در مورد سی دی آفت استاد امین می فرمایند: در مورد باغ و ساختار، دو دیدگاه وجود دارد که من در مورد هر دو صحبت میکنم و اینها به هم مرتبط هستند. هر باغی که شروع به رشد کردن میکند ذرهذره آفت هم درون آن پیدا میشود. کنگره هم یک باغ است. سوال اینگونه است؟ که در یک باغ چه زمانی آفت ظاهر میشود و اصولاً چه درختانی آفت میگیرند؟ ما وقتی که یک بذری میکاریم و به نهال تبدیل میشود اصولاً آفت ندارد. اگر به کودکان هم نگاه کنیم میبینیم که همه آنها صاف و ساده هستند و همانگونه که هستند خودشان را بیان میکنند و این طبیعی است؛ اما وقتی سنشان بالا میرود و به سن بلوغ نزدیک میشوند سیستم خمرشان شروع به ترشح کردن میکند. مثلث نفس واحده ظاهر میشود جن به یک طرف و روح یک طرف دیگر می آید، کالبد رشد میکند و همه میروند سر جای خودشان مینشینند.
وقتی که تواناییها ظاهر میشود میبینید که رفتار بچهها هم عوض میشود. بچهای که وزنش، قدش، جسمش بزرگ شده زور فیزیکی پیدا میکند وقتی که متوجه میشود که بزرگ شده، مطالبی یاد گرفته، ورزش رزمی یاد گرفته، هنر یاد گرفته، ... رفتارهایش شروع به تغییر میکند (بعضیها در جهت خوب و بعضیها در جهت بد) آن وقت هست که آفت ظاهر میشود. اصولاً در درختان هم اینگونه است آفت با میوه ظاهر میشود؛ باید میوهای باشد که بتواند از میوه تغذیه کند. درختی که میوه ندارد آفت ندارد؛ چون چیزی نیست که تغذیه کند. انسان هم همینطور است موقعی که توانایی ندارد ضعیف و ناتوان است و آفتی در آن دیده نمیشود. تواناییها که ظاهر شد آن زمان است که آفت یا نیروهای منفی به وجود میآیند تا از آن شهد و از آن میوهای که در آن وجود دارد استفاده کنند.
یکی از حکمتهای هستی یا طبیعت همین است که انسان را بیمحصول و ناتوان میکند و انسان را در ضعف قرار میدهد و در شرایطی قرار میگیرد که دیگر محصولی ندارد. از دو جهت میشود به انسان نگاه کرد: یک طرف نگاه میکنیم خیلی ناراحتی و بدبختی است و طرف دیگر میوه و آفت هم ندارد. کسانی که در ضعف قرار میگیرند شاید حکمتش این باشد که در ناتوانی قرار بگیرند تا مدتی آفتها دست از سرش بردارند و بتواند خودش را بازسازی کند و دوباره محصول بدهد؛ ولی این دفعه زمانی که محصول میدهد؛ باید از خودش محافظت کند. انسانی که توانایی دارد، قدرت دارد؛ باید توانایی مهار کردن آن را هم داشته باشد نه اینکه چون زور دارد سوء استفاده کند. با یکی دعوا بگیرد و او را بکشد. (این هم یک نوع آفت است؛ یعنی از توانایی خود نمیتواند محافظت کند.)
در سیدی گره قدرت گفتیم قدرت متقارن، توان انجام کار و توان انجام ندادن کار است. انسانی توانمند و متعادل است که بتواند بعضی اوقات از تواناییهایش استفاده نکند. خیلی از کارها را میتواند انجام دهد، توانایی، پول و قدرت آن را هم دارد، ولی انجام نمیدهد. این نمونه انسانی است که آفت در او اثر نمیکند؛ یعنی آفت قدرتی ندارد که محصول او را از او بگیرد؛ پس ما هم باید از این موضوع استفاده کنیم که توان خود را بالا ببریم تا بتوانیم از آن چیزی که به دست میآوریم محافظت کنیم. به دست آوردن مهم است؛ ولی حفظ و نگهداری از آن مهمتر است. خب این کجا به درد ما میخورد؟ ما یک ساختاری هستیم که در حال رشد هستیم و کنگره هم یک ساختار است. با تفکر ساختارها آغاز میشود؛ بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود. میخواهیم بدانیم این داستان آفتها کجا به این ربط پیدا میکند؟
ساختار از یک سری اجزا تشکیل شده است؛ مثلاً ساختار یک ساختمان از چه اجزایی تشکیل شده است؟ از تیرچه بلوک، آجر، آهن و ... تشکیل شده است. قسمت دوم نحوه اتصال این اجزا به هم است. ستونها باید قدرت این را داشته باشند که وزن ساختمان و وزن ساختار را تحمل کنند؛ پس بایستی قدرتمند باشند. ما میگوییم دیدهبانهای کنگره ستونهای کنگره هستند، یعنی باید اگر مسئولیتی را به آنها میسپاریم توانایی انجام آن را هم داشته باشند؛ پس یک ساختار باید دو ویژگی را داشته باشد: یکی اجزای آن ساختار و دیگری اتصال اجزای آن ساختار. حالا ویژگی سوم یا ضلع سوم یک ساختار یا یک ساختمان چه چیزی است؟ ضلع سوم آن تفکری است که ساختار را به وجود میآورد. ما باید بدانیم اینها را چه جوری به چه شکلی کنار هم قرار دهیم تا به بهترین حالت خودش شکل بگیرد و بتواند در مقابل زلزله یا هر چیز دیگری مقاوم باشد.
در کنگره به چه صورت است؟ در کنگره ما ایجنت، مرزبان، راهنمای تازه واردین، راهنمای ویلیام وایت، لژیون تغذیه سالم، نگهبان، دبیر، ... را داریم؛ اینها اجزای ساختار کنگره هستند. هر کدام از این اجزا باید تعریف شوند. تعریف راهنما چیست؟ تعریف مرزبان چیست؟ اینها ارتباطشان با هم چیست؟ هر کدام از اینها با هم یک ارتباطی را به وجود میآورند و بعد آن معمار که آقای مهندس هستند با تفکری که داشتند گفتند که ساختار کنگره بایستی به این شکل باشد که جلسات، لژیون و کارگاه آموزشی باشد تا اینها را در کنار هم قرار دهد تا به بهترین نتیجه برسد که کار این ساختار احیاء جمعیت انسانی کنگره۶۰ است که انسانهایی وارد این ساختار شوند انسانهایی که مصرف کننده بودند تخریب شدند بیماریهای مختلفی داشتند از تعادل خارج شدند اینها بیایند وارد این ساختار شوند، طی یک پروتکل حرکت کنند و بعد از گذشت ده ماه، یک سال، دو سال احیاء شوند. آموزش بگیرند و خودشان جزئی از این ساختار کنگره شوند. اینها شروع کردند و روی یک نقشه جلو رفتند.
اجزای یک ساختار باید چه خاصیتی داشته باشند؟ تمام ساختارهای هستی دارای خاصیت ذرهای و خاصیت موجی هستند؛ یعنی هر جزء برای خودش یک تعریف، یک خاصیتی و یک شخصیتی دارد و این اجزاء با همدیگر در ارتباط هستند. ارتباط آنها خاصیت موجی را به وجود میآورد و با همان (صوت، نور و حس ) به هم متصل میشوند و ما اگر در ارتباط آنها دستکاری کنیم قضیه خراب میشود؛ پس نتیجه میگیریم هر کدام از اجزای ساختار باید در جای خودش باشد؛ باید اجزای ساختار قدرتمند و نیرومند باشد، ارتباط بین اجزا درست باشد. ساختاری بهترین عملکرد را دارد که ارتباط بین اجزاء به اندازه قدرت اجزا باشد؛ یعنی اگر اجزا صد تن تحمل میکند اتصالات هم صد تن تحمل کند آن وقت این ساختار میتواند به بهترین شکل ممکن کار کند، آن نمایندگی میتواند به بالاترین سطح خود کار کند.
تفکر آقای مهندس که این ساختار را معماری کردهاند به این صورت بوده که جلسات، حرمت کنگره و لژیون به همین شکل و فرم کنونی برگزار شود. با این قاعده با این ترکیب این اجزاء در کنار همدیگر با این ترکیب قرار بگیرند تا یک شخص که وارد این ساختار میشود احیاء شود. این ساختار تولید میکند و تولیدش انسان هایی سالم با حال خوش است که میوهاش آرامش، صلح و رهایی است. کسی که مصرف کننده نیکوتین سیگار بوده از این به بعد بدون نیاز به اینها به زندگیاش ادامه میدهد. کسی که چهل کیلو اضافه وزن داشته حالا با ورود به لژیون تغذیه سالم به وزن ایده آل رسیده است و کلی از بیماریهایش درمان شده است. کسی که تا دیروز هرویین و شیشه مصرف میکرده امروز صبح بلند میشود و به سر کار میرود.
نویسنده: همسفر نسرین رهجوی راهنما همسفر سارا (لژیون دوم)
ویرایش: راهنمای تازه واردین همسفر سمیرا
ویراستاری و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر شهره (لژیون اول)
همسفران نمایندگی صالحی 2
- تعداد بازدید از این مطلب :
28