ما بارها گفتیم که جهانبینی را برای این کار میکنیم که بتوانیم در زندگی خودمان، کیفیت زندگی خودمان را بهبود ببخشیم و ببینیم به درد چه میخورد؟ اگر جهانبینی را کار میکنیم بهخاطر آن چیزی است که بگوییم ما فیلسوف شویم یا عارف شویم نه، گرچه ما باید عارف شویم ولی هدف فقط بلد بودن نیست هدف به کار بردن آن در مسائل زندگی روزمرهمان است، برای این منظور انسانها به دو گروه تقسیم میشوند، بهطور کلی یک گروهی هستند که آنچه با چشم میبینند آن را قبول دارند و آنچه نمیبینند قبول ندارند و این یک تفکر است یک اندیشه است و ایرادی هم ندارد، یک فکر دیگری است که میگوید نه چنین چیزی که من با چشم میبینم این نیست خیلی چیزها است که من اصلاً نمیبینم ولی میپذیرم و به زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارم، این هم یک گروه است.
در نظر میگیریم که ما در کنگره جهانبینیمان آنکه انسان موجودی است که از ازل بوده تا ابد است و جهان متعددی است که ما از آن خبر نداریم و در این جهانهای متعدد موجوداتی زندگی میکنند انسانهایی که از زمین میروند باز در مکان دیگری دارند به حیات خودشان ادامه میدهند و اگر انسان در زمین کارهایش مرتب باشد در زندگی بعدی هم همه چیز مرتب و رو به راه خواهد بود، اگر در زمین گناهکار باشد به جهنم خواهد رفت و اگر در زمین ثوابکار باشد به فردوس یا به بهشت خواهد رفت این مطلبی است که زرتشت، موسی، عیسی، رسول خدا، نوح و ابراهیم، همه همین را گفتهاند که هر چیزی که اینجا انجام بدهید ادامه این در زندگی بعدی است.
همانطور که قبلاً عرض شد با حس میتوان امواج را به حرکت درآورد و به آن فرمان داد تا خواستههای حس را برآورده نمایند و بین این سه نیرو هماهنگی بسیار منسجمی برقرار است. نور، صوت و حس، با حس میتوان امواج را به حرکت درآورد نمونههای خیلی زیادی داریم مثلاً بعضیها هستند که به یک لیوان خیره میشوند لیوان میشکند. اگر خواستههای ما به ناامیدی باشد ما به ناامیدی مطلق میرسیم و اگر خواستههای ما امیدواری باشد ما به امیدواری میرسیم. خیلی توجه کنید اینها عین حقیقت است وقتی که شما در نظر میگیرید که یک انسان ضعیفی هستید، یک انسان ضعیفی هستید چون خواسته شما به امواج فرمان میدهد که شما را ضعیف کند.
حس چیست؟ حس بهطور کلی ابزار ما است، ما یک موجودی هستیم که داریم با جهان پیرامون ارتباط برقرار میکنیم. یکسری گیرنده میخواهیم که اطلاعات را بگیریم و اطلاعات را بدهیم و برای این کارها پنج حس داریم، حس دیدن که با نور کار میکند، اگر نور نباشد هیچ چیز وجود ندارد که نور هم میگویند موج است و هم ذره است. بعد میشنویم عاملش صوت است میتوانیم که بچشیم و مزه کنیم این حس چشایی ما است. میتوانی استشمام کنی حس بویایی. میتوانی لمس کنی حس لامسه است.
حس بینایی و حس شنوایی عام است ولی حس چشایی مال فرد است که محدوده آن خاص است یک صدایی که پخش میشود همه شما میشنوید ولی اگر من مزه را طعم این چای را میخورم فقط من طعمش را میچشم شما نمیچشید. پس در حسها نور و صوت خیلیخیلی نیرومند هستند و اینها صور ظاهر هستند به وسیله این حس که هم در ظاهر است و هم در باطن است ما میتوانیم به امواج فرمان دهیم و اینجا آن چیزی که خیلی مهم است آن صور پنهان است، حس، پنهان است که تفکر و فکر ما است که ما چه هستیم یا چه نیستیم این حسها را که گفتم این ماشین را که ما داریم ماشین جسم ما است این ماشین جسم ما این رسیدگی نمیخواهد و نگهداری نمیخواهد باز میگفت که در سن بالا بچههای ما عصای دست ما نیستند عصای دست ما عضلات ما هستند.
آدمی که ۶۰ سال دارد و نمیتواند راه برود بهخاطر این است که عضله ندارد و کار نکرده و حرکت نکرده ولی آن کسی که دوچرخه سواری میکند آن عضله را ساخته الان شما عضلاتتان را میسازید که در آینده چگونه باشید و اگر این طوری نباشد بهخاطر این است که جهانبینی نیست، تفکر نیست، بهخاطر اینکه آن فکر نیست شما هر کاری که بخواهید انجام بدهید اول باید در ذهن انجام بگیرد وقتی در ذهن انجام بگیرد ما عمل میکنیم. ورزش میخواهید بکنید باید اول در ذهنتان انجام بدهید اینها مجموعه حسها است. اینها هستند که امواج را راه میاندازند که خواستههای ما را برآورده کنند. حالا ما حس دوست داشتن، کینه، حسادت، امیدواری، ترس، اضطراب داریم این حسها هستند که امواج را میسازند که ما چه کار بکنیم و چه کار نکنیم.
البته ما مکانیزم این را نمیدانیم چون ما خیلی چیزها است که اصلاً نمیدانیم مثل خود من اوایل کار بودم گفتند: چطوری متد DST جواب میدهد گفتم من نمیدانم، من میدانم سیستم فیزیولوژی بدن مثل یک جعبه سیاه است آنچه که وارد میکنم آن داخل جعبه آن را اصلاح میکند و خروجی خوبی میشود. من داروی اپیوم با این متد DST میدهم به فرد در درونش چه اتفاقی میافتد آن را نمیدانم، ولی میدانم بیرون چه میشود و درست میشود پس نتیجه میگیریم که ما هستیم که تعیین میکنیم که چکاره هستیم پس امیدواری و ناامیدی در ما خیلی نقش دارد. بنابراین بر همه ما واجب است برای اینکه عضلات را نگه داریم سادهترین کاری که میتوانیم بکنیم و هیچ خرجی هم ندارد پیادهروی است.
همه ما باید روزی چهار هزار یا پنج هزار قدم راه برویم چون قویترین ورزشی که تمام سیستم ما را از دست و پا و کمر و همه را میسازد و محکم میکند پیادهروی است نیم ساعت قبل از غذایتان سالاد بخورید چون نیم ساعت قبل از غذا شما سالاد بخورید سالاد سوای اینکه از نظر مواد غذایی شما را غنی میکند انواع و اقسام ویتامین را به شما میدهد و احساس سیری میكنید و چربیها را خرد میکنند و همان باعث کاهش وزن شما میشود. ما آن چیزی هستیم که فکر میکنیم بعضیها خودتان را به مریضی میزنید ذرهذره یکی اینکه مریض میشوید یکی که طرف حالش به هم میخورد از شما میگوید که همش مریض است و چون خودتان را به مریضی میزنید بعداً جدیجدی مریض میشوید.
ما گفتیم که دنیا و جهانهای دیگری است و عدهای دیگر فرامین را از عالم دیگری میگیرند و به عالم دیگر میدهند مانند زمان جنگ فرمانده سپاه وقتی میخواهد فرمانی را صادر نماید همانطور به پایینتر ابلاغ مینماید و این مراتب آسمان را دارد میگوید مراتب آسمان هم مثل مراتب زمین است. قسمت قسمت است که کارزار دارد مثل فرشتگان مثل میکائیل، جبرئیل و عزرائیل هستند مراتب آسمان را ما نمیدانیم که از کجا است ولی میدانیم که یک سیستم خیلی قوی است که در رأس آن خداوند است و کارش هم عین یک سپاه است یک فرمانده کل قواست که دستوراتی را میدهد به فرماندهانش، آنها به دیگری میدهند و میرسند به سرباز صفر مثل هر کدام از پیامبران که میآمدند یک واسطه داشتند، مثل رسول خدا که جبرئیل بود همه مراتب دارند مثل قرآن نوشته شد به وسیله کرامالکاتبین، نویسندگان عالیقدر در آسمان نوشته شد و آسمان طبقهطبقه است.
ما در آسمان هفت طبقه داریم در ادامه میگوید که فکر ما همین است که بعضی فرامین را به کسانی که لازم است بدهیم تا آنها بتوانند به غربت نروند و انحراف پیدا نکنند ما باید فرامین را اجرا کنیم چون توسط آنها ما را هدایت میکنند ولی ما از آنها استفاده نمیکنیم. مثلاً فرض کن کتاب آسمانی را که برای هدایت ما است ما از آن استفاده نمیکنیم فقط کسی که مرد میرویم بالای سرش میخوانیم. کسی که خواست برود مسافرت از زیر قرآن ردش میکنیم. میگوید غیبت نکنید، فساد نکنید، میرویم انجام میدهیم فرامین چه میگوید؟ مثلاً نوشته شده در قرآن که اگر معامله انجام میدهید آن را بنویسید بین خودتان، همیشه نگفته که یکسری مسائل عبادی را انجام بدهید و این از قوانین است و این باعث میشود که هیچ وقت اختلافی نمیافتد و مشکلی پیش نمیآید.
اگر نمیتوانید بنویسید شاهد بگیرید در اینجا میگوید که بعضی چیزها در کره زمین مثل خواب و خیال میماند ولی در بعد دیگر اینطور نیست کاملاً حقیقی است. ما اینجا هر چیزی را بخواهیم انجام بدهیم چون در جهان ماده است یک فرآیندی دارد که اگر بخواهیم آب بخوریم باید آب باشد، لیوان باشد، ولی در ذهن ما اینطوری نیست ما در ذهنمان هر کاری میخواهیم میتوانیم انجام بدهیم و میتوانیم در ذهنمان شو شود را انجام بدهیم و همه چیز را خلق کنیم خداوند در جهان بیرون خلق میکند ولی ما در درونمان قدرتی داریم که میتوانیم خلق کنیم برای همین است که در بعضی موارد انسان میتواند خالق باشد. پس آخرین مراحل آرایش جسم فرمان فکر و عقل است ما میتوانیم با فکرمان تصاویر متعددی را بوجود بیاوریم در بعد دیگر، اگر مراحل آموزشی را خوب گذرانده باشیم و فرامین را اجرا کرده باشیم و در بهشت قرار گرفته باشیم فرامینی که میدهیم در جهان بیرون هم انجام میگیرد و بهخاطر همین است که میگویند انسانهایی که در بهشت هستند هر چیزی را که بخواهند برایشان مهیا میشود. ما همه در هر بعد که باشیم نیاز به یک زندگی و حیات داریم و به همین علت هم به نور و صوت نیاز داریم زیرا از آن نیرو کسب میکنیم و قدرت میگیریم هم نور و هم صوت به ما قدرت و انرژی میدهند و انرژی میگیرند هر چیزی که ما به آن احتیاج داریم انرژی است و ما این انرژی را از صوت، نور خورشید پیرامون خودمان از سخنان دیگری میگیریم و مسئله مهم حس ما است که ما آن چیزی هستیم که فکر میکنیم.
نویسنده: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
ویراستاری: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
233