دهمین جلسه از دور اول سری کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ لژیون بروجن با استادی مسافر وحید و نگهبانی مسافر منوچهر و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه «وادی هشتم و تأثیر آن روی من» سهشنبه دهم مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ برگزار گردید.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان وحید هستم یک مسافر
خداوند لطف عظیمی در حق ما داشته که پای ما را به کنگره باز کرده است. تعداد معتادان نسبت به شاخص جمعیت در استان ما بیشتر از جاهای دیگر است. ما باید به این موضوع فکر کنیم که از این همه معتاد چرا فقط پای بعضی افراد به کنگره باز میشود؟آقای مهندس چقدر قشنگ صورت جلسات را پشت سر هم میچینند. که یکی از آنها هم صورت مسئله اعتیاد بود. من خودم قبلاً در NGOهای دیگر ترک داشتم. نه مبدامشخص بود، نه مقصد و نه راه که اصلاً ما بایدچه کار کنیم.
آقای مهندس صورت مسئله اعتیاد را مشخص کرده است. مقصد هم مشخص است. در کنگره همه چیز خدا را شکر برای ما مشخص است. احتیاج به زیاد فکر کردن نیست. من اگر خوب سفر کنم سیدیها را بنویسم و حرف راهنما را گوش کنم، مسیر درمان راحتی خواهم داشت ولی اگر اصول را رعایت نکنم، مسیر برایم سخت خواهد شد.اگر بیایم و این مسیر را به درستی و همانطور که به من گفتهاند ادامه دهم، مسیر کاملا مشخص است، چراغها روشن وعلائم معین است. بزرگترین اقدام همان اولین قدم است که برمیداریم که بعد از تفکر به حرکت درامده و حرکت را انجام دهیم.باحرکت کردن در مسیر راه برای ما مشخص خواهد شد.
وقتی یک سیستم کارش را به درستی انجام میدهد، افراد مهم نیستند. خود سیستم مهم است. ما باید کمک کنیم که این سیستم پابرجا بماند. از کجا معلوم فردا بچههای ما و نزدیکان ما به کنگره احتیاج پیدا نکنند؟ اگر دیگران نبودند که این مسیر را برای من و شما باز کنند، الان ما کجا بودیم؟ آیا این مسیر باز میماند؟ طبق فرمایش آقای مهندس هر چیزی که بخواهد اتفاق بیفتد همیشه احتیاج به یک مثلث دارد. مثلث نیروهای کارآمد که در آن مثلث، علم آن را خود آقای مهندس تغذیه میکند و مثلث منابع مالی. این منابع مالی کمک فرد رها شده به کسی است که در حال مصرف است و میخواهد درمان شود.
ادامه این مسیر فقط به دست من و شما اتفاق میافتد. کسی دست مرا گرفته است و من باید دست دیگری را بگیرم تا این چرخه متوقف نشود و هیچ وقت این چرخه در کائنات گم نخواهد شد. همه میدانیم قانون بقای انرژی یک قانون فیزیکی است. یعنی انرژی از نوعی به نوعی دیگر تبدیل میشود و هیچ وقت از بین نمیرود. همینطور که خوبیها از بین نمیروند و بدیها هم همینطور به خود شخص برمیگردند. یکی از راههایی که این منابع مالی تامین میشود لژیون سردار است. من که روزانه مقدار زیادی پول صرف اعتیاد خود میکردم، حالا وقتی سبد از کنار من رد میشود نباید نسبت به آن بیتفاوت باشم.اینجا در کنگره یاد گرفتم اگر بخواهم زندگی خوبی داشته باشم، کمک کنم همسایهام هم زندگی خوبی داشته باشد. کمک کنم همسایهام یک مصرف کننده یا یک سارق نباشد، تا بتوانم یک زندگی خوبی داشته باشم.
در کنگره خدا را شکر این را یاد گرفتم که اگر درمان شدم، اگر یک اتفاق خوب افتاد، سعی کنم آن حال خوش را بین بقیه هم تقسیم کنم ونسبت به بقیه بی تفاوت نباشم. وقتی به کنگره آمدم، باید تلاشم حرکت در مسیر درست باشد.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید سپاسگزارم.
نگارنده: مسافر خداکرم
ویرایش: مسافر جعفر
تنظیم: مسافر امین
ارسال: مرزبان خبری مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
438