دهمین جلسه از دوره اول سری کارگاههای آموزشی خصوصی ویژه همسفران نمایندگی زنجان به نگهبانی همسفر فاطمه، دبیری همسفر نفیسه و استادی راهنما همسفر رویا با دستور جلسه «جهانبینی 1 و 2» در روز دوشنبه مورخ 17 اردیبهشتماه ۱۴۰3 رأس ساعت ۱6 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر که فرصت داد یکبار دیگر در این جایگاه بنشینم از آخرين باری که در این جایگاه بودم یک سال گذشته است و خیلی خوشحالم. از ایجنت محترم شعبه و همینطور از نگهبان جلسه تشکر میکنم که اجازه دادند که این حس قشنگ را دوباره تجربه کنم.
دستور جلسه امروز جهانبینی ۱ و ۲ است که همه ما در لژیونها کار میکنیم دو جمله هست؛ یکی از این جملهها توسط استاد امین گفته شده و آموزشهایی که در این جزوهها به ما داده میشود. اولین نکتهای که میگوید تعریف جهانبینی است؛ جهانبینی یعنی چه؟ یعنی دریافت من، ادراک من و احساس من از خودم، اطرافیانم و از جهانی که در آن زندگی میکنم و همچنین نگاه من به جهان هستی و نگاه من به خودم.
حالا یک مواقعی هست که انسان حالش خیلی خوب است و همه چیز را خیلی خوب میبیند، ولی یک مواقعی هم هست که یک مشکل و سختی پیش میآید و حالش بد میشود، اصلاً این جهان هستی و همه چیز را فراموش میکند، علت آن چیست؟ آقای مهندس میفرمایند: وقتی رفتار اطرافیان با خودت را میبینی، درون خودت را ببین که درونت چه شکلی است که اطرافیان با تو اینطور رفتار میکنند و یا یکی را میبینیم و میگوییم چه خانم خوبی بود محجبه و باادب و یا بعضیاوقات یکی میگوید که اصلاً خوب نبود، خیلی مغرور و ازخودراضی بود. چرا این یک شخص است، ولی دو برداشت شد؟ این به خود انسانها و درون آنها برمیگردد.
چشم همه چیز را میبیند؛ چشم من اطراف را میبیند، عیبوایراد همه را میبیند؛ ولی هیچ موقع عیب خودش را نمیبیند؛ مگر اینکه جلو آینه و روبروی خودش بایستد. پس من زمانی میتوانم عیبوایراد خودم را ببینم که جلوی آینه قرار بگیرم و خودم را با خودم مقایسه کنم و کلاهخودم را قاضی کنم، آن موقع است که عیبوایراد خودم را میبینم. این به دانایی برمیگردد.
دانایی یعنی چه؟ دانایی؛ به معنای کامل یعنی نور؛ جایی که نور باشد و بتوانیم ببینیم؛ این یعنی در آن جایگاه به دانایی رسیدهایم؛ ولی جایی که تاریک باشد ما نسبت به آن چیز اصلاً هیچ احساس و ادراکی نداریم. وقتی ادراکی از آن محیط نداشته باشیم؛ یعنی ما نسبت به آن محیط هیچ دانایی نداریم.
حالا به جسم خودمان نگاه میکنیم؛ جسم ما دارای یک سیستمی به نام سیستم ایکس است؛ یعنی از سر تا نوک انگشتان و حتی موهای من بهطورکلی جزئی از سیستم ایکس حساب میشود. سیستم ایکس؛ کلیه هورمونها و نوروترانسمیترها و همه اینها تشکیلدهنده سیستم ایکس است که هورمونها سروتونین، اندورفین و انکفالین را ترشح میکند.
حالا چه اتفاقی افتاده که من در یک شرایطی حالم خوب و در شرایطی دیگر حالم بد است؟ این به دو چیز بر میگردد؛ یکی به مواد مخدر و یا قرصی که مصرف کردم و دیگر به افکار و اندیشه و اینکه به سیستم ایکس خودم آسیب وارد کردم.
من قبل از کنگره که حالم بد بود به روانشناس مراجعه کردم و از حالم گفتم و او با تعجب مرا نگاه کرد و پنج نوع به من قرص داد، قرصها تا یک مدتی توانست این حالتها را از من بگیرد و این موقتی بود و همین که قرصها را قطع کردم دوباره آن حالتها برای من ایجاد شد و او هیچ جوابی نداشت که بگوید علتش چه بود.
اما در کنگره یاد گرفتم که با افکار منفی و فکر و اندیشه سیستم ایکس خودم را تخریب کردم و دوپامین که مرتب ترشح میشد چشمهاش خشک و یا کم آب شده و با آب ریختن درون چشمه، چشمه نمیشود و این را باید از ریشه ترمیم میکردم. انسان در هر کاری، برای هر چیزی و برای اینکه یک کاری انجام بدهد و از دامی نجات پیدا کند، نیاز به کسی یا راهنمایی دارد تا او را کمک کند.
خدا را شکر که در کنگره همه ما راهنما داریم و اینکه افکار منفی را من نمیتوانم حذف کنم و باید افکار مثبت را جایگزین افکار منفی کنم. این بزرگترین درس در کنگره بود و در مشکلات استفاده میکنم و مسئله دیگر ورزشکردن است؛ در کنگره آقای مهندس به ورزشکردن خیلی اهمیت میدهند. کسی که در آزمون راهنمایی در کنگره قبول بشود اگر مسئول ورزشی او را تأیید نکند، آقای مهندس شال به او نمیدهد. چرا که سلامتی سیستم ایکس ما دست خودمان است و دیگر اینکه با ورزشکردن و تغذیه سالم است که سیستم ایکس من درست و خوب کار میکند. انسان تا زمانی که در مورد چیزی شناختی نداشته باشد، نمیتواند آن را ببیند و آن مشکل را حل بکند.
جهانبینی چهکار میکند؟ قوانین زندگیکردن را به ما یاد میدهد تا بتوانیم بهراحتی از پس مشکلات برآییم؛ برای مثال جهانی که در آن زندگی میکنیم 12 ساعت آن تاریکی و 12 ساعت آن روشنایی است پس در جایی که زندگی میکنیم ممکن است یک روز خوش باشیم و یک روز ناخوش و موقعی که ناخوش هستیم پس گلایهمند نباشیم و این قانون زندگی است. مثلاً میگوید؛ تجسس نکن، غیبت نکن و در کار خیر مشارکت کن. اینها برای چیست؟ اینها برای این است که من در مقابل جهان خاکی و مشکلات مقاوم باشم. چون پایان هر مشکلی سرآغاز مشکل دیگری است.
تایپ: همسفر سمیرا، راهنما همسفر کبری (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر ناهید، راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
عکس: همسفر مهسا (مرزبان خبری)
تنظیم و ارسال: همسفر فرشته (خدمتگزار سایت)
همسفران نمایندگی زنجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
153