English Version
This Site Is Available In English

جشن گلریزان عهد و پیمانی است بین من با خدای خودم

جشن گلریزان عهد و پیمانی است بین من با خدای خودم

کسی کوی دولت ز دنیا برد         که با خود نصیبی به عقبی برد

انسانیت چیزی نیست که از ابتدا در وجود انسان شکل بگیرد؛ بلکه باید آن را در خود به‌وجود آورد. چیزی زیباتر از این نیست که بخشش را برای دردمندانی داشته باشیم که نیازمند یاری برای بهتر زیستن هستند. آن‌چه پایانی ندارد انسانیت است؛ در کنگره۶۰ کسانی هستند که با بخشیدن مالشان، انسانیت خود را ثابت کرده‌ و به جایگاه پهلوانی رسیده‌اند. خدا را شاکرم که این فرصت به من داده شد تا مصاحبه‌ای دلنشین داشته باشم با اولین همسفری که در نمایندگی امیر اراک به جایگاه پهلوانی دست پیدا کرده‌ است.

پهلوان همسفر سمیه به همراه مسافرش وارد کنگره۶۰ شدند. به مدت 11 ماه با متد DST و داروی OT با راهنمایی همسفر مهری و مسافر رضا سفر کردند. مدت 6 سال و 5 ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند. در ضمن پهلوان همسفر سمیه راهنمای تغذیه سالم هستند با وزن اولیه 95 کیلو با راهنمایی آقای مهندس دژاکام سفر کردند و وزن فعلی 68 کیلو است.

چه دلیلی باعث شد به پهلوانی فکر کنید؟

وقتی در خلوت خودم به عنوان یک همسفر نگاه می‌کنم می‌بینم من دریافت‌های زیادی که از کنگره داشته‌ام، آن‌قدر زیاد هستند که هیچ وقت نمی‌توانم برای کنگره جبران کنم. موقعی که ما وارد کنگره شدیم آقای مهندس برای لژیون سردار اعلام کردند و مسافر من عضو لژیون سردار شدند و خودم هم سال بعد عضو لژیون سردار شدم. مسافرم اولین نفری بودند که دنوری خودشان را اعلام کردند و خب خیلی خیر و برکت‌ها به واسطه این بخشیدن به زندگی ما وارد شد. این نیست که بگویم مشکلات نبوده و همه چیز عالی بوده نه این‌طور نیست چیزی که یاد گرفته‌ام این بود که مشکلات را بپذیرم و یاد گرفته‌ام که چه‌طوری برخورد کنم. این یعنی آرامش، حال خوب، حس خوب و موقعی که من پهلوانی را اعلام کردم داشتم به این فکر می‌کردم باید یک روزی در این جایگاه خدمت کنم؛ چون می‌دانم گره من کجاست و از کجاها شروع می‌شود و سر منشأ می‌گیرد و خیر و برکت‌هایی که به واسطه کنگره در زندگی‌ام آمد. از همان لحظه که آقای مهندس پهلوانی را اعلام کردند 2 سال بعد از آقای مهندس اجازه گرفتم که این کار را انجام بدهم و از ایشان تشکر می‌کنم که اجازه دادند من این جایگاه خدمتی را تجربه کنم. وقتی یک جایگاهی اعلام می‌شود همه آن چیزهایی که در آن جایگاه بوده بررسی کرده‌اند و پشتش یک تفکر بزرگی بوده است و اولین کسی که آن را تجربه کرده است خود آقای مهندس بودند و می‌خواستند ما هم از آن حال خوب بهره ببریم و خدا را شکر می‌کنم که بزرگ‌ترین تصمیمی که گرفتم این بود و گره درونم باز شد.

از احساستان بیان کنید لحظه‌ای که اجازه پهلوانی را از آقای مهندس گرفتید؟ 

خیلی خیلی حس شیرین و قشنگی است اصلاً قابل وصف و گفتن نیست، یکسری حس‌ها هست که در درون آن شخص است و فقط خود انسان می‌تواند آن را حس کند، یک سری حس‌های ظاهری هستند مثل گل رز سفید که همه در ذهن‌شان گل رز می‌آید؛ ولی من اگر آن گل را بو نکرده باشم متوجه بوی آن نمی‌شوم و نمی‌دانم که من دارم از چه بویی صحبت می‌کنم مگر آن که گل رز را بو کرده باشم. تقریباً همین شکلی است و آدم باید خودش آن را حس کند و حال عجیبی که موقع اجازه گرفتن داری واقعاً قابل وصف نیست و قشنگ‌ترین حسی بود که در زندگی‌ام تجربه کردم و شاکر خداوند هستم که این حس قشنگ را در زندگی‌ام تجربه کرده‌ام.

بخشیدن از مال کار سختی است شاید برای همه راحت نباشد شما با چه هدفی در لژیون سردار این بخشش را انجام دادید؟

بله گذشتن و بخشیدن از مال سخت است ولی اگر بدانی این مال را چرا داری می‌بخشی و بدانی که اول خودت آن حال خوب را دریافت می‌کنی هیچ وقت تردیدی برای این کار انجام نمی‌دهی. هدفی که از بخشیدن داشتم دائماً فکر می‌کردم که قبل از ما کسانی بودند که اینجا و چراغ اینجا را روشن نگه داشتند چه راهنماها با آموزش‌هایشان و چه کسانی که از نظر مالی در حد توانشان کمک کردند تا این چراغ روشن بماند و من همسفر بیایم با دنیایی از تاریکی به حال خوش برسم، خوب چرا من این کار را انجام ندهم؟ شاید من چند سال دیگر به هر دلیلی در کنگره نباشم وقتی یک تازه‌وارد در آینده بیاید و به رهایی برسد و حال خودش و خانواده‌اش خوب باشد همین برای من کافی است. دیگران کاشتند و من برداشت کردم و یک دعا در حق من بزرگ‌ترین حس و حال خوب است و خیلی خوشحالم که در این دریای بزرگ قطره‌ای باشم و من این کار را کردم چون آقای مهندس محقق هستند و وظیفه خودم دانستم در این علمی که در آینده به درد بچه‌های من و نوه‌های من بخورد سهیم باشم. شاکر خداوند هستم که بخشیدن را از خانواده آقای مهندس یاد گرفتم که از وقتشان و مالشان گذشتند تا من به درمان برسم.

بخشش در کنگره۶۰ چه تأثیری در زندگی خارج از کنگره شما داشت؟

فقط نمی‌توانم بگویم مال بوده، نه الآن بدون این‌که هدفی پشت آن باشد بخواهم بیرون از کنگره ببخشم، این را یاد گرفته‌ام که دیگر نداشته باشم، در زمان تاریکی که بودم آموزش ندیده بودم و اگر بیرون از کنگره مالی را می‌بخشیدم دنبال این بودم که بازپرداخت آن چندین برابر به زندگیمان برگردد و اگر این اتفاق نمی‌افتاد ناشکری‌ها شروع می‌شد. در کنگره از بخشیدن یاد گرفته‌ام، آدم‌های دیگر هم ببخشم؛ فقط بخشش پول نیست، بعضی از جاها بی‌احترامی یا ظلمی در حق ما انجام می‌دهند و این می‌شود کینه و شاید سال‌ها ادامه داشته باشد و این بخشیدن بزرگ‌ترین چیزی بود که من یاد گرفته‌ام. قبلاً اگر کسی بدی در حقم می‌کرد خودم به طور مداوم در حال چالش بودم که چرا من این کار را نکنم و حتماً در حقش این کار را می‌کردم؛ ولی الآن می‌دانم که در اثر ناآگاهی و جهل و نادانی آن‌ها است و راحت می‌بخشم تا خودم آرامش داشته باشم، همین آرامش را مدیون بخشش‌هایی هستم که در کنگره یاد گرفته‌ام.

برای افرادی که بین دو راهی بخشیدن و نبخشیدن قرار گرفته‌اند و برای ورود به لژیون سردار تردید دارند چه توصیه‌ای دارید؟

این افراد تکلیفشان با خودشان معلوم نیست، به نظر من نمی‌دانند کجا آمده‌اند و به کنگره ایمان ندارند. آقای مهندس فرمودند: وقتی می‌خواهید یک کاری انجام بدهید باید ببینید چه‌قدر خروجی داشته است؛ مثلاً برای لاغری می‌روند و تبلیغ می‌کنند، باید بروید ببینید از 10 نفر چند نفر به نتیجه رسیده‌اند؛ ولی علم کنگره سند بدون نقص است و همه ما با چشم خودمان رهایی‌ها از مواد و سیگار و تغذیه سالم را می‌بینیم، چه زندگی‌هایی که قرار بود از هم پاشیده شود و حالا به زندگی‌هایی پر از عشق و آرامش تبدیل شده است. خب این‌ها یعنی معجزه و من به کنگره ایمان دارم، با بخشیدن حال ما خوب می‌شود همان‌طور که آقای مهندس برای تمام مشکلات ما راه حل پیدا کردند، مثل همین D.sap که کشف شد و همه ما نتیجه گرفتیم و چه اتفاق‌هایی که برایمان افتاده بود. کنگره تنها جایی است که هر کس درست انجام بدهد به نتیجه می‌رسد و من از آن الگوبرداری می‌کنم، آقای مهندس برای ثروتمند شدن ما هم برنامه‌ریزی کرده‌اند که این بخشش مال است اگر ایمان داشته باشیم.

در آخر برای هفته گل‌ریزان اگر پیامی دارید لطفاً بیان کنید؟

شاید باورتان نشود من یک سال انتظار این روز را می‌کشم و هر چه‌قدر نزدیک‌تر می‌شویم حال بهتری را دریافت می‌کنم. وقتی خداوند می‌گوید وعده من دروغ نیست همین است. جشن گل‌ریزان عهد و پیمانی است که من با خدای خودم می‌بندم که قرار است یک سال چه‌طور حال خودم را خوب کنم و بتوانم من سمیه در این جشن چه‌طوری شرکت کنم که آیندگان از این استفاده کنند. جشن یعنی شادی یعنی پایکوبی باید 100 خودم را در این جشن بگذارم. وقتی یکی صدش 500 هزار تومان است و می‌بخشد این خودش پهلوان است، وقتی یکی صدش 100ملیون تومان است می‌بخشد هر کسی به اندازه صد خودش پهلوان است. بیاییم صد خودمان را در این جشن بگذاریم و بنایی را آباد کنیم که آیندگان از آن استفاده کنند. در نوشتار لژیون سردار اول جلسه می‌خوانیم اگر بنایی آباد باشد؛ اما ساکنین آن خراب باشند بنا هم کم‌کم رو به نابودی یا ویرانی می‌رود یا اگر بنای خراب ساکنین آباد داشته باشند آن بنا توسط ساکنین آباد می‌شود و این خیلی قشنگ است و خیلی درس‌ها پشت آن هست که ما از این پیام می‌توانیم به خیلی نکته‌ها برسیم. امیدوارم جشن خیلی خوبی بتوانیم برگزار کنیم با حال خوب و انرژی خوب و این جشن مبارک همگی باشد و صد خودمان را در این جشن بگذاریم بدون این‌که بنشینیم با خودمان حساب کتاب انگشتی انجام بدهیم که آن‌قدر دارم آن‌قدر از آن را ببخشم نه صد خودمان را بگذاریم.

مصاحبه و تایپ: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون اول)
تهیه و تنظیم: مرزبان خبری همسفر صبا 
همسفران نمایندگی شهباز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .