English Version
This Site Is Available In English

ماشین حساب نیاوریم

ماشین حساب نیاوریم

ضمن عرض خدا قوت خدمت همسفر مهشید اسیستانت رابط نمایندگی دکتر مسعود، به‌پاس خدمات بی‌دریغشان از ایشان تشکر و قدردانی می‌کنیم و برای ایشان دلی آکنده از عشق و تنی سالم آرزومندیم. در ادامه با ایشان گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که توجه شمارا به خواندن آن جلب می‌کنیم.

همسفر مهشید و مسافرشان با آخرین آنتی ایکس مصرفی شیشه و حشیش وارد کنگره شدند. به مدت نه ماه و نه روز به راهنمایی مسافر رضا سفر کردند. رشته ورزشی ایشان تیر و کمان و رشته ورزشی مسافرشان تیر و کمان و والیبال است. هم اکنون هجده سال و یک ماه است که با دستان پرمهر آقای مهندس از بند اعتیاد آزاد و رها هستند. همسفر مهشید به لطف خداوند و آموزش‌های کنگره جایگاه‌های خدمتی را پله‌پله تجربه کرده‌اند، در ابتدا دبیر آقای مهندس بودند و دبیر خانم آنی در جلسات راهنمایی بودند، دو دوره نگهبانی، یک دوره در آکادمی و یک دوره در ارتش گذراندند، به‌عنوان دستیار دیده‌بان در کنار خانم کماندار بودند، ایجنت بودند و هم‌اکنون چند سال است که اسیستانت هستند.

به نظر شما خدمت واقعی باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

به نظر من نمی‌توانیم بگوییم که انسان‌ها درگیر قدرت و محبوبیت نیستند قطعاً برای انسان‌ها این دو نکته خیلی جذاب است؛ ولی در کنگره موضوعی که مطرح می‌شود این است که ما در کنگره درگیر آدم‌هایی می‌شویم که دردشان مثل درد ما بوده است و اگر به این درک برسیم که از یک دردی رهاشده‌ایم و احساس آرامش می‌کنیم و می‌خواهیم انسان‌ها را از این درد رها کنیم آن موقع خدمت بسیار ارزشمند است. به نظر من با هیچ‌چیزی در دنیا نمی‌شود این حس را عوض کرد که خدمت خدمتی خالصانه برای انسان‌های دردمند باشد.

چگونه تعادل را بین خدمت در کنگره، کار و خانواده برقرار کردید؟

من مشغله خیلی زیادی دارم و یکی از کارهای من کنگره است. من استاد دانشگاه هستم، مخابرات کار می‌کنم و ازدواج‌کرده‌ام و سعی کرده‌ام که همیشه تعادل را برقرار کنم به خاطر این‌که همسر من کنگره‌ای نیست و اگر بخواهم که کنگره خیلی در زندگی من پررنگ باشد قطعاً همسر من حساس می‌شود؛ البته تابه‌حال هیچ‌وقت حساس نشده است؛ چون توانسته‌ام این تعادل را برقرار کنم. ما باید بدانیم که کنگره هم یک‌بخشی از زندگی است و ما به کنگره می‌آییم که درست زندگی کنیم اگر بخواهیم به کنگره بیاییم و کنگره همه زندگی ما شود باخته‌ایم. اگر ما به کنگره آمده‌ایم وزندگی کردن را یاد گرفته‌ایم و آموزش را به خانه وزندگی و جامعه برده‌ایم و پیاده کرده‌ایم آن‌وقت است که برده‌ایم؛ یعنی آموزش ما آموزشی است که استادان و مهندس خواسته‌اند این آموزش را به ما بدهند و ما این آموزش را با تمام وجود گرفته‌ایم و عملی کرده‌ایم.

نقش کنگره و آموزش‌هایش در رفتار فردی و اجتماعی شما چگونه بوده است؟

خیلی زیاد بوده است و من معتقد هستم که زندگی من به دو بخش قبل از کنگره و بعد از کنگره تقسیم می‌شود. قبل از کنگره رفتارها و منشی داشتم که الآن آن‌ها را ندارم. نمی‌گویم الآن درست رفتار می‌کنم نه الآن هم خیلی مواقع اشتباه رفتار می‌کنم؛ ولی فکر می‌کنم آموزش‌های کنگره کمک کرده است که من موقعی که اشتباه رفتار می‌کنم آن اشتباه را بفهمم و به قول مهندس شما وقتی یک موضوعی را فهمیدید و فهمیدید که اشتباه کرده‌اید ۵۰ درصد قضیه را رفته‌اید و حداقل آن این است که خیلی کمک کرده است و خیلی کمک می‌کند. نقطه امن من کنگره است و آرامش من کنگره است و وقتی از هیاهوی محیط بیرون و سرکار خسته‌ام و می‌خواهم آرام شوم یک سی‌دی از آقای مهندس گوش می‌کنم و گویی تمام تنش‌ها را فراموش می‌کنم.

یک نمایندگی موفق به نظر شما باید چه ویژگی‌ داشته باشد؟

به نظر من یک نمایندگی موفق نمایندگی است که اولاً نوشتارها بسیار منظم باشد؛ یعنی هر هفته یک سی‌دی را هم خدمتگزاران و همه رهجوها انجام بدهند، دوم از حاشیه به دور باشند فقط سعی کنند کاری که وظیفه آن‌ها است انجام بدهند اگر رهجو است، رهجو، اگر راهنما است، راهنما، اگر مرزبان است، مرزبان، هیچ فرقی نمی‌کند کاری که انجام می‌دهد را درست انجام دهد؛ یعنی تمام نگاه و تمام فکر فقط به آن کار باشد نه چیز دیگری. از آدم‌های دیگری که در حاشیه هستند دور شوند و در مسیر خودشان باشند و مرزبان، ایجنت و همه باید این تفکر را داشته باشند و این خیلی کمک می‌کند. در کنار سی دی نوشتن قطعاً یک نمایندگی بسیار عالی خواهیم داشت.

به نظر شما افراد خدمتگزار باید چگونه رفتار و عمل کنند؟

اول از خودشان شروع کنند، من وقتی‌که می‌خواستم دبیر مهندس شوم باوجود این‌که لژیون داشتم دو بار رفتم و بار سوم رأی آوردم و در این دو دوره رهجوهای من نمی‌دانستند که من می‌خواهم کاندید شوم و اصلاً برای رأی دادن نیامدند. من می‌گویم اگر تلاش بیهوده برای رهجو و برای خدمت نکنیم و تفکرات تفکر ماشین‌حساب نباشد و دنبال آمار، حساب‌وکتاب نباشیم قطعاً خواهیم ماند، قطعاً مسیر را پیدا خواهیم کرد و اگر دنبال این‌ها باشیم نمی‌شود، چرا؟ چون هدف به‌مرور تغییر می‌کند و هدف باید خدمت به انسان‌ها باشد. هدف یکی است فقط نوع خدمت عوض می‌شود؛ مثلاً ایجنت شدن می‌شود، مرزبان شدن می‌شود.

تایپ: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر ساغر (لژیون اول)
ارسال: همسفر رها خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی دکتر مسعود

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .