مبحث عنوان شده در این سیدی خواستههای نفس است. استاد امین در ابتدای مبحث درمورد تأثیرات مخرب اضافه وزن و سیگار در کاهش طول عمر و کاهش تواناییهای انسان صحبت میکنند. در ادامه داستان حضرت موسی و فرعون را بیان میکنند که داستان فرعون شبیه داستان ما و اعتیاد است و جریان خلق یک قهرمان عنوان میشود که گذشتن از خواستههای بزرگ، اوج داستان یک قهرمان است و اینجا است که رشد اتفاق میافتد.
ما دو الگو برای رسیدن به خواستهها داریم، یکی اینکه به هر قیمتی به خواسته خودمان برسیم و دیگری روش خداوند که با کمترین کُنش خواسته ما محقق شود و اینجا این نکته مطرح میشود که روش ما روش خداوند است یا روش فرعون؟ اینکه ما از چه روشی استفاده میکنیم نشان میدهد ما جزء کدام دسته از نیروها هستیم.
روش رسیدن به خواستهها میزان عوارض آن را مشخص میکند و خیلی مهم و اساسی است؛ روشی که به ما آسیب میرساند، روش فرعون است. فرعون بهخاطر تکبری که در درونش بود از روش اشتباه استفاده کرد؛ ولی حضرت محمد (ص) خودشان را مانند بقیه میدیدند و میگفتند: «من هم یکی هستم مثل شما».
برای فهم این موضوع در کلامالله داستان حضرت موسی نقل شده که در اینجا دو کاراکتر اصلی داریم، یکی خداوند و دیگری فرعون بهعنوان کسی که ادعای خدایی میکند و تبهکار است؛ چرا که روشی که برای رسیدن به خواستهاش استفاده میکند، تباهی به بار میآورد. درواقع فرعون نماد نیروهای منفی است و خداوند نماد نیروهای مثبت است و فرعون نماد کسی است که برای رسیدن به هدف خود از هر شیوهای استفاده میکند، اما در مقابل، خداوند برای رسیدن به اهداف خود کاملاً اخلاقیات را رعايت میکند.
حضرت موسی میرود تا قومش را نجات بدهد و هدایت کند و فرعون را رستگار کند، معجزاتش را نشان میدهد و جادوگرها ایمان میآورند؛ ولی فرعون باز نمیپذیرد و ایمان نمیآورد، چون نمیتوانست از خواستههای خودش بگذرد. مسئله جادو که در داستان کلامالله مطرح شده یعنی یک چیز وجود دارد، اینطور نیست که وجود نداشته باشد؛ زیرا نیروهای منفی و شیطانی وجود دارند. جادو روی القاء اثر میگذارد، یعنی خودش مستقیم کاری را انجام نمیدهد، القاء میکند تا وارد افکار و دنیای منفی شوید و البته جادو به انسان اثر نمیکند مگر به اذن الهی باشد.
جادوگران با دیدن معجزات حضرت موسی ایمان آوردند و رستگار شدند؛ ولی فرعون همچنان ایمان نیاورد و اینجا فرمان عبور از دریا فرستاده شد و وقتی دریا شکافته شد و قوم موسی از دریا عبور کردند، دریا بسته شد و فرعون غرق شد. این شکافته شدن مفهوم دیگری نیز دارد و چون داستانهای قرآن جاری هستند، میتواند به مفهوم دریای علم هم باشد. وقتی دریای علم توسط حضرت موسی شکافته شد، دانشی به وجود آمد که کسانی که در اسارت هستند بهواسطه دانشی که کسب میکنند میتوانند از اسارت آزاد شوند.
در مسئله اعتیاد بعد از اینکه علم اعتیاد شکافته شد، افرادی که اعتیاد داشتند از اعتیاد خارج شدند؛ ولی افرادی که روش نادرست درمان را انجام دادند از بین رفتند. درنهایت اگر علم باشد انسان میتوان از بند آزاد شود.
وقتی که داستان وارد مرحله دوم میشود، یعنی بعد از نجات بنیاسرائیل، مرحله دوم (شامل قومی است که از تاریکی خارج شدهاند و میخواهند مثل یک انسان آزاد زندگی کنند) موسی میرود تا فرامین زندگی کردن را بیاورد و در این فاصله این قوم بهواسطه سامری باز به تاریکی برمیگردند و میخواهند خواستههای خودشان را دنبال کنند و نکته اینجا است که عزت و بزرگی نزد خداوند است، اگر میخواهیم به خواستههای خود برسیم باید به خداوند نزدیک شویم و در صراط مستقیم حرکت کنیم.
قومی که بهواسطه دانشی که به آنها داده شده بود نجات پیدا کرد، دوباره اسیر خواستههای نفس خود شد و فرامین را اجرا نکرد و وارد تاریکی شدند. این داستان به ما این درس را میدهد که وقتی از جهان اعتیاد و تاریکی خارج و وارد روشنایی میشویم، یعنی در سفر دوم باید تلاش و دانش خود را تکمیل کنیم و سرمست رهایی نشویم. اگر انسان ناآگاه باشد و سرخوش شود، دوباره به جهان تاریکی برمیگردد.
این داستان خروج انسان از تاریکیها و دوباره بازگشتن است، اگر ما درست حرکت کنیم به جایی میرسیم که تلاشهایمان سخت و دشوار نیست؛ بلکه لذت بخش هم میشود.
خلاصه سیدی موسی۲ (امین)
نویسنده: همسفر سهیلا، رهجوی راهنما همسفر صدیقه لژیون (چهاردهم)
رابط خبری: همسفر شیرین، رهجوی راهنما همسفر صدیقه لژیون (چهاردهم)
عکاس خبری: همسفر محبوبه، رهجوی راهنما همسفر پریسا لژیون (یکم)
ارسال: راهنما همسفر زهرا لژیون (هفدهم)
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
707