درهای بیداری باز شد

طبق آمار محیط‌زیست جهانی سالانه ۵ میلیون نفر در جهان به علت آلودگی‌ هوا می‌‌میرند و بیش‌تر از ۸ میلیون نفر به دلیل مصرف دخانیات!

در طول سال‌های مصرف سیگار از مضرات سیگار اطلاع داشتم، ما در عصر و زمان تکنولوژی، ارتباطات و اینترنت، زندگی می‌کنیم عصری که با فشار دادن یک کلید می‌توانیم به دنیایی از اطلاعات دست پیدا کنیم، با این توصیف آیا می‌توانم دلیل سال‌ها مصرف سیگار را بر گردن نا‌آگاهی و ندانستن بیندازم؟

در طول زندگی به کسانی برخورد کردم که به علت مصرف سیگار، ریه‌های خود را از دست داده بودند و با دستگاه اکسیژن نفس می‌کشیدند و زندگی زجرآوری داشتند و یا کسانی که تارهای صوتی خود را به علت سرطان از دست داده بودند و برای حرف‌زدن از دستگاه کوچکی زیر‌گلو استفاده می‌کردند. همه‌ی این‌ها بازگو کننده‌ی آینده خودِ من بود در حالی‌که فکر می‌کردم مرگ فقط برای همسایه است، چه چیزی درون من بود که هیچ‌وقت نمی‌خواست قبول کند که در آینده‌ای نه چندان دور به چنین سرنوشتی دچار می‌شوم.

در کنگره ۶٠ به این واقعیت پی بردم که این نفس اماره است که پرده‌ای بر گوش و چشم من کشیده و فرماندهی شهر وجودی‌ام را در دست گرفته و برای پس گرفتن آن مبارزه سختی در پیش دارم؛ زیرا قبلاً هم تلاش کرده بودم ولی موفق نبودم تا اینکه پا به کنگره ۶۰ گذاشتم و سپس وارد لژیون ویلیام شدم و به این نتیجه رسیدم که با حرکت راه نمایان می‌شود.

بعد از سپری کردن ۱۱ ماه توانستم به حس خوب رهایی برسم که بدون راهنمای خود خانم سپیده امکان‌پذیر نبود، با تمام وجود از او تشکر می‌کنم و قدر‌دان محبت‌های بی‌دریغ ایشان هستم. از آقای مهندس این انسان شریف و با محبت تشکر می‌کنم، کاش می‌توانستم ذره‌ای از زحمات و الطاف ایشان را جبران کنم، همین‌طور خانواده عزیزم که همیشه مشوق و پشتیبان من بودند، حال که به رهایی رسیدم حس بی‌نیازی، حس وابسته نبودن، حس پیروزی و موفقیت را با تمام وجودم احساس می‌کنم و دیگر ترس از دست دادن، تنها شدن، ناتوانی و ... ذره‌ای در وجودم نیست. امیدوارم تمام کسانی که خواهان رهایی از دام نیکوتین هستند این حس‌های خوب را تجربه کنند.

دلم می‌خواهد که خانواده‌ام همیشه خوشحال باشند و امیدوارم بتوانم ذره‌ای از صدمات و مشکلاتی که در اثر مصرف سیگار برایشان به‌وجود آوردم را جبران کنم. دعا می‌کنم درهای خوبی‌ها برای همه باز شود. با شعر کوتاهی از سهراب سخن به پایان می‌‌برم:

باز شد درهای بیداری
پای درها لحظه وحشت فرو لغزید
سایهٔ تردید در مرز شبِ جادو گسست از‌ هم
روزن روُیا بخار نور را نوشید

نویسنده: مسافر نیکوتین شریفه رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر سپیده، نمایندگی شاداباد
رابط خبری: راهنمای ویلیام وایت همسفر الناز، نمایندگی شاداباد
ویراستاری و ارسال: مسافر نیکوتین منیره رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر فریبا، نمایندگی سهروردی اصفهان
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره ۶٠