اولین جلسه از دوره هشتاد و هشتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره60 نمایندگی آکادمی با استادی راهنمای محترم مسافر امیر، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر غلام با دستور جلسه" DST و تجربه من از سایر روشها " و در ادامه تولد اولین سال رهایی مسافر اللهیار و مسافر حسین، 21 مهر 1403 ساعت 16:30 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امیر هستم یک مسافر، خدا قوت میگویم به تمام خدمتگذاران کنگره60. دستور جلسه 2 بخش میباشد، قسمت اول در مورد روش دی اس تی و تجربه من از سایر روشها و در قسمت دوم، تولد اولین سال رهایی مسافران اللهیار و حسین میباشد. در مورد دستور جلسه هفتگی باید عرض کنم، روش DST بسیار بینطیر است و از اول بشریت چنین روشی نبوده، در این چندین سال که کنگره60 توسط آقای مهندس تاسیس شد و این روش توسط ایشان ابداع شد در هیچ کجا همچین روشی نبوده است.
DST به معنی دژاکام استپ تایم که D به معنی دژاکام با ضریب هشت دهم، S به معنی پلههای 21 روز و T به معنی حداقل زمان درمان 10ماه است واین روش، متد درمان اعتیاد است ولی در همه موارد زندگی صادق است و اگر هم نگاه کنیم میبینیم تمام دنیا بر اساس پارامتر زمان است و همه چیز تدریجی است. هیچ اتفاقی در دنیا به یکباره انجام نمیشود و همین روز و شب مثال خوبی است، زیرا به یکباره شب نمیشود و یا خورشید طلوع نمیکند، آرام آرام بامداد شروع میشود، سحرگاه و بعد خورشید طلوع میکند.
زندگی، الگویی از طبیعت است و تمام اینها پیامی دارد که زندگی ما از طبیعت الگو میگیرد و این پیام را سالها پیش آقای مهندس دژاکام دریافتند و در کنگره اجرا کردند. همه چیز تدریجی حل میشود و یک دفعه اتفاق نمیافتد. روش DST با داروی OT انجام میگیرد، همین دارویی که سالیان سال در جهان به اسم تریاک بوده و است، به واسطه روش DST داروی شفا بخش میباشد و اگر این روش به آن تعلق نمیگرفت، شربت OT همان مواد مخدر بود. خدا را شکر که این روش خلق شد و امثال بنده و من به درمان قطعی میرسیم و به واسطه این روش، مواد مخدر طبیعی بدن به موقع ترشح میشود و به حال خوب میرسیم.
در مورد قسمت دوم دستور جلسه تولد یک سال رهایی اللهیار و حسین عزیز میباشد. در مورد اللهیار باید عرض کنم، موقعی که وارد کنگره شد حال خوبی نداشت ولی در ادامه فرمانبردار خوبی بود، روش DST را اجرا کرد و به حال خوب رسید. این روز را به خود و خانوادهاش تبریک میگویم.
در مورد حسین باید بگویم، حسین با مصرف شیشه وارد کنگره شد، خیلی آشفته بود و اصلا هیچ لبخندی نمیزد، روزهای اول به موقع وارد لژیون نمیشد و من گفتم سر لژیون نیا وهمین باعث تلنگری شد که پای در مسیر درمان بگذارد و خواسته درمان در آن شکل گرفت، به خوبی سفر کرد و با تمام مشکلاتی که داشت به رهایی رسید، حسین یکی از هزاران نفری است که با مصرف شیشه آمد و به درمان رسید. این روز را به همه اعضای کنگره60 تبریک میگویم. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.
آرزوی مسافر اللهیار:
آرزو میکنم، تمام آرزوهای آقای مهندس که در راستای جهانی شدن کنگره است، برآورده شود.
آرزوی مسافر حسین:
آرزو میکنم، هیچ خانوادهای درگیر اعتیاد نشود.
سخنان مسافر اللهیار:
سلام دوستان اللهیار هستم یک مسافر. سال 1389 به کنگره آمدم، با حال خرابتر از الانم و سفر کردم. آن زمان حتی یک بار هم مشارکت نکردم، چه در کارگاه آموزشی، چه در لژیون.
سیدی نوشتن هم مانند الان نبود. به اصطلاح سفر کردم، رها شدم و کنگره را ترک کردم. سفر دوم هم سخت است و هم سهل. هرکس ممکن است برداشت متفاوتی داشته باشد. روش کنگره 60 هیچ ایراد و مشکلی ندارد، من اشتباه سفر کردهام. ولی خدارا شکر میکنم که این بار خیلی خوب سفر کردم و به رهایی رسیدم.
سخنان مسافر حسین:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر. در ابتدا، ترامادول مصرف میکردم و در اثر مصرف بسیار بالا تشجهای پیدرپی میکردم، به طوری که فَکَم قفل میشد.
هربار که برای جا انداختن فَکَم پیش شکستهبند میرفتم، به من میگفت: معلوم نیست، شاید دفعه بعد عزراعیل فَکَت را جا بندازد!
برای کنار گذاشتن ترامادول، انواع و اقسام مواد را امتحان کردم. یکی از دوستان شیشه را به من معرفی کرد و بعد از مصرف متوجه شدم که شیشه حلال تمام مشکلات من است.
در اثر مصرف شیشه کمکم زندگیام را از دست دادم، از شغل موردعلاقم اخراج شدم، یکی یکی دندانهایم را از دست دادم؛ حتی خانودهام قصد بیرون کردن من از خانه داشتند.
به اصرار خانواده قبول کردم به کنگره بیایم؛ اما از سیدی نوشتن، از حضور در جلسات و لژیون، حتی از گرمای داخل سالن در تابستان متنفر بودم.
به جلسات میآمدم، حضور خودم را رد میکردم، میرفتم و قبل از شروع لژیون برمیگشتم. سیدی نمینوشتم و بعد از مدتی گریز زدم و شیشه مصرف کردم.
اولین باری بود، وقتی شیشه مصرف کردم نئشه نشدم، بالعکس حالم بد شد و با گریه خدمت امیر آقا آمدم.
به ایشان گفتم شیشه مصرف کردم، و توقع داشتم با من برخورد کنند؛ اما گفتند، نوش جانت!
حال خوبم را مدیون راهنمای عزیزم و خانواده کنگره60 هستم.
سخنان راهنما، همسفر مژگان:
سلام دوستان مژگان هستم همسفر. عرض ادب و احترام دارم خدمت تمامی عزیزان؛ جناب مهندس و خانواده محترمشان و تمامی خدمتگزارانی که امروز تلاش کردند تا جلسه دایر شود.
به آقای نانکلی، آقا اللهیار و آقا حسین تبریگ میگویم، امیدوارم در ادامه خدمتگزار باقی بمانند.
به خانم ساره عزیز این روز را تبریک میگویم. به گفته آقا حسین، ایشان در یک اتاق جدا از خانواده مشغول به مصرف میشدند و مادر ایشان برای تمیر کردن یواشکی به اتاق سر میزدند.
ایشان بسیار صبور هستند و من به یاد ندارم روزی در جلسات و لژیون غیبت کنند، الگوی بسیار خوبی برای لژیون هستند.
تلاشهای ایشان نادیده گرفته نشد و همان شد که ایشان آرزو داشتند. هزاران بار شکر میکنم، برای حسین و حسینهایی که به کنگره میآیند و به درمان میرسند.
سخنان همسفر ساره:
سلام دوستان ساره هستم، همسفر حسین. ممنون هستم از آقای مهندس و خانواده ایشان بابت ایجاد چنین بستری برای اینکه به آرامش برسیم.
از راهنمای حسین، آقای نانکلی و راهنمای خوبم خانم مژگان، تمامی مرزبانان و خدمتگزاران تشکر میکنم تا امثال حسین به درمان برسند.
از مادرانی که مسافرشان هنوز به کنگره نیامدهاند، خواهش میکنم صبر داشته باشند.
- تعداد بازدید از این مطلب :
1890