با تفکر ساختارها آغاز میشود و بدون تفکر هر آنچه هست روبهزوال میرود.
چهارده وادی وجود دارد که با عبور از آنها از تاریکی خارج میشوم.
تفکر حرکت ذهنی و درونی من است که میتواند مرا از موضوعی به موضوع دیگر برساند و اولین قدم در بهوجودآمدن ساختار است، ساختار میتواند هر تصمیمی که برای خودم میگیرم باشد، در اصل اگر کاری را بخواهم انجام دهم ساختاری را بنا میکنم که بهتر است قبل از آن خوب فکر کنم.
در تفکراتم نیروهای القا، احیا، تحرک به کمک انسان میآید. القا نیروی هر آنچه هست خوبی یا بدی را به من انتقال میدهد و احیا از حی یعنی زنده شدن میآید و به من توان بازسازی را میدهد و تحرک، یعنی حرکت میکنم به سمت هر چه میخواهم تا به ساختار برسم.
ساختار مثل یک بوم نقاشی سفید است که تفکراتم روی آن یک نقاشی ترسیم میکنند و هر چه کشیده میشود در آخر، خودم آن را مشاهده میکنم پس هر چه در ذهن من بگذرد برایم پیش میآید.
در این وادی آموختم که چگونه فکر کنم و به چه چیزهایی نباید فکر کنم و در برابر مشکلات زندگی انرژی بیهوده نگذارم و با تفکر بجا و درست یک استراتژی و یک نقشه درست و حساب شده طراحی کنم نه در کوتاهمدت و سرسری، تا بتوانم مسائلم حل کنم. با مواجهشدن با مشکلاتم واقعبینانه به آنها نگاه کنم تا به تصمیم صحیح برسم. برای اجرای تصمیمم اول باید اراده کنم هدف را در نظر بگیرم، تمرین و تکرار کنم، مشاوره بگیرم، اعتماد به نفسم را بالا ببرم.
قبل از هر کاری باید به نیرویی چون نیروی مافوق ایمان داشته باشم؛ زیرا به من انرژی میدهد و تکیهگاهی است برای من، چه بخواهم و چه نخواهم، خودکار مرا یاری میدهد، اگر تقوا و درستکاری پیشه کنم در مسیری روشن حمایتم میکند؛ ولی اگر به سمت ضد ارزشها بروم نیرویی منفی مرا به تاریکیها میکشاند و اینگونه به تباهی میروم و هر چه داشته باشم چه مادی چه معنوی را از دست میدهم و آرامشم را سلب میکند و به زوال میبرد.
نویسنده: همسفر شیرین رهجوی همسفر راهنما کتی (لژیون نهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر راهنما انسیه (لژیون چهاردهم)
نمایندگی همسفران شمس
- تعداد بازدید از این مطلب :
92