کرد، زیرا قرار است تبدیل به فردی شویم که سرتاسر وجودش عشق و محبت است در پیام وادی نهم گفته می‌شود پاداش شما دست همیاری شما را خواهد داد. من در اینجا می‌آموزم وقتی مشکلی پیش آمد چگونه باید برخورد کنم، چگونه کلیدی برای باز کردن قفل‌ها پیدا کنم، آن زمان است که درهای رحمت الهی به روی من گشوده می‌شود و این جاست که پاداش همیاری خود را می‌گیریم و چقدر حس خوبی است که تو دیگر آدم گذشته نیستی، شاید شرایط گاهی بر وفق مراد تو نباشد، شاید دریا برای تو طوفانی شود اما در دلت همه چیز آرام است. دیگر تو آن کوه آتشفشان نیستی که با یک لرزش کوچک فوران می‌کرد، فریاد می‌زد، گریه می‌کرد، یا از ترس سکوت می‌کرد که نکند با فریاد و گریه من اوضاع و احوال بدتر شود. اما از درون شهر وجودی ویران می‌کرد اگر اکنون در برابر طوفان‌های زندگی‌ام سکوت می‌کنم، سکوتم از سر ترس نیست، سکوتی است از جنس آرامش، از جنس آگاهی، باید اعتراف کنم تمام این حال خوب  و تمام آرامش را مدیون مردی هستم از جنس نور که بدون چشم داشت علم و آگاهی و عشق و محبت خود را به گم کرده راه‌هایی مانند من بخشیدند.

نویسنده: راهنما همسفر زهرا(لژیون هشتم)
ویرایش، ویراستار:همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر مهتاب(لژیون دوم)
ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر اعظم(لژیون پنجم)

همسفران نمایندگی خمین