English Version
This Site Is Available In English

آنکس که نداند و نداند که نداند

آنکس که نداند و نداند که نداند

امروز مبحث از کتاب ۶۰ درجه صفحه ۱۹۳ برای تاریخ ۷۶/۷/۶ تحت عنوان با نادانان سخن نگویید؟ مطالب در ۲۳ سال پیش گفته شده و تقریباً ۸ ماه است که از سفرم آغاز شده و به اتمام نرسیده و با استادانم دارم صحبت می‌کنم. استاد می‌گوید: به حمد خداوند ما هم خوب هستیم و همواره دعاگوی شما و به عبادت خداوند باری‌تعالی مشغول می‌باشیم. نویدهایی در سطح دوستان به شما داده بودیم و این قدری به تأخیر افتاده، اینجا استاد با شاگرد صحبت می‌کند ولی این را همیشه بدانید که کلام با تک‌تک ما است و در مورد همه ما صادق است چون ما همه یک مسیر را رفتیم و این مطالب به ما اشاره دارد چه مسافر و چه همسفر، این درباره موضوع شخص خودتان است که به مسئله ذکر شده دوم ارتباط دارد.

البته همان‌طور که عرض شد ما در خصوص خودتان عجله نداریم، اینجا استاد با شاگرد چقدر با احترام صحبت می‌کند حتی شاگردش را «تو» خطاب نمی‌کند به شاگردش اهانت نمی‌کند، مثل برده صحبت نمی‌کند، این به ما آموزش می‌دهد که راهنما با رهجویش، با کمال احترام صحبت کند به‌طور کلی به استاد اجازه داده نمی‌شود هر طور خواست با شاگردش صحبت کند. البته همان‌طور که عرض شد ما در خصوص خودتان عجله نداریم اما در زمان بسیار تأثیـــر دارد، زیرا زمان همان گونه که عرض نمودیم برای انسان زمینی، حکم فلز طلا را دارد اگرچه قدر و منزلتی برای آن نمی‌گذارند ولی ساخته  شدن و ساختن در زمان شما و حلقه حیاتی که ادامه می‌دهید بسیار مهم است.

عرض دیگری داشتیم وقت خود را که همان زمان است در خصوص کارهای بیهوده چه برای انسان و یا غیر آن تلف ننمایید و آنانی که باید در آینده به شما رجوع نمایند با پای خویش به شما مراجعه خواهند نمود به همین دلیل همان کلمه را دوباره تکرار می‌نماییم، با نادانان سخن مگویید، اگر چه خیلی انسان‌ها خویش را دانا می‌دانند و ممکن است دانا باشند که ما می‌دانیم دلیل بسیار بارزی برای نادانی خویش می‌آورند. ما وقتی انسان‌ها را می‌بینیم همه را با یک چشم می‌بینیم و انتظار داریم اگر خوبی می‌کنیم جواب خوبی را بدهند، اگر محبت می‌کنیم جواب محبت را بدهند، گاهی اوقات همه انسان‌ها دوست دارند که به آن‌ها دروغ نگویند ولی خودشان دروغ می‌گویند. پس انسان‌ها یکان نیستند، اینجا می‌گوید با نادانان سخن مگویید، خدا نکند انسان دچار انسان نادانی شود و زندگی کردن با انسان نادان عذابی است علیم، یعنی عذابی سخت، پس انسان‌ها همه یکسان نیستند از همه یک جور توقع و یک جور برداشت داریم.

«اگر در خانه کس است، یک زنگ بس است» اگر زنگ در خانه‌ای را می‌زنند تا کسی بیاید و در را باز کند طول می‌کشد پس یک زنگ بس است. ابن یمین شاعر بزرگ که اهل خراسان بود شعر گفته بود که انسان‌ها را تقسیم بندی کرده بود. ۱. آن کس که بداند و بخواهد که بداند/ خود را به بلندای سعادت برساند ۲. آن کس که بداند و بداند که بداند/ اسب خرد از گنبد گردون بجهاند، یعنی از مرحله زمینی صعود خواهد کرد. ۳. آن کس که بداند و نداند که بداند/ با کوزه آب است ولی تشنه بماند، یعنی آب دارد اما تشنه است یعنی علم دارد ولی از آن استفاده نمی‌کند، اکثر آدم‌ها در این گروه هستند. ۴. آن کس که نداند و بداند که نداند/ لنگان خرک خویش به منزل برساند ۵. آن کس که نداند و بخواهد که بداند/ جان و تن خود را ز جهالت برهاند، کسی که نمی‌داند و می‌خواهد که بداند جان و تن خود را برهاند. ۶. آن کس که نداند و نداند که نداند/ در جهل مرکب ابدالدهر بماند، کسی است که نمی‌داند و نمی‌خواهد که بداند حتی در گروه دانشمندان و تحصیل کرده‌ها هم هستند. ۷. آن کس که نداند و نخواهد که بداند/ حیف است چنین جانوری زنده بماند، در ۷۰۰ سال قبل چنین اشعاری سرودند.

در مورد مطلب خودمان صحبت می‌کنیم، زمان برای ما خیلی ارزش دارد زمان برای ما حکم طلا را دارد ولی ما برایش ارزش قائل نیستیم. ما فقط می‌توانیم در طول زمان سازندگی را بوجود بیاوریم، اگر می‌خواهیم دانشی، تخصصی، زبان یا هنر را یاد بگیریم باید در طول زمان یاد بگیریم وقت را بیهوده تلف نکنیم. اگر حیوان را دوست داریم تمام وقت را با حیوان تلف نکنیم صبح تا شب با یک گربه یا سگ بازی نکنیم، از وقت استفاده کنیم برای مرحله بعدی، برای سفر بعدی، برای سفر آخرت. اگر کسی شاگرد شما است و درست نمی‌شود رها کنید ما باید یک برنامه‌ریزی کنیم از زمانی که داریم بتوانیم حداکثر استفاده را ببریم، باید یاد بگیریم که چند تا کار را با هم انجام بدهیم، مثلاً می‌خواهیم از درخت بالا برویم باید چند کار را با هم انجام بدهیم قدرت بدنی و هماهنگی دست و پا و...

انسان موجود پیچیده و سختی است ما باید چند تا کار با هم انجام بدهیم، مثلاً در خانه نشستیم آشپزی می‌کنیم زبان می‌خوانیم لباس‌ها را اتو می‌زنیم تلفن می‌زنیم سفارش انجام می‌دهیم و غیره.

بعضی‌ها فقط یک کار انجام می‌دهند، همه می‌خواستند درمان اعتیاد را کوچک کنند اشتباه بود چون باعث سقوط فرد می‌شد. در سفر هم نباید سرعت بدهیم چون به مشکل بر می‌خوریم، اگر احتیاط می‌کنم چون اولین عبور است و جاده نامشخص اما پس از اولین عبور و نقشه برداری از جاده و گذرگاه‌های سخت دیگر کار برای عبور آسان‌تر می‌شود، اول من نمی‌دانستم معیار چقدر است بعداً فهمیدم باید ۱۰ ماه باشد. الان کسی می‌آید سفر درمان DST با دوره OT مثل جاده آسفالت است دیگر آن گذرگاه‌ها سخت و جاده لغزنده آن‌چنان نیست، یعنی است ولی می‌دانیم، پس مجهز حرکت می‌کنیم و داروی OT جایگزین می‌شود و به راحتی می‌تواند به درمان برسد استاد می‌گوید: شما باید عملی انجام بدهید که به امورات جاریه و گذشته و آینده هم که قصوراتی در کنار آن بوده برسید و این همان بیان ما است، بیانات شما را شنیدیم و خوب می‌دانیم که کار کرده‌اید و برای همین مسئله‌ای را به یاد شما می‌آوریم شما در خصوص ساختمان و عمارت بدنی، قوی بودید و اکنون در وجودتان این نیروها بیدار شدند و از این نیروها بیدار شده در راه خود به نحو مطلوب بهره‌برداری کنید.

باز به ساختمان بدن توجه می‌شود چون خیلی مهم است و باید برای آن ارزش قائل باشیم. بدن یک ماشین است اگر کار نکند و راکد بماند خودش، خودش را از بین می‌برد ماهیچه باید کار کند تا خودش را قوی کند. وقتی نیروها در بدن بیدار می‌شوند باید از آن‌ها استفاده کنیم. تمام نیروهای نهفته در وجود انسان موقعی به سلامتی پا می‌گذارند و از این مخمصه بیرون می‌آیند که به این نیروها پی ببریم. شما از نسل قدرتمندان بودید و این درخور شما هم است. حال به عللی به این نقطه ضعف و ناتوانی رسیده‌اید، عوامل بسیاری در آن دخل و تصرف داشته‌اند و ما مجبوریم شما را آگاه نماییم که بدانید در شما قدرت‌هایی پنهان بوده است از اینکه به بیدار شدن بعضی از آن‌ها پی می‌برید تعجب ننمایید زیرا باز هم به بعضی دیگر از آن‌ها پی خواهید برد و از آن‌ها استفاده‌های خوبی خواهید نمود.

پس در اینجا مطلبی که داشتیم این بود که با آدم نادان سخن نگو، با آدم نادان و جاهل سر شاخ نشوید و جر و بحث نکنید. انسان‌ها از نظر فهم و شعور و آگاهی در رتبه‌هایی قرار دارند از اول سفر بیکار تا آخر سفر هم بیکار هستند و می‌گویند من دارم سفر می‌کنم باید کار هم بکنیم خیلی کارها باید انجام بدهیم البته این مهارت می‌خواهد که باید در طول زمان یاد بگیریم. دانستن انتها ندارد، ما خیلی جزئی و خیلی کم می‌دانیم اگر ادعا بکنیم که می‌دانیم دلیل نادانی ما است. اگر بوی گل و چمن حقیقی باشد نیاز به بیان نیست زیرا از فاصله دورتر هم می‌شود با حس آن را دریابید، درصدد ساختن برآیید، هر چند کارتان در این حیات و حیات بعدی آسان خواهد شد. بعضی‌ها می‌خواهند خودشان را مطرح کنند و خودشان را نشان بدهند اما چیزی که حقیقت است خودش، خودش را نشان می‌دهد.

اگر یونجه یا گل یاس یا گل بنفشه باشد نمی‌گوید که من گل یاس هستم یا یونجه هستم شما از روی بو تشخیص می‌دهید که این چه گلی است. انسان‌ها هم همین‌طور هستند اساس آن می‌گوید که این آدم حسابی و متین است یا نیست آدم ارزشمندی است یا آدم چرندی است. درصدد ساختن برآید هر چقدر سخت باشد. ساختن کاخ محبت یا ویرانه محبتی که داریم، ساختن اعضاء بدن و فیزیولوژی خودمان و جسم خودمان من در کنگره روی جسم تأکید کردم و می‌کنم باید یاد بگیریم چطوری غذا بخوریم و چطوری جسم را نگه داریم. یک شکم گنده یا پهلوها زشت است چه برای خانم‌ها و چه برای آقایان، ساختن هر چیزی مثل رفتار، کردار، دوستان کارها و این‌ها برای ما است.

بعضی اوقات با خوردن مشروبات الکلی و کشیدن سیگار داریم معکوس عمل می‌کنیم، ما در گذشته جاهل بودیم و نمی‌دانستیم که اگر تا ساعت دو، سه شب بیدار هستیم داریم جسم را تخریب می‌کنیم پس باید هر کاری که ما اینجا انجام می‌دهیم اگر درست حرکت کنیم درست بسازیم در همین جا قضیه و کارمان راحت‌تر می‌شود. باید در مورد سیستم‌های متعدد تفکر کنیم حتی در مورد جسم، نه اینکه جسممان را نابود کنیم. وقتی ما شروع به یک عمل درست کردیم، هم در این جهان بهره می‌بریم و هم در جهان بعدی چون وقتی انسان جسمش را تخریب می‌کند با پرخوری با مواد مخدر با قرص، الکل با رفتار بد، کردار بد، با نادانی و جهالت وقتی که خراب می‌کند و نمی‌سازد بعداً به مشکل برخورد می‌کند.

انسان‌هایی که مشکل اعتیاد داشتند وقتی شروع کردند به ساختن خودشان، در همین حیات راحت شدند و در ادامه در حیات بعدی هم راحت هستند. بنابراین مطلبی داریم که می‌گوید شهیدان زنده‌اند و وجود دارد این است که فرق می‌کند ما با کوله‌ باری از بدبختی به جهان دیگر منتقل شویم یا با علم و آگاهی چون تخریب‌هایی که ما انجام می‌دهیم همه به خودمان برمی‌گردد. اگر پیامبران ما را به صراط مستقیم تشویق می‌کنند برای آسایش و آرامش خودمان است. ما هر چه کار خوب انجام دهیم به خودمان برمی‌گردد «هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی» شاگرد می‌گوید موقعی که سفر و حرکت را در یخبندان آغاز نمودم خودم هم نمی‌دانستم از کجا سر در می‌آورم چون انسانی که مشکل دارد و اقدام می‌کند برای حل آن خودش نمی‌داند به کجا ختم می‌شود و با حرکت نمودن راه کم‌کم نمایان گردید.

هنوز هم به خط پایان نرسیده و احساس نزدیک شدن به خط پایان را دارم سفر اولی‌ها وقتی می‌آیند احساس می‌کنند که به پایان می‌رسند در این میان با دوستانی که خود بیمار مواد‌مخدر هستند بسیار سخن گفتم، آن‌ها اول سخن من را بیهوده می‌پنداشتند، البته حق هم دارند چون خود من هم هنوز نتوانستم کار را تمام کنم هر کسی از هر چیزی حتی مسائل منفی بخواهد خارج شود دوستانش باورش ندارند و تمسخرش می‌کنند، به‌خاطر همین پیام مال سفر اولی‌ها نیست سخنان آن‌ها منفی بود و می‌خواستند بیهودگی کار را اثبات نمایند البته اکنون در آن‌ها تردید بوجود آمده که نکند ما مسیر درستی را داریم طی می‌نماییم. این را بگویم آن‌قدر روی تصمیم خود محکم ایستاده‌ام که هیچ‌کس نمی‌تواند در من ذره‌ای تزلزل ایجاد نماید زیرا به روشنی احیاء دوباره را در تمامی ذرات خود احساس می‌نمایم و حاضر نیستم این زنده شدن دوباره را از دست بدهم.

می‌گوید: دوست‌ها اظهار نظر منفی می‌کنند ولی ذره‌ای نمی‌توانند در من تردید ایجاد کنند چون من زنده شدن دو مرتبه را دارم می‌بینم، تغییراتی که در من اتفاق می‌افتد را می‌بینم که با یک ماده بسیار جزئی داره یواش‌یواش سالم می‌شود. فکرش، خوابش، سیستم گوارش همه چیز ذره‌ذره درست می‌شود بعضی اشخاص باور نمی‌کنند که بتوانند بدون مواد زندگی کنند گاهی کندی حرکت که کاملاً سازنده و لذت‌بخش است مرا تحریک می‌نماید که به حرکت خود سرعت بدهم تا زودتر به خط پایان برسم چون در خط پایان دوستان زیادی منتظر استقبال از ما و خوش آمد گویی هستند اما این مطلب از ذهن ما عبور می‌کند که ممکن است با یک لغزش به اعماق دره سقوط نماییم و هرگز به خط پایان نرسیم. من می‌خواهم به کارم سرعت بدهم ولی می‌گویم اگر سرعت بدهم ممکن است سقوط کنم من به بچه‌ها می‌گویم از سرعت ۱۰۰ کیلومتر بیشتر نروید سرعت ۱۲۰ تا ۱۴۰ کیلومتر نمی‌توانید ماشین را کنترل کنید بنابراین ما در هیچ قسمت نمی‌توانیم سرعت بدهیم و با سرعت حرکت کنیم.

نویسنده: همسفر مرجان رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
ویراستاری: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی کریمان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .