English Version
This Site Is Available In English

با حرکت راه نمایان می‌شود

 با حرکت راه نمایان می‌شود

جلسه دوازدهم از دوره اول کارگاه‌های مجازی نمایندگی شمس با استادی راهنما همسفر بهناز با دستور جلسه «وادی هشتم (با حرکت راه نمایان می‌شود) و تأثیر آن روی من» روز شنبه 7 مهرماه 1403 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

پس از گذراندن هفت وادی به وادی هشتم رسیدیم؛ اما فراموش نکنیم که همه وادی‌ها به هم مرتبط هستند و اگر من تمام وادی‌ها را در کنار هم بگذارم نهایتاً به وادی عشق و محبت خواهم رسید. وادی هشتم می‌گوید: با حرکت راه نمایان می‌شود. حرکت یعنی چه؟ طبق تعریف آقای مهندس یعنی رسیدن هر چیزی از یک نقطه‌به‌نقطه دیگر را حرکت می‌گوییم و این در مورد همه‌چیز صدق می‌کند؛ مثلاً رسیدن یک شکوفه به میوه یا بذری که به یک درخت تبدیل می‌شود یا رودخانه‌ای که نهایتاً به اقیانوس و دریا می‌رسد، همه این‌ها حرکت است و از یک نقطه شروع می‌شود و به نقطه‌ای ختم می‌شود و دوباره باز آغاز جدید و رسیدنی جدید، اگر دقت کنیم حرکت یکی از اساسی‌ترین و روشن‌ترین پدیده‌هایی است که در اطراف خود مشاهده می‌کنیم؛ مثل وزش باد، طلوع و غروب خورشید، مثل حرکت انسان‌ها، حرکت رودها و خیلی چیزها؛ همه‌چیز در هستی در حال حرکت است و سکون جایز نیست؛ چون زندگی جاری است.

انسان هم برای این‌که بتواند تغییر کند و به ارتقاء برسد نیازمند حرکت است و این حرکت به فرموده آقای مهندس می‌تواند سه گونه باشد یا حرکت ما حرکت بیرونی است و آشکار است مثل حرکت در زمین و عرض که قابل‌مشاهده است یا حرکت درونی است که هیچ جابجایی در زمین انجام نمی‌گیرد؛ مثل این‌که یک مصرف‌کننده از مصرف مواد به قطع مواد می‌رسد و از قطع مواد به خودش می‌رسد که سفر دوم است و این‌یک حرکت درونی است که در فرد اتفاق می‌افتد و در این حرکت شاهد تغییراتی در فرد هستیم؛ یعنی انسان برای تغییر باید حرکت کند و دیگری حرکت خنثی؛ یعنی شخص در جای خودش در جا می‌زند و هیچ پیشرفتی در آن نیست و حتی ممکن است رو به عقب حرکت کند و این ساکن بودن نهایتاً انسان را به سقوط می‌کشاند.

در وادی هشتم نکته حائز اهمیت این است که ما گاهی حرکت روبه‌جلو و مثبت داریم؛ اما سر از منفی درمی‌آوریم، علت آن چیست؟ این برمی‌گردد به این‌که من چه قدر در مورد راهی که انتخاب کرده‌ام تفکر کردم و از آن شناخت دارم و چه قدر مسئله زمان را دررسیدن به اهدافم موردتوجه قرار داده‌ام، اینجا نکته مهم در نظر گرفتن زمان است که گاهی ما آن را نادیده می‌گیریم. در این وادی بهتر است تفکر کنیم؛ اما تا یکجایی که تفکر کردیم؛ باید حرکت را شروع کنیم نباید درگیر تفکر بمانیم. گاهی ترس از مشکلات در مسیر راه ما را منصرف می‌کند یا ناامیدی از این‌که شاید به نتیجه نرسم، این‌ها حربه‌های نیروهای بازدارنده است.

در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر می‌خوانیم که لحظه دشواری در آن لحظه احساس نمی‌شود، آن‌چنان‌که یادآوری آن دشواری، دشوار است. این جمله به من یادآوری می‌کند که مشکلات و دشواری‌ها مانع حرکت من نشود آن‌‌طور که من در مورد مشکلات مسیر فکر می‌کنم مسیر سخت و دشوار نیست؛ اما تفکر در مورد آن باعث رکود در من می‌شود و ترس را در من ایجاد می‌کند و جلوی حرکت من را می‌گیرد؛ پس این را بدانیم که تا زمانی که حرکت را شروع نکنیم در تاریکی خواهیم ماند؛ اما حرکت به‌نوعی خود خارج شدن از تاریکی و رسیدن به نور است به شرطی که من از مشکلات نهراسم و بدانم که مشکلات قرار است مرا قوی‌تر کند و بدانم که حرکت من در مسیر صراط مستقیم است و در صراط مستقیم بودن بسیار مهم است.

فراموش نکنیم که حرکت و تلاش هر فرد می‌تواند اطرافیان او را نیز مجاب کند که در مشکلات و مسائل زندگی به او کمک کنند؛ زیرا که بیشتر مواقع خداوند به‌واسطه افراد دیگر گره از مشکلات ما باز می‌کند و این می‌تواند قوت‌ قلبی باشد که من اگر دررسیدن به خواسته‌هایم تلاش کنم در مسیر راهنماها یا نیروهای الهی به کمک من خواهند آمد و حتی اطرافیان و خانواده من را همراهی خواهند کرد. من اگر هیچ تلاشی نکنم و ساکن باشم در همان نقطه که هستم باقی خواهم ماند. خداوند در قرآن می‌فرماید: «لَیسَ لِلاِنسانَ اِلّا ما سَعی» انسان چیزی نیست مگر تلاش خودش؛ پس من اگر می‌خواهم که به بهترین خودم تبدیل شوم؛ باید حرکت را آغاز کنم و بدانم که خود راه من را هدایت می‌کند.

این را نیز بدانم که انسان همواره در دوراهی‌های انتخاب است و باید راه درست را از نادرست تشخیص دهد و انتخاب کند؛ هر چه قدر انسان خردمند باشد مسیر بهتری را انتخاب می‌کند و کمتر اشتباه می‌کند و انسان کم‌خرد بارها مسیرهای اشتباه را می‌رود، انسان کم‌خرد می‌خواهد که از کوتاه‌ترین راه به هدف و مقصد برسد؛ پس همواره حرکت رو به عقب دارد؛ چون باید مسیر را برگردد و دوباره از نو شروع کند و انسان خردمند با تفکر درست مسیر را انتخاب می‌کند که اگر هم دیر به مقصد برسد؛ اما سالم و کامیاب خواهد رسید. در این وادی به نکات مهمی اشاره می‌کند ازجمله این‌که برای رسیدن به اهداف و خواسته‌ها باید سه نکته را مد قرار داد و دیگری در مورد جبران خسارت، چون مطلب طولانی و از حوصله خارج می‌شود توصیه می‌کنم به متن کتاب مراجعه شود.

در مورد پیمان که در این وادی صحبت شده استاد امین درجایی از صحبت‌هایشان فرمودند: اگر در کاری متوجه شدی درست است مثلاً همین پیمان وادی هشتم نهایت تلاشتان را بکنید که به پیمانی که بسته‌اید پایبند باشید، وقتی تمام تلاشتان را می‌کنی که پیمانتان را اجرا کنید رشد می‌کنید و جهش پیدا می‌کنیم و خداوند از تو حمایت خواهد کرد. ملاک سنجش انسان میزان تلاشی است که انجام می‌دهد برای هر کاری و جایگاه‌ها بر اساس تلاش انسان‌ها است که برای آن‌ها مشخص می‌شود؛ اگر انسان همت بلند داشته باشد و تلاش لازم را انجام دهد آنگاه درهای بسته به رویش گشوده می‌شود و راه‌های نامرئی برایش پیدا خواهد شد.

این را بدانیم تا زمانی که برای بستن پیمان هراس داریم که مبادا نتوانیم به آن پایبند باشیم هیچ‌گاه لذت آن را نخواهیم برد و زمانی که پیمان را بستیم اگر زمانی هم لغزش داشته باشیم به یاد می‌آوریم که چه جبران خسارت‌هایی را در پیمان خود متذکر شدیم و درصدد جبران برمی‌آییم.  پیمان بستن صور آشکار آن رفتن به مکان و بستن پیمان است؛ اما در صور پنهان نقشه راه من خواهد بود. ان‌شاءالله بتوانیم از ترس‌ها عبور کنیم و حرکت خود را در مسیر ارزش‌ها و صراط مستقیم آغاز کنیم و مطمئن باشیم که خداوند ما را حمایت خواهد کرد.

گر مرد رهی میان خون باید رفت
از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای درراه بنه هیچ مگو
خود راه بگویدت که چون باید رفت

برای آموزش‌های ناب آقای مهندس و استاد امین خدا را شاکرم و از خداوند برای این خانواده بزرگوار سلامتی و بهترین‌ها را خواستارم.

نویسنده: راهنما همسفر بهناز (لژیون دوازدهم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی شمس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .