چهارمین جلسه از دوره دوم جلسات لژیون سردار ویژه همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی یوسفآباد با استادی راهنما پهلوان همسفر آتنا، نگهبانی دنور همسفر اکرم و دبیری دنور همسفر هما با دستور جلسه «وادی نهم و تاثیر آن روی من» و D.SAP در روز سهشنبه هشتم آبانماه ۱۴۰۳ ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
یادم میآید زمانی که برای گرفتن اجازه پهلوانی همراه همسرم پیش آقای مهندس رفتیم و من گفتم که از پهلوان شدن خیلی میترسم، ترسم از این هست که آدمهای اطرافم را نتوانم ببخشم. احساس میکردم بخشیدن واقعی زمانی است که از درون آدمها را ببخشیم و بعد از آن بتوانیم پول خود را هم ببخشیم.
اصلاً نمیتوانستم یک سری از آدمهایی که در زندگیام بودند را ببخشم، میگفتم اینها فقط لیاقت انتقام دارند، در این صورت بود که من خودم بیشتر اذیت میشدم؛ اما زمانی که رفتم پیش آقای مهندس، ایشان گفتند مشکلی نیست و مشکلت حل میشود. خدا را شکر، انگار یک دری به روی من باز شد که باورم نمیشود.
قدرت کینه و انتقام نسبت به یک سری آدمها در دل من زیاد بود؛ ولی خدا را شکر به لطف آقای مهندس و به لطف کنگره و به لطف استادانم، استاد سردار، توانستم در راهی قدم بگذارم که بتوانم اندازه خودم را تغییر دهم و بخشش واقعی را پیدا کنم. واقعاً برای من ۵۰۰ میلیون دیگر پولی نیست. شاید پارسال برای من فرق میکرد، لطفی بود که خداوند به من کرد.
بخش دوم دستور جلسه در رابطه با D.SAP بود، دیروز در ساحتمان ققنوس یک خانمی سرطان بدخیم داشتند و کبد و پانکراس ایشان درگیر شده بود. این خانم گفت که به من گفتهاند D.SAP بخور و از آن موقعی که D.SAP خوردم نه کبد و نه پانکراس من دیگر درگیر بیماری سرطان نیست. جناب آقای مهندس یک علم و دانشی را در اختیار ما گذاشتند که خیال آدم راحت میشود و البته اول باید به خدا ایمان داشت و بعد به چیزهای دیگر. وقتی خداوند جناب مهندس و خانواده ایشان را سر راه ما گذاشتند، قطعاً خیلی ما را دوست داشته است.
هفته بعد گلریزان هست که آن را به همگی تبریک میگویم. انشاءالله که بتوانیم صد خودتان را بگذاریم. من خودم صد زندگی خود را گذاشتم که آنقدر حال خوب دریافت کردم. شاید برای هر کسی شش میلیون یا پنجاه میلیون چیزی نباشد و برعکس خیلیها هم هستند، پانصد میلیون تومان برایشان چیزی نیست. این خیلی قشنگ است که آدم صد واقعی خودش را بگذارد و فرکانسی که به کائنات میدهد، قطعاً خیلی فرق میکند.
شاید پهلوان شدن من یک برکتی بود تا وارد ساختمان ققنوس شوم کنار عزیزان بزرگوار باشم و از هر کدام کلمهای یاد بگیرم و این برای من خیلی بزرگ و باارزش است. به نظر من آموزشهای کنگره به صورت یک دفعه نمیشود. در هر خدمتی در کنگره یک یا دو پله بالاتر میرویم؛ اما پهلوانی انگار مثل یک آسانسور ۱۰ یا ۲۰ پله ما را بالاتر میبرد و خودمان را نمیتوانیم با قبل از پهلوانی مقایسه کنیم.
امیدوارم که عزیزان بتوانند به جایگاه پهلوانی دست پیدا کنند و رسیدن به آن جایگاه هم سخت نیست. امیدوارم که گلریزان خوبی داشته باشید.
عکاس خبری: همسفر رقیه رهجوی راهنما هانیه (لژیون سوم)
تایپ: همسفر نیلوفر رهجوی راهنما هانیه (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما زهرا (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی یوسفآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
111