مسیر زندگی مانند طنابی میماند که در ابتدا مقاومت و نقطه تحمل پایینی دارد و با هر تنش و مشکلی به راحتی پاره شده و انسان را دچار سردرگمی میکند. سوالی که مطرح میشود این است که اکنون باید چه کار کرد؟ فرمان میگوید؛ دزدی نکن، دروغ نگو، رشوه نخور، غیبت نکن، گمان بد نبر، در امور شخصی دیگران تجسس نکن، کمفروشی نکن، نزول نخور، پیمانشکن مباش، فساد نکن، سوالکننده را از خود مران، درماندگان را یاری برسان، به فقرا کمک کن و بدان که مال بهر آسایش عمر است، نه عمر بهر گردآوردن مال و نکته قابل توجه این است که کارهای ضدارزش ظاهری زیبا، فریبنده و جذاب دارند و رسیدن به هدف ضدارزش را آسان جلوه میدهند؛ اما ضدارزشها مانند زهریست با طعم شیرین در جام طلایی که انسان را به نابودی میکشد و راه صراط مستقیم مانند آب زلالی است در کوزه گلی که مایه حیات است. حال هرچه بخواهیم طناب زندگی را محکم تر کنیم و نقطه تحمل را بالاتر ببریم باید در مسیر ارزشها با آموزش گرفتن، تلاش، تکرار منظم آموزش ها و در نظر گرفتن زمان، رشته طنابی به آن طناب بیفزاییم، آن را محکم و محکم تر کنیم و نقطه تحمل را بالا و بالاتر ببریم؛ اما اگر در مسیر ضدارزشها حرکت کنیم نه تنها رشته طنابی به طناب اصلی اضافه نشده بلکه به مرور تارهایی از آن طناب کاسته، تحمل و قدرت آن به مرور کمتر شده، طناب پاره و انسان دچار سردرگمی و گمراهی میشود.
حال این نکته حائز اهمیت است که اگر ضدارزشها نبود دیگر هیچکس برای رسیدن به ارزشها تلاش نمیکرد و ارزشها معنایی نداشتند؛ در نتیجه وجود ضدارزشها ست که به ارزشها معنا میبخشد و باعث میشود که ما با تلاش، آموزش و گذراندن زمان طناب زندگی خود را محکمتر کنیم در نتیجه وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتری برسد، نقطه تحمل پیدا میکند.
تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی
تا شب نرود صبح پدیدار نباشد
به قلم؛ همسفر مهدی رهجوی راهنما همسفر محمدجواد (لژیون سوم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
56