سیزدهمین جلسه از دوره هشتاد و ششم از کارگاههای آموزش عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی شادآباد به استادی راهنمای محترم مسافر حسن و نگهبانی مسافر فرهاد و دبیری مسافر ابراهیم با دستور جلسه «از سایت و اینستاگرام در کنگره 60 چگونه استفاده میکنم؟مقاله نویسی» در روز شنبه 24 شهریور ۱۴۰۳ ساعت 16:30 شروع به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسن هستم یک مسافر.
در ابتدا خداوند را شاکرم و خیلی سپاسگزارم که اجازه داد در این جایگاه خدمت کنم. این جایگاه همواره جایگاه شاگردی بوده و این لطف آقای مهندس است که به ما داشته است. از مرزبانی و ایجنت و نگهبان و همینطور جناب آقای ورمزیار که امروز ایشان باید در این جایگاه مینشستند.
در بعضی از دستور جلسات در ابتدا از باید و بعضی از چرا استفاده میشود، در این دستور جلسه میگوید که چگونه از سایت و اینستاگرام استفاده کنیم؟ معمولاً وقتی موضوعی همهگیر میشود قبل از آن فرهنگسازی آن انجام نمیشود. میبینیم که در مورد اینستاگرام و سایت نیز چنین شده و خرابیهای بسیاری به بار آورده است. آقای مهندس با درایت خاص خودشان در مورد سایت و اینستاگرام از کلمه چگونه استفاده کرده تا به ما یادآور شود که باید از این مقوله صحیح استفاده کنیم. اینستاگرام پلتفرمی است که استفاده از آن را برای افراد زیر ۱۸ سال ممنوع کرده ولی چون نظارتی از سوی خانوادهها نیست فرزندان بهراحتی به آن دسترسی دارند. در کل چیزی در دنیا بد نیست حتی تریاک، بلکه نحوه استفاده کردن از آن خیلی مهم است، میبینید که در کنگره از این ماده برای درمان استفاده میشود.
با این دستور جلسه میبینیم که ما نیز از وب گردی و اتلاف وقت به سمت صحیح آن درحرکت هستیم. اگر بهطور حسی بخواهم راجع به این دستور جلسه بگویم اینکه تفاوتی فاحش بین دنیای مجازی و دنیای حقیقی وجود دارد، در دنیای حقیقی اعتبار و حقیقت وجود دارد ولی متأسفانه در جامعه امروز ما خیلی خریداری ندارد، ولی در فضای مجازی اعتباری نیست ولی طرفدار بسیاری دارد. همه ما بهنوعی درگیر فضای مجازی و اینستاگرام هستیم و شاهدیم که انواع فعالیتها بهصورت فیک یا واقعی در اینستاگرام در جریان است و خیلی از آنها با حقیقت مطابقت ندارد، ویترین بسیار زیباست ولی محصول به زیبایی ویترین نیست. حال اگر این فضا با فضای واقعی مطابقت داشته باشد خیلی زیباتر میشود، همان کاری که آقای مهندس در کنگره ۶۰ در حال انجامش است. اگر بچههای کنگره از این بستری که آقای مهندس ایجاد کردهاند بهخوبی حمایت کنند این حقیقت بهتر و بیشتر در جامعه و حتی دنیا منتشر میشود. مردم دردمند بیرون از کنگره به حقیقت علم کنگره بهشدت نیازمندند و انتشار و لایه کردن مطالب کنگره باعث میشود که با بازخورد و بالا آمدن مطالب، این علم دسترس دیگران قرار گیرد و این خدمتی است چراغ خاموش که به دستان ما انجام میشود. اگر همین تعداد ۴۰۰-۵۰۰ نفر حاضر در سالن مطالب سایت را بازدید کنند مطالب در جستجو گوگل بالا میآید و پیام رهایی برای دردمندان دیگر ارسال میشود. از دوستان و زحمت کشان سایت چه درگذشته و چه در حال حاضر تشکر میکنم.
بخش دوم جلسه امروز مربوط میشود به جشن یک سال رهایی مسعود عزیز. از اصفهان و شوشتر مهمانان عزیزی داریم. در ابتدا این تولد زیبا را به بنیان کنگره ۶۰ و خانواده کنگره ۶۰ تبریک میگویم. به جناب آقای ایرج ورمزیار که زحمت مسعود را بهصورت تمام و کمال کشیدند نیز تبریک میگویم. مسعود بسیار بچه باسواد، بااخلاق و تحصیلکردهای است. مهندس مکانیک سیالات است و جایگاه خوبی در وزارت نفت دارد. کاملاً اتوکشیده است و هر کاری کردم نتوانستم نقصی در او پیدا کنم. بچه خدمتگزاری است و در لژیون دبیر است و در قسمت اوتی هم خدمت میکند.
دو ماه پیش برای نگهبانی ثبتنام کرد ولی چون مجبور است که به اصفهان و شوشتر مدام سفر کند، یادش رفت که ثبتنام کرده است و من در آنجا تذکر دادم. این تکانه باعث شد که در جلسه بعد بهصورت حضوری به شعبه بیاید تا اینگونه معذرتخواهی کند. از آنوقت به بعد مسعود کاملاً سفرش متفاوت شد. خوشحالم که این تغییر مثبت در او ایجاد شد و بهترینها را برای او و خانواده محترمش آرزومندم.
از اینکه به صحبتهای من گوش دادید از همه شما سپاسگزارم.
خلاصه صحبتهای مسافر:
سلام دوستان مسعود هستم مسافر،
خیلی خوشحال و خوشبخت هستم که در کنار شما عزیزان بامحبت هستم. سفر اولیهای عزیز این را بدانند که اگر امروز همه کنگره ۶۰ در خدمت آنها هستند و جلوی سفر اولیها تعظیم میکنند، باید وقتی سفرشان تمام شد خدمت را پس بدهند. خدمت در کنگره باعث حال خوب شما میشود و باید به کنگره ۶۰ وصل باشید، چون همه ما این حال خوش و این شرایط خوبمان را مدیون کنگره ۶۰ و راهنمایان عزیز که راه را برای ما نمایان کردند هستیم. من زمانی که وارد کنگره شدم، همسرم نمیدانست، خیلی هم از این موضوع استرس داشتم و گفتم اگر همسرم و خانوادهام بفهمند، اینها سکته میکنند. بارها به راهنمایم آقای ورمزیار گفتم و با خنده به من میگفتند که مطمئن باش هیچ اتفاقی نمیافتد، به شما افتخار هم میکنند. زمانی که خانوادهام متوجه شدند و فهمیدند نهتنها سکته نکردند بلکه به من افتخار هم کردند.
یکی از دوستان به من میگفت من هیچوقت وارد دنیای اعتیاد نمیشوم، همه ما که در اینجا نشستهایم نمیخواستیم وارد دنیای اعتیاد شویم ولی آهسته و تدریجی وارد اعتیاد شدیم. روش درمان کنگره ۶۰ روش تدریجی است و ما باید همانطور که بهصورت تدریجی اعتیاد پیدا کردیم به درمان برسیم و نباید به روش سقوط آزاد انجام شود، چون اگر در آن شرایط نمیریم، دستوپایمان قطعاً میشکند. این را دوستان سفر اولی بدانند با کوچکترین اشتباه نیروهای منفی در کمین نشستهاند، اگر از مفاهیم کنگره ۶۰ غافل شدیم مطمئن باشید که نیروها کارشان را بهدرستی انجام میدهند، چون وظیفه دارند و ما را برمیگردانند به همان مسیری که بودیم. من درزمانی که اعتیاد پیدا کردم خیلی چیزها را از دست دادم، در زمان اعتیاد وقتی که همه داشتند میخریدند ما میفروختیم، زمانی که همه بیدار بودند ما خواب بودیم. سر کارم به من پیشنهاد شد که به مدت سه ماه به فرانسه بروم ولی متأسفانه به خاطر شرایط اعتیادم نمیتوانستم به مسافرت بروم و میدانستم که چه شرایطی برای من در آنجا به وجود میآید در صورتی برای همکاران دیگرم شاید آرزو بود و آن مأموریت کاری و شغلی را از دست دادم، اینیکی از شرایطی بود که به خاطر مشکلاتم از دست دادم.
الآن خواهر من در حال حاضر ۲ ماه هست که وارد کنگره ۶۰ شده بهعنوان همسفر، با ایشان صحبت میکردم گفتند که در رشته روانشناسی دانشگاه قبول شده است، درحالیکه ایشان مهندس عمران هستند، پرسیدم چرا؟ گفتند: چون فرمان فرمانده این بوده بچههای کنگره ۶۰ درس بخوانند و روانشناس و روانپزشک شوند. خیلی ممنونم از تمام عزیزانی که در این مدت زحمت من را کشیدند.
خلاصه صحبتهای همسفران:
سلام دوستان میترا هستم یک همسفر،
خدا را شکر میکنم و خیلی خوشحال هستم که امروز در جمع شما هستم. تشکر میکنم از جناب آقای مهندس دژاکام. تشکر میکنم از راهنمایان محترم آقای ورمزیار و آقای اسدی. به نظر من بیشترین حال خرابیهای یک رهجو را راهنمایش تحمل میکند تا همسفرش. من تا رهایی مسافرم از اعتیادش خبر نداشتم، یک مقداری به او شک داشتم و بارها هم به او گفته بودم ولی انکار میکرد و خودم نمیخواستم از ته قلبم قبول کنم که مصرفکننده مواد مخدر هست. روز رهایی مسافرم بود که در آنجا متوجه شدم که آنتی ایکس مصرفیاش تریاک است بازهم باور نمیکردم، در اینیک سال خیلی تلاش کرد من را وارد کنگره کند. من بههیچعنوان نمیتوانستم قبول کنم که وارد کنگره بشوم. زمانی که با خواهر همسرم صحبت کردم ایشان من را متقاعد کرد و حرفهای ایشان روی من تأثیر گذاشت و الآن هم حدود دو ماه است که وارد شعبه اصفهان شدم و خیلی خوشحالم. از اینکه به صحبتهایم گوش کردید خیلی ممنونم.
سلام دوستان مهسا هستم همسفر.
از خداوند منان و مهربان بسیار سپاسگزارم که توفیق در کنار شما بودن را به من داد و اینکه بتوانم در کنار شما کسب انرژی کنم و یاد بگیرم. به نظر من اگر امروز جمع شدیم و این جشن باشکوه را با کسب انرژی و در کنارش کسب عشق برگزار میکنیم با تدابیر آقای مهندس عزیز بوده که در کنارشان داریم یاد میگیریم. اولین سال رهایی برادرم را بسیار به ایشان تبریک میگویم. به راهنمایان محترمشان آقای ورمزیار و آقای اسدی تبریک میگویم که توانستند راه درست را با آموزشهای صحیح و درستشان به رهجو یاد بدهند که بتواند یک خدمتگزار واقعی باشد و به همسرشان میترای عزیز و کیارش و کیانا گلم تبریک و تهنیت میگویم و این شادی گوارای وجودشان باشد. امیدوارم همیشه شادی مطلق و صفا و صمیمیت برایشان در جریان باشد و همیشه حسش کنند. مسیر کنگره را بلد نبودم برادرم به من مسیر کنگره را نشان داد و الآن دو ماه است که با راهنمایی خانم مرضیه در شعبه شوشتر خوزستان سفر میکنم. خیلی ممنون که به حرفهای من گوش دادید.
تایپ و ارسال: واحد سایت نمایندگی شادآباد
لژیون خدمتگزار: لژیون بیست و یکم
مرزبان کشیک: مسافر رسول
- تعداد بازدید از این مطلب :
891