English Version
This Site Is Available In English

سی‌دی‌ها یک اتحاد خیلی قوی در کل کنگره و بین اعضا برقرار می‌کند که این باعث یکی شدن تفکرات ما می‌شود.(نمایندگی نیلوفر قزوین)

سی‌دی‌ها یک اتحاد خیلی قوی در کل کنگره و بین اعضا برقرار می‌کند که این باعث یکی شدن تفکرات ما می‌شود.(نمایندگی نیلوفر قزوین)

دهمین جلسه از دوره سوم سری کارگاه‌های آموزشی - خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی نیلوفر قزوین، با استادی راهنما مسافر ستاره، نگهبانی مسافر مونا و دبیری مسافر لیلا، با دستور جلسه "نقش سی‌دی و نوشتن آن در آموزش "در روز جمعه ۲۰ مهرماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۱:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان ستاره هستم یک مسافر.

در ابتدا حضور خانم‌های مسافر در نمایندگی نیلوفر قزوین را تبریک می‌گویم و خداقوت می‌گویم به خانم مونای عزیز و تیمی که همراه ایشان درحال‌خدمت هستند.از نظر من هر سی‌دی حدوداً ۱ ساعت مراقبه است و نوری است برای یافتن راهی بین دنیای درون و بیرون، جسم و جان، تفکر و رفتار و کردارمان است‌. سی‌دی‌ها یک اتحاد خیلی قوی در کل کنگره و بین اعضا برقرار می‌کند که این باعث یکی شدن تفکرات ما می‌شود.

من همیشه به رهجو‌های سفر اولی می‌گفتم که؛ هر روز صبح بعد از خوردن دارو بهتر است، ۱۰ دقیقه سی‌دی بنویسند، به‌طوری‌که اگر بخواهیم تقسیم کنیم می‌شود، ۶ روز در هفته و ۱ روز هم استراحت می‌کردند و بدون آن که خودشان متوجه بشوند، خیلی آهسته جلو می‌رفتند.هر ۱۰ دقیقه تقریباً ۴ صفحه سی‌دی می‌شود و هر یک سی‌دی حداقل ۲۴ صفحه می‌شد و این مورد تأیید بود، ولی سفر دومی‌ها باید ۲۰ دقیقه سی‌دی می‌نوشتند، اولی سی‌دی هفتگی‌شان و دومی هم دستور جلسه بود و در طی یک هفته خیلی راحت می‌توانستند ۲ عدد سی‌دی را تحویل بدهند.

زمانی که ما به‌عنوان یک رهجو روزی ۱۰ دقیقه سی‌دی بنویسیم، صبر و تحملمان بالا می‌رود و عضله، عصب، چشم و گوش ما به‌مرور قوی‌تر می‌شود، و عضلات دست که سال‌ها از آن استفاده نکرده‌ایم به حرکت در می‌آید. این اتفاق باعث می‌شود اعتمادبه‌نفس ما بسیار بالا برود.سرانه‌ی مطالعه در کشور ما بسیار پایین است، شاید به ۵ دقیقه هم نرسد. زمانی که رهجو شروع به نوشتن سی‌دی‌ها می‌کند، اطلاعات بسیار بالایی دریافت می‌نماید و آرام راجع به این مطالب صحبت می‌کند و به نظم و تعادل نیز می‌رسد.

سی‌دی‌ها باعث می‌شوند که ما همیشه به کنگره و آموزش‌های آن وصل باشیم. من به‌عنوان عضوی از کنگره همیشه وظیفه دارم که به کنگره وصل باشم و اگر زمانی فاصله‌ای بین من و کنگره بیفتد، سی‌دی‌ها باعث می‌شوند که هیچگاه از کنگره جدا نشوم.

سخنان استاد در مورد یک سال رهایی مسافر زری:

در مورد تولد یک سال رهایی خانم زری اگر بخواهم بگویم، خاطرم هست زمانی که خانم زری وارد کنگره شدند، حالشان خیلی خوب نبود و مصرف شیشه داشتند و از لحاظ جسمی و روحی حال مساعدی نداشتند. به نظرم پیش خودشان فکر کرده بودند که آخرین مسیر کنگره است‌. درعین‌حال که می‌دیدیم ناامید هستند، ولی بسیار محکم قدم برمی‌داشتند. از همان اول می‌دانستند یک جفت کفش آهنی باید بپوشند تا به پایان سفر برسند.

تولد خانم زری را خیلی تبریک می‌گویم، به راهنمای عزیزشان خانم مینا بسیار خداقوت می‌گویم و به ایجنت شعبه خانم مونا نیز این تولد را تبریک می‌گویم.خانم زری امیدوار هستم این تولد نوری در زندگی‌تان باشد و همین‌طور که تا الان حضور داشتید و همه از شما راضی هستند، ادامه‌دهنده این مسیر باشید.ایشان از همان اول سی‌دی‌هایش را به‌موقع می‌نوشت و همین سی‌دی نوشتن‌ها بود که بسیار کمک‌حالشان بود تا بتواند راه درست را برود و همیشه سعی می‌کرد آن اتفاقات و کارهایی که درگذشته انجام نداده بود را جبران کند.

خیلی از ما در دوران اعتیادمان نقش‌هایی داشتیم که فکر می‌کنم نتوانستیم خوب آن‌ها را ادا کنیم، اما چقدر خوب است که به ما فرصت دوباره داده می‌شود تا بیاییم و برای آن کم‌وکاستی که در آن نقش داشتیم جبران خسارت کنیم.خانم زری برای این که بتوانند سفر خوبی داشته باشند، می‌خواستند از فرزندانشان جبران خسارت بکنند. این تولد را به فرزندانشان هم تبریک می‌گویم.

دختر و پسرشان در کنار خانم زری بسیار صبوری کردند تا سفر مادرشان به پایان برسد. یادم هست که روزهای پایانی سفرشان بود به ایشان گفتم که احساس می‌کنم حالتان زیاد خوب نیست و متوجه شدیم بیماری داشتند و آن برون‌ریزی و درون‌ریزی‌ها تازه شکل می‌گرفتند، ولی به روی خودشان نمی‌آوردند؛ چون فکر می‌کردند اگر به من بگویند ممکن است سفرشان طولانی می‌شود.این‌قدر به رهایی علاقه داشتند که این موضوع را کتمان می‌کردند و زمانی که ما متوجه شدیم بیشتر کمکشان کردیم. منظورم این است که عاشق رهایی بود و چقدر دوست داشت که در کنگره خدمت کند.

همیشه به من می‌گفت که اگر من روزی رها بشوم، قطعاً در کنگره می‌مانم و خدمت می‌کنم و راهنما می‌شوم. آزمون‌هایش را بسیار خوب می‌داد و امیدوار هستم که آزمون راهنمایی را هم به‌خوبی داده باشد و بتواند زحماتی که خانم مینا، خانم مونا و بقیه اعضا برایش می‌کشند را جبران کند.خانم زری تولدتان را بسیار تبریک می‌گویم و امیدوار هستم که سال‌های بیشتری از رهایی را در کنار یکدیگر جشن بگیریم. 

صحبت‌های مسافر زری:

سلام دوستان زری هستم یک مسافر.

زمانی که من برای اولین بار وارد کنگره شدم، از درمان اعتیادم بسیار نا‌امید بودم چون به صورت مداوم ۲۵ سال مصرف مواد داشتم و شاید فقط 10 سال اول مصرف متوجه این موضوع نبودم که چه مقدار مصرف مواد مخدر خطرناک است ولی تمام آن ۱۵ سال بعدی را فقط به دنبال راهی برای درمان اعتیادم بودم و همیشه با این مسئله مبارزه می‌کردم‌.

تقریباً تمام مسیر‌های ترک اعتیاد را رفته بودم از جمله، UROD، کمپ ولی هیچ نتیجه‌ی درستی نگرفتم. من به‌وسیله فردی با کنگره آشنا شدم که به نظرم خیلی جالب است. روزی باحال بسیار بد در ماشینی نشسته بودم، راننده ماشین فلشی گذاشته بود و در حال گوش‌کردن وادی چهاردهم بود و به آنجایی رسید که جناب مهندس گفتند: تمام بی‌خانمانان عشق‌اند، تمام معتادان جهان عشق‌اند، تمام گرسنگان جهان عشق‌اند، آن موقع نمی‌دانستم کنگره و وادی چهاردهم چیست، اما یادم است چه‌قدر با سخنان جناب مهندس اشک ریختم و خواستار یک راه درست برای درمان اعتیادم بودم بعد از آن با کنگره آشنا شدم و پیش خود گفتم این آخرین راهی است که می‌روم و درمان می‌شوم.

من با مشکلات زیاد و بیماری سختی که در کنار اعتیاد داشتم، به مدت ۱۱ ماه و ۲۷ روز سفر کردم و همیشه پیش خود می‌گفتم اگر روزی برسد که رها شوم، در کنگره می‌مانم و خدمت می‌کنم.خدا را شاکرم که در کنگره درمان شدم به‌سلامتی جسم و روان خود دست پیدا کردم. از جناب مهندس، راهنمای عزیزم و تمام اعضای کنگره ۶۰ سپاس‌گزارم و برای همه‌ی شما عزیزان تجربه‌ی این حال خوش را آرزو دارم.

خواسته:

خواسته اول: امیدوارم سال بعد در همین روز سالن این فضا تا انتها پر باشد از انسان‌هایی که مثل خود من دردمند و به دنبال راهی برای درمان اعتیاد خودشان هستند.
خواسته دوم: در دلشان گفته شد.

صحبت‌های همسفر فاطمه:

سلام دوستان فاطمه هستم همسفر.

در ابتدا از خداوند متعال خیلی سپاسگزارم که امروزه در اینجا حضور دارم و شاهد این حال بسیار خوب هستم. امروز برای من بسیار ارزشمند است.در واقع همه اعضای خانواده ما بیش از ۲۵ سال در قفس بودند، یعنی می‌توانم بگویم ما بعد از گذشت ۲۵ سال سختی، زجرکشیدن، چشیدن بسیاری از تاریکی‌ها، رها شدیم.

اگر بخواهم به گذشته برگردم، برای ما همه‌چیزتمام شده بود. زمانی که منزلمان یا موبایلمان زنگ می‌خورد، ترس بسیار زیادی در وجود ما رشد می‌کرد که هر لحظه منتظر شنیدن یک خبر ناگوار بودیم.

ما همیشه می‌شنیدیم که می‌گفتند؛ شیشه درمان ندارد و اگر روزی تمام مواد جهان هم درمان شوند، شیشه هیچ‌گاه درمان نمی‌شود و همین‌گونه می‌ماند و هر روز نا‌امیدتر می‌شدیم، جوری که هر لحظه منتظر این بودیم که مادرم دیگر در این دنیا نباشد و به‌قدری حالمان بد بود که توصیفی برایش ندارم.

امروز می‌خواهم بگویم که؛ کنگره برای ما مثل یک نور فانوس دریایی بود که در دریای پر تلاطم تاریکی، ما را به سمت ساحل نور و رهایی هدایت کرد. از این بابت بسیار خوشحال هستم.

از جناب مهندس عزیز بسیار ممنونم که این بستر را فراهم کردند که تمام کسانی که مثل ما درگیر این موضوع بودند، بیایند و به چنین حال خوبی برسند.از خانم مینا، خانم ستاره و خانم مونا و تمام اعضای کنگره ۶۰ که به ما کمک کردند که طعم این حال را بچشیم، ممنونم. من فکر می‌کنم هرچقدر که در کنگره بمانم و خدمت کنم، نمی‌توانم سر سوزنی از لطف این عزیزان را جبران کنم.

گردآوری و تایپ: مسافر فاطمه - نمایندگی نیلوفر قزوین
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .