English Version
English

جهان‌بینی 1 و 2

جهان‌بینی 1 و 2

دشوارترین کار در عالم تغییر است؛ وقتی‌که چراغ تغییر در ذهن ما روشن می‌شود، باید بلافاصله دومین چراغ که آموزش است روشن شود؛ چون تغییر بدون آموزش غیرممکن است. پس آموزش گوهر هم‌زاد تغییر است. آموزش در بخش جهان‌بینی به همین سادگی نیست و باید برای آن بهایی را پرداخت و به طور حتم باید برای دستیابی به آن سختی‌هایی را متحمل شد و این تغییر صفات با آگاهی و دانش درونی ممکن است و احتیاج به زمان دارد تا مکانیسم تغییر صفات صورت گیرد.
جهان‌بینی؛ دانش چگونه زیستن و ابزاری‌ است برای انسان، جهت به‌دست‌آوردن آرامش و حال خوش در مسیر زندگی و در ادامه، همچون نردبانی است برای صعود انسان به قله‌های معرفت، شناخت و درک هستی که به‌وسیله این ابزار یا نردبان می‌توان پله‌های فهم حقیقت و یا ماهیت جهان هستی را بالا برد.
شعری وجود دارد با این مضمون؛
ما برون را ننگریم و قال را
ما درون را بنگریم و حال را
که کنگره به هر دو سوی قضیه توجه دارد؛ کنگره معتقد است که برون ما آیینه درون ماست؛ اگر درون ما به‌هم‌ریخته باشد برون ماهم به‌هم‌ریخته است و اگر تفکرات ما به‌هم‌ریخته باشد، گفتار ما هم به همین شکل خواهد بود. درون و برون ما از هم جدا نیست؛ درون و تغییرات آن، نقطه آغازی است که در نهایت نتیجه آن را در بیرون می‌بینیم. تغییرات ما نشان می‌دهد که جهان‌بینی درست را آموخته‌ایم و به آن عمل می‌کنیم.
اگر به آموخته‌های خود عمل نکنیم باید بدانیم که آن آموخته‌ها برای ما دانش و علم نخواهد بود. علم؛ یعنی دانشی که به آن عمل می‌کنیم. برای باورها و آموخته‌هایی که به آن عمل نمی‌شود ارزشی وجود ندارد. انسان موجودی است دارای ویژگی‌های آشکار و پنهان، در نفس و در صور پنهان ما مکانیسمی موجود است که خوراک آن دانایی است و اگر این خوراک را به آن ندهیم، کاری از او بر نمی‌آید.
این اصل بنیادی است که خداوند عقل را قرار داد و باقی اعضا هم بااراده عقل راهبری می‌شوند، برای اینکه این خوراک به عقل برسد و بتواند وظایفش را انجام دهد باید یک‌سری ابزار و لوازم فراهم شود.
در تعریف جهان‌بینی می گوئیم؛ آنچه انسان از خود، اطراف و پیرامون خود احساس، دریافت، ادراک و برداشت می‌نماید. انسان دارای دو بخش از حواس است که یک بخش مربوط به حواس ظاهری است و بخش دیگر مربوط به حواس غيرظاهری یا بیرونی که همین حواس ظاهری پایه و اساس برای عملکرد هرچه بهتر حواس بیرونی هستند برای دریافت پیام‌ها.
حواس ظاهری انسان شامل حس بینایی، حس چشایی، حس لامسه و... هستند که این حواس پیام‌ها و سیگنال‌ها را از محیط پیرامون دریافت کرده و به مغز انتقال می‌دهند و مغز مترجمی است برای عقل و در این هنگام چرخه تفکر هم برای کمک، سنجش و صدور فرمان به کار می‌آید؛ برای مثال زمانی که انسان حنظل را مزه می‌کند حس چشایی این مزه را دریافت کرده و به مغز انتقال می‌دهد و چرخه تفکر به کار می‌افتد. فردی که مصرف‌کننده مواد مخدر است به دلیل مصرف مواد پرده‌ای روی حواس وی به وجود آمده و دیگر این پیام‌ها و سیگنال‌ها به شکل درست و صحیح به عقل نخواهد رسید. پس مرحله دوم یعنی دریافت هم به‌درستی صورت نخواهد گرفت. مرحله  ادراک؛ مرحله‌ای است که ارتباط مستقیم با دانایی و پیشینه دانایی انسان دارد و به همین دلیل است که درک در همه انسان‌ها به یک‌میزان اتفاق نخواهد افتاد؛ چون در بخش ادراک متفاوت هستند.
مرحله آخر؛ مرحله برداشت که این مرحله در عرصه عمل بروز پیدا خواهد کرد، پس می‌توان گفت برداشت یک مرحله از دریافت جلوتر است؛ مثلاً در حال آموزش‌دیدن هستیم آن را متوجه شدیم؛ یعنی دریافتش کردیم، بعد که کاربردی و عملی شد به برداشت می‌رسیم؛ یعنی در عرصه عمل خودش را نشان می‌دهد؛ همانند تعقل.
قوانین جاری در هستی تعادل و هوشمندی خلقت، همه در هسته نفس انسان تعبیه و طراحی شده است به همین خاطر انسان قادر به فهم و درک تمامی مسائل هستی است به شرطی که در ابتدا به خودشناسی و سپس به خداشناسی برسد و این در صورتی است که بتواند خود را تزکیه و پالایش نماید؛ یعنی همان تغییر صفات و فرق نگاه.
ره آسمان درون است پر عشق را بجنبان
پر عشق چون قوی شد غم نردبان نماند.

نویسنده: راهنما همسفر اعظم
ویرایش: همسفر ناهید، راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
تنظیم و ارسال: همسفر فرشته (خدمتگزار سایت)
همسفران نمایندگی زنجان
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .