سلام دوستان مریم هستم یک همسفر
جهانبینی یعنی آنچه ما نسبت به کل هستی برداشت، ادراک، دریافت و احساس میکنیم که شامل دو بخش است، جهانبینی درون و جهانبینی بیرون؛ درواقع جهانبینی قوانینی است برای بهتر زندگی کردن. در اصطلاح کنگره ۶۰ جهانبینی مانند یک طناب محکم است که رهجو بهواسطه آن میتواند خود را از قعر تاریکی به نور و روشنایی برساند؛ جناب مهندس فرمودند: ما جهانبینی را یاد میگیریم که به خود و دیگران ضربه وارد نکنیم.
استاد و مربی جهانبینی در کنگره ۶۰، استاد امین هستند که با تصاویر و مدلسازیهایی که انجام دادند باعث شدند این علم بسیار پیچیده و مفاهیمی چون شهر وجودی که همان جسم انسان است یا مراتب نفس، دانایی و دانایی مؤثر بهراحتی و با هر سطح از سواد، درک و دریافت شود؛ البته مدتزمان لازم برای آموزش علم جهانبینی در افراد مختلف متفاوت است به همین علت همسفران را تشویق میکنند که دوربین خود را از روی مسافر بردارند و برای درمان خود سفر کنند.
سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر
«جهانبینی ۱ و ۲» الفبای کنگره ۶۰ است؛ برای انجام هر کاری ابتدا باید الفبای آن را آموزش بگیریم تا بتوانیم آن کار را به بهترین شکل ممکن انجام دهیم؛ جهانبینی یعنی با چه عینکی دنیا را میبینم؟! اگر عینکی سیاه روی چشم من باشد دنیا را سیاه میبینم؛ آیا این سیاهی از دنیاست؟! نه این سیاهی در درون من و ایراد از من است که همهجا را سیاه میبینم؛ اینکه دنیا را سیاه یا سفید میبینم بستگی به دانایی من دارد، دانایی من ظرفیت من است و باید ظرفیت همهچیز را در درون خود به وجود بیاورم، ظرفیت با تفکر، تجربه و آموزش به دست میآید.
در مثلث دانایی ضلعی به نام عقل وجود دارد که نقش فرمانروا دارد و دستور میدهد، عقل باید سربازهایی داشته باشد تا برای او اطلاعات جمعآوری کنند؛ اگر ما در تعادل باشیم سربازان دانایی هم در تعادل هستند و عقل فرمان درست صادر میکند؛ اگر حس ما آلوده باشد اطلاعات غلط به عقل میرسد و فرمان نادرست صادر میکند؛ چون «حس» اولین نیروی به کار افتادن قوه عقل است؛ در مقابل مثلث دانایی، مثلث جهالت وجود دارد که اضلاع آن، منیت، ترس و ناامیدی است؛ فقط با آموزش و پالایش میتوانیم جهانبینی خود را تغییر دهیم تا جسم و روان به تعادل و حال خوش برسد.
سلام دوستان فرزانه هستم یک همسفر
آنچه ما نسبت به کل جهان برداشت، ادراک دریافت و احساس مینماییم جهانبینی نام دارد؛ جهانبینی متعلق به همه انسانها است؛ اما برای کسانی که درون تاریکی هستند بسیار لازم و حیاتی است و میتواند مانند طنابی انسان را از عمق تاریکی بیرون بکشد؛ همه انسانها در زندگی بهنوعی از جهانبینی استفاده میکنند؛ بهطور مثال زمانی که شخصی با ما مشورت یا درد دل میکند و ما به او راهکار میدهیم درواقع، در حال ارائه دادن جهانبینی خود هستیم. تجربه نشان داده که کم کردن مواد مخدر باید با دانایی و جهانبینی همراه باشد؛ زیرا فرد مصرفکننده ممکن است طبق برنامه پله کم کند، پیش برود و به درمان و رهایی هم برسد؛ اما هنوز حال خوبی نداشته باشد؛ بهاینعلت که برای ترشح هورمونهایی مانند اندروفین و دینورفین در بدن، باید فرمانی در جسم صادر شود و فقط زمانی این فرمان صادر میشود که فرد از نظر دانایی و ظرفیت تغییر کرده باشد و آموختن دانش و جهانبینی این ظرفیت را بالا میبرد.
پرسشی که در جهانبینی برای ما مطرح میشود این است که چرا باوجود دانستن فواید دانایی، همه انسانها دانا نمیشوند؟! در جواب باید گفت نیروهای بازدارنده همواره بر سر راه دانایی وجود دارند و میتوانند مخرب یا مکمل باشند؛ درواقع این نیروها بر اساس تکامل انسان تعیین میشوند؛ یعنی هرچقدر درجه تکامل فکری انسان بالاتر رود و بیشتر از علم و آگاهی و دانش خود استفاده کند این نیروها برای او نقش مکمل پیدا میکنند؛ اما برای کسی که در مرحله تکامل فکری پایینی قرار دارد و هنوز به دانش لازم نرسیده نیروی مخرب محسوب میشوند. تکامل فکری انسان بدون نیروهای بازدارنده غیرممکن است و مثلث دانایی که عبارت است از؛ تجربه، تفکر و آموزش، همواره در برابر نیروهای بازدارنده؛ یعنی ترس، ناامیدی و منیت قرار میگیرد و مانع از رشد آنها میشود؛ باید دانست که منشأ اصلی نیروهای بازدارنده، خواستههای نامعقول ماست و تنها راه رها شدن از خواستههای نامعقول تغییر آنهاست؛ مانند روش درمانی «DST» که نیاز استفاده از مواد در بدن فرد مصرفکننده را از طریق بازسازی و احیا و به تعادل رساندن سیستم ایکس بدن تغییر میدهد. همه نیروهای بازدارنده در یکچیز مشترک هستند و آن آلوده کردن حس انسان است؛ حس آلوده همه فرمانها را آلوده میکند؛ پس لازم است که انسان همیشه هوشیار باشد. حس از اهمیت ویژهای برخوردار است و اولین نیروی به کار افتادن قوه عقل است. جهانبینی روی دانایی، شناخت و تشخیص حسها و اینکه انسان چگونه میتواند حسهای خود را پالایش کند استوار است.
سلام دوستان نغمه هستم یک همسفر
جهانبینی برای همه انسانها موردنیاز است؛ درواقع مانند طناب و قرقرهای عمل میکند که انسانها را از اعماق تاریکی بیرون میکشد و به روشناییها هدایت میکند؛ جهانبینی نیاز به آموزش دارد؛ کنگره و آموزشهای راهنمای عزیزم باعث شده من بتوانم ریشه خطاهای خود را پیدا و آن را حل کنم؛ برای این کار باید قوانین را فرابگیرم و مثلث جهالت (ترس، منیت و ناامیدی) را بشناسم؛ در جهانبینی گفتهشده که باید نقاط ضعف و قوت خود را بشناسیم و زمانی که آنها را فراگرفتیم، سبب میشود که به نفس اماره نه بگوییم، طبق فرمایش جناب مهندس: «جهانبینی را یاد میگیریم تا به خود و دیگران ضربه وارد نکنیم و با تقویت نیروهای مثبت به سمت روشنایی حرکت کنیم.»
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون بیستم)
عکاس: همسفر لیلا مرزبان خبری
ویراستار: همسفر صفورا رهجوی راهنما همسفر مرجان (لژیون بیستویکم)
ارسال: همسفر مینا خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی شیخبهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
539