جلسه هفتم از دوره چهارم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی حافظ با استادی پهلوان همسفر سمیرا، نگهبانی راهنما همسفر سکینه و دبیری همسفر زهرا با دستورجلسه «وادی نهم (وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتری برسد، نقطه تحمل پیدا میشود) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه مورخ ۸ آبان ماه ۱۴٠۳ ساعت ۱۳:۰۰ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
از نگهبان لژیون سردار همسفر سکینه بابت دعوت بنده که فرصت آموزش را در اختیار من دادند تشکر میکنم، همچنین از ایجنت محترم و مرزبانان نمایندگی حافظ بینهایت سپاسگزارم و عرض خدا قوت خدمت دبیر و خزانهدار عزیز دارم.
دستور جلسه امروز دو بخش است یکی D.SAP و دیگری وادی نهم است، DSAP یک نعمتی است که توسط آقای مهندس حسیندژاکام و استاد امیندژاکام درست شده و برای بسیاری از بیماریها مفید است مثل قند خون، چربی خون، عفونت چشم و گوش، یبوست حتی از از سکتههای قلبی و مغزی هم جلوگیری میکند، من خودم تجربه سنگ کلیه داشتم که با استفاده از D.SAP مشکلم حل شد، به هر حال امیدوارم از این ماده حیاتی که از الهامات الهی است نهایت استفاده را ببریم تا از سلامت جسم و روان برخوردار باشیم.
ابتدای وادی نهم پیام بسیار زیبایی دارد و این پیام برای کسانی است که به دنیایی تازه قدم نهادهاند یعنی برای همه کس نیست برای کسانی است که به یک تفکر و اندیشه درستی رسیدهاند، از وادی اول تا وادی هفتم یاد میگیریم که چگونه تفکر کنیم و بعد در وادی هشتم میگوید حرکت کن و سکون نداشته باشید، وادی نهم میگوید با حرکتهای کوچک است که نقطه تحمل پدیدار میگردد اگر من در یک نقطهای ایستادهام و میخواهم شروع به حرکت کردن کنم باید یاد بگیرم تمام بارهای اضافی خود را مانند نفرت، کینه، انتقام، حرص، طمع را بتوانم زمین بگذارم تا بتوانم به دنیای جدیدی وارد شوم.
در ادامه میگوید انسان چیزی نیست جز آنکه با سعی و تلاش به دست میآورد، به نظر من خیلی جالب است کسی که وارد کنگره۶۰ میشود شاید ۱۰۰۱ ناامیدی داشته باشد به هر حال مشکلات و مسائل در زندگی همه پیش میآید و بایستی این را بدانیم که مهم نیست در چه وضعیتی قرار داریم بلکه خواسته ما مهم است، یک زمان من سمیرا به کاری که انجام میدهم عشق دارم و برای رسیدن به خواستهام خیلی تلاش میکنم پس به آن خواسته میرسم و در آن کار هم توانمندم اما؛ یک زمانی برای رسیدن به خواستههایم هیچ تلاشی نمیکنم فقط به زبان میگویم که من خواسته دارم و هیچ عشقی هم ندارم، آن زمان به خواستهام نمیرسم و در آن کار هم ناتوان میشوم، اینکه ما برای رسیدن به خواستههای خود زمان را در نظر داشته و برای رسیدن به خواستهها حتما در کنار آن استمرار هم داشته باشیم.
از آنجاییکه هفته بعد جشن گلریزان است دوست دارم در مورد گلریزان هم صحبت کنم اگر امروز من سمیرا در کنگره۶۰ هستم و از آموزشهای آن استفاده میکنم این پیام را میدهم که من هم عضوی از این سیستم هستم و در این مسیر حرکت میکنم پس نباید وظایف خودم را در مورد این سیستم نادیده بگیرم و برای اینکه به آرامش و آسایش برسم باید سپاسگزاری کنم، حالا چگونه میتوان قدردانی کرد یکی از کارهایی که من میتوانم انجام دهم خدمت کردن است، حالا چه خدمت مالی باشد چه خدمت علمی باشد اما؛ اتفاقی که میافتد این است زمانیکه خدمت میکنید یعنی در مسیر سیستم حرکت میکنید و با آن همسو و هم مسیر میشوید؛ کنگره ۶۰ مانند گردبادی میماند خاصیت گردباد این است که هر چیزی که همسو و هم مسیر باشد با خودش بالا میبرد اما اگر خلاف جهت حرکت کند انرژی خیلی زیادی از آن گرفته میشود اگر من خدمت کنم این خدمت مالی من باعث میشود که در مسیر این گردباد باشم و رو به بالا حرکت کنم.
خیلیها بیرون از کنگره میگویند که بخشش کار خیلی سختی است و ما نمیتوانیم این کار را انجام دهیم به نظر من بخشش کار سختی نیست زمانی سخت میشود که معنای واقعی بخشش را درک نکرده باشیم در کتاب ۶۰ درجه استاد رعد میفرمایند بیکران معنوی مثل کسانی هستند که میآیند و خدمت میکنند اثراتش فقط در این دنیا نیست، مانند کسانی که میآیند با تمام وجود میخواهند عضو لژیون سردار شوند و حالا چه خدمت مالی و چه خدمت علمی در کنگره انجام بدهند.
همانگونه که شما دوستان میدانید لژیون سردار از ۶ میلیون تومان شروع شد و سال ۱۳۹۸ بود که لقب دنور برده شد که دنور به معنای بخشنده است و مبلغش هم ۶۰ میلیون است و بعد لقب پهلوان آورده شد که الان ۶۰۰ میلیون تومان است، واقعا به این فکر کردهاید که چرا این لقبها را میگویند، در کتاب ادموند و هلیا، پادشاه آسمان و زمین به ادموند میگوید کائنات و هستی انسان را از روی اسمها نمیشناسند بلکه از لقبهایشان میشناسند اگر ما خدمتی میکنیم کائنات یک لقبی به ما میدهد، در بیرون از کنگره متوجه موضوع نمیشویم اما در کنگره آقای مهندس این لقبها رابه ما میدهند اینکه خودت انتخاب میکنی که لقب تو چه چیزی باشد سردار، دنور یا پهلوان باشد.
در جایی خواندم که نوشته بود خوشا به حال کسانی که در دنیا آنقدر پخته میشوند که به هیچ سنگی نمیچسبند مانند نانوایی زمانیکه خمیر نان سنگک را پهن میکند و در تنور میگذارد خمیر به سنگ میچسبد اما هر چقدر نان پختهتر میشود کمتر به سنگ میچسبد، حکایت انسانها هم همین گونه است سختیهای این دنیا میشود حرارت داخل تنور و این سختیها است که انسان را پختهتر میکند، هر چقدر انسان پختهتر سنگها از آن جدا میشوند، این سنگها تمام تعلقات من است خانه من، ماشین من، طلای من هر چیزی که مال من است اگر روزی توانستم بخشی از تعلقاتم عبور کنم تازه معنای زندگی کردن را میفهمم آنزمان است که میتوانم سوار بر مادیات شوم و شیطان را شکست دهم.
تا زمانی که من سمیرا در کنگره ۶۰ سردار نشوم، دنور نشوم، پهلوان نشوم تا زمانیکه دستم نلرزد تا زمانی که آن سنگینی را احساس نکنم نمیتوانم معنی واقعی بخشش را متوجه شوم. آقای مهندس حسیندژاکام در سخنان بسیار تاثیرگذارشان میفرمایند که مال برای کسی است که بتواند آن را ببخشد، وعده خداوند دروغ نیست خداوند میگوید بیا با من معامله کن. قدر این صحبتهای آقای مهندس حسیندژاکام به دل و جان من نشسته که مدام با خودم تکرار میکنم و در این مکانی که زندگی میکنم همه چیز دست من سمیرا امانت است یعنی به محض اینکه فوت کنم همه اینها از دستم خارج میشود و یک ثانیه فرصت وصیت کردن را هم ندارم.
چقدر قشنگ است تا زمانیکه خودم زنده هستم بیایم با دست خودم این کار خوب را انجام دهم دقیقاً مانند استاد امین که میفرماید بخشش مثل هرس کردن درختان است درختان را هرس میکنند که آن شاخ و برگهای اضافه را از آن میگیرند به خاطر اینکه میوه بهتری بدهد و زودتر بتواند رشد کند، حالا اگر من هم از این تعلقاتم توانستم بگذرم اگر این سنگهای وجودی را از خود جدا کردم توانستم بارهای سنگین را روی زمین بگذارم، یعنی آنکه خودم را به نوعی هرس میکنم و به درجه بالاتری میرسم.
ممنون با سکوت بسیار زیباتان به صحبتهای من گوش کردید.
تایپ: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون ششم)
عکس: همسفر مریم مرزبان خبری
تنظیم و ارسال:همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیونسوم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
172