English Version
English

وفای به عهد و تعهد در کنگره

وفای به عهد و تعهد در کنگره

هشتمین جلسه از دوره چهارم جلسات لژیون سردار ویژه همسفران نمایندگی خلیج‌فارس بوشهر با استادی راهنمای تازه‌واردین همسفر مرجان، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر نساره با دستور جلسه «وفای به عهد» روز دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۵ آغاز به کار کرد.



خلاصه سخنان استاد:
همه ما به‌راحتی معنی و مفهوم وفای به عهد را درک می‌کنیم به دلیل این‌که در لژیون سردار دستور جلسات سالی یک‌بار تکرار می‌شوند و مانند دستور جلسات هفتگی کنگره و هر مطلب دیگری که جناب مهندس راجع به آن صحبت می‌کنند بازگویی می‌شود؛ در کنگره هر چیزی دقیقاً به‌وقت خودش مطرح می‌شود مانند اتمام تعهدات که در ماه آینده انجام می‌شود و یادآوری می‌شود تا به قول خود عمل کنیم.
ما همیشه این جمله را می‌گوییم: کنگره از ما هیچ نمی‌خواهد و در قبال چیزی که به ما می‌دهد رایگان درمان می‌شویم، می‌توانیم برویم یا بمانیم و خدمت کنیم ما در هر جایگاه خدمت که باشیم به خاطر خودمان است و هیچ منتی بر سر هیچ‌کس یا کنگره یا اعضای کنگره نیست من خدمت می‌کنم چون خودم دوست دارم، در جشن گل‌ریزان هیچ‌کس به ما نمی‌گوید که چه مبلغی را پرداخت کنید خودمان می‌بینیم که مسافرمان آمد و درمان شد، به حال خوب رسیدیم، زندگی ما تغییر کرد و آرامشی که در زندگی ما از بین رفته بود دوباره برگشت و به نقطه‌ای رسیدیم که در هیچ مکانی نمی‌توانستیم آن را بیابیم و در اینجا با شعف دل سردار، دنور یا پهلوان می‌شویم یک نفر با دو میلیون تومان متعهد می‌شود و نصف آن را پرداخت می‌کند نصف دیگر را هم تعهد می‌کند که هیچ‌کس اجباری این کار را انجام نمی‌دهد.
این دستور جلسه به من می‌گوید اگر می‌خواهی مبلغی را ببخشی و تعهد می‌کنی، آیا برای پرداخت مابقی مبلغ تلاش می‌کنی؟ شاید گاهی واقعاً شرایط مناسب نباشد و نتوان به تعهد خود عمل کرد ولی تمام سعی خود را کرده‌ای و نتوانسته‌ای در اینجا با خود می‌گویی من تلاش کردم و نشد و وجدان آدم راحت است چون تعهد خود را فراموش نکرده‌ای بنابراین ناراحت نیستی و در فرصتی دیگر باجان و دل آن را انجام می‌دهی.
اگر بگویم دنور، سردار یا پهلوان می‌شوم و نتوانم، جناب مهندس و یا هیچ‌کس دیگر با ما کاری ندارند چون همه‌چیز در این مکان رایگان است ولی من در این مسیر چقدر تلاش می‌کنم یا چه اندازه حاضرم از خواسته‌های خود بگذرم؟ البته نه از خواسته فرزند یا مسافرم، این قول و قرار من است پس باید از خواسته خود بگذرم و ببخشم حتی اگر به مقدار کم باشد وقتی این کار را انجام دهم آرامش بیشتری دارم و وجدان من آرام است این همان وفای به عهد است.
همان‌طور که جناب آقای حکیمی در جلسه عمومی بیان نمودند: من هرچه جلوتر می‌روم با خود می‌گویم از قدمی که کنگره برای من برداشته است باید بیشتر قدم بردارم ولی باز برمی‌گردم و نگاه می‌کنم می‌بینم کنگره از من جلوتر است و من عقب مانده‌ام همان‌طور که جناب آقای زرکش نیز فرمودند: هرچه بیشتر ببخشید کم‌حرف‌تر می‌شوید، بیشتر فکر می‌کنید، سربه‌زیرتر می‌شوید و می‌بینید همچنان کمتر گذاشته‌اید؛ این خاصیت کنگره است که در هر جایگاه خدمتی همیشه در حال آموزش هستیم در سفر اول، دوم و سال‌های بعد که راهنما یا ایجنت می‌شویم باز نیاز داریم در کنگره باشیم و خدمت کنیم و هرچه جلوتر می‌رویم بازهم عقب هستیم.
طبق فرمایش جناب مهندس: اگر روزی من نباشم همه‌چیز به‌راحتی پیش می‌رود لژیون سردار و گل‌ریزان را هزاران هزار نفر دیگر می‌آیند و کمک می‌کنند حتی بیشتر از من، خداوند می‌خواهد تا از چیزهایی که در اختیار ما قرار داده است گذشت و بخشندگی را یاد بگیریم و بدانیم از کدام خواسته و در کجا می‌توان گذشت و خودخواه نبود شاید اگر من در کنگره نبودم گذشت را یاد نمی‌گرفتم.
بخشندگی انسان را بزرگ می‌کند و درخت هرچه پربارتر باشد سربه‌زیرتر می‌شود بزرگ‌ترین قدرت، بخشندگی است انسان‌هایی که در کنگره می‌بخشند مبلغ برایشان مهم نیست مهم پرداخت آن مبلغ با شعف دل است ما همان‌گونه که در همه موارد جناب مهندس و خانواده ایشان را الگو قرار می‌دهیم باید درزمینهٔ بخشش نیز ایشان را که باجان و دل به انسان‌ها و کسانی که برای درمان مراجعه می‌کنند کمک می‌کنند را الگو قرار دهیم تا ما نیز کمک کردن را یاد بگیریم و با بازگشت به گذشته تجربه کسب کنیم و قدردان حضور در کنگره باشیم به دلیل این‌که هرچه بیشتر از خواسته‌های خود بگذریم به حال خوش و آرامش بیشتری می‌رسیم این است طبیعت بسیار زیبای کنگره که به آن رسیده‌ایم.

مشارکت راهنما همسفر طاهره:
زندگی یک بازی است و هر بازی قوانین خاص خود را دارد قوانین را نمی‌شود کنار گذاشت و از آن عبور کرد اگر خارج از قوانین حرکت کنید حال انسان خراب می‌شود همیشه فکر می‌کردم اگر فرزندم به درمان برسد حالم خوب خواهد شد یا فکر می‌کردم با خریدن خانه حس بهتری پیدا می‌کنم اما هرچه جلوتر می‌رفتم باز حالم خراب‌تر می‌شد و شروع کردم به فکر کردن که چطور حال من بهتر می‌شود و شرایط روحی من مادر و همسر بهبود می‌یابد؟
با خداوند عهد و پیمان بستیم که در زمین بندگی کنیم آیا بر سر عهدی که بستم وفادار بودم یا فراموش کردم؟ این ویژگی در درون من است خیلی از چیزهایی که بستر آن برای من فراهم است از قبل نیز بوده من در روز الست پیمان بستم که به فرامین الهی عمل کنم روزی که آمدم با خود و خدای خود عهد بستم که اگر فرزندم درمان شود همه‌چیزم را می‌دهم، برای رسیدن به حاجت و آرزوها به خیلی مکان‌ها رفتم ولی نتیجه نداشت و اکنون که به آن حال خوب رسیدم نباید فراموش کنم که روز اول چه می‌خواستم.
در کنگره عهد بستیم که همیشه در آبان ماه گل‌ریزان باشد آیا ما به عهد خود در آن روز عمل می‌کنیم؟ برای رسیدن به حال خوش اول باید حسابم را با خود صفر کنم وقتی حسابم با خودم صفر شد می‌توانم حرکت کنم پس باید از ضد ارزش‌ها دوری کنم و به‌طرف ارزش‌ها بروم و خدمت کنم اما به چه کسی باید خدمت کنم؟
ما از ۱۴ وادی برای رسیدن به عشق عبور می‌کنیم که درنهایت از عشق خاص به عشق عام تبدیل شویم یعنی برای رسیدن به آن باید پله‌ها را یکی‌یکی طی کرد پله اول عشق خالق به مخلوق و عشق مخلوق به مخلوق و درنهایت عشق خالق به مخلوق که بالاترین عشق است، خالق من کیست؟ تمام آن افرادی که دوست دارند در مکانی به آرامش برسند و حرف همدیگر را بفهمند الآن فرصت پرداخت آن بهایی است که من سال‌ها منتظرش بودم.
من برای حیات آمده‌ام و در حیات قانون چهارم حال خوش این است اگر امروز نان داری و ۱۰ روز گرسنه بودی باید یک‌تکه آن را برای فردا نگه‌داری امروز حال خوش بها می‌خواهد برای شرکت در مجلس عروسی چه قدر هزینه می‌کنیم شادی اصلی اینجاست وقتی شادی مادری را می‌بینی، شادی خواهر و همسری را می‌بینی می‌توانی تو هم به حال خوش برسی؛ در همه کارها باید رقابت کنیم تا به‌جایی برسیم که آرامش واقعی آنجاست انشا الله بتوانم خدمتگزار خوبی در این مسیر باشم.

مشارکت همسفر اشرف:
وفای به عهد یکی از موضوعات خیلی مهم در جوامع است که سه ضلع دارد یک ضلع قول و قراری است که با خدا می‌بندیم و خداوند می‌پرسد آیا من آفریدگار شما هستم؟ ما هم می‌پذیریم و قول می‌دهیم که فرامین را اجرا کنیم ضلع دوم قول و قرار با خودمان است، من باید به قولی که می‌دهم عمل کنم ضلع سوم قراری است که با سایر انسان‌ها می‌گذاریم؛ وقتی به قولی که به قدرت مطلق داده‌ایم عمل می‌کنیم یعنی من به خود اهمیت می‌دهم و به قول خود وفا و فرامین الهی را اجرا می‌کنم.
در کتاب الهی آیه‌ای هست که به ما یادآور می‌شود وفای به عهد چه قدر ارزشمند است با اجرای فرامین الهی به دانایی می‌رسیم که همان خدمت به مردم است درواقع ما به عهدی که بستیم عمل می‌کنیم بنابراین اگر بخواهیم به خداوند اهمیت بدهیم باید به مخلوقش خدمت کنیم.
خداوند بی‌نیاز مطلق است از ما می‌خواهد برای مخلوقش ارزش قائل شویم حتی ما در مقابل جسم خود مسئول هستیم و از طریق دانایی می‌توانیم خدمت به خلق را یاد بگیریم و در کنگره بستری فراهم است که ما را به‌سوی نیکی‌ها هدایت می‌کند.

مشارکت همسفر فاطمه:
قول و قراری که می‌گذاریم خیلی مهم است به یاد می‌آورم روز اولی که تصمیم گرفتم وارد لژیون سردار شوم در شرایط مناسبی نبودم با حقوق آموزگاری، خانه اجاره‌ای، دو فرزند و مسافر بیکار شروع کردم و خدا را شکر مسافرم آمد و به درمان رسید و خدمتگزار شد و برکت این بخشندگی وارد زندگی ما شد همان‌طور که من خودم عهد می‌بندم و عمل می‌کنم خدای من نیز به قول و قراری که با من می‌گذارد وفادار است اگر من خدمت و تلاش می‌کنم مطمئن هستم گوشه‌ای از مشکلات زندگی من هم درست می‌شود.
کاری بود که مسافرم خیلی دوست داشت انجامش دهد جالب این است روزی که لژیون خود را تشکیل داد این موضوع برایش حل شد و خودش این را به زبان آورد و احساسش را بیان کرد همان‌طور که خداوند با من قول و قرار می‌گذارد و من را به چیزی که می‌خواهم می‌رساند من هم باید تلاش کنم تا افراد به رهایی برسند، افرادی که هنوز پشت در هستند و کسانی که هنوز راهی را پیدا نکرده‌اند تا به کنگره بیایند و درمان شوند.
کمک‌های من و خدمتی که انجام می‌دهم راه را برای آن‌ها باز می‌کند؛ هیچ‌وقت نباید گذشته خود را فراموش کنم ما حال گذشته خودمان را در وجود تک‌تک رهجویان تازه‌وارد می‌بینیم که کجا بودیم کجا هستیم و چه شدیم؛ باید حواسم باشد من خودم را می‌گویم و امیدوارم بتوانم هم ازنظر مالی هم توان جسمی تا آنجایی که می‌توانم برای کنگره خدمت کنم.

ویرایش: همسفر فاطمه، راهنما همسفر بتول (لژیون چهارم)
ثبت و ارسال: همسفر رها، راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
همسفران نمایندگی خلیج‌فارس (بوشهر)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .