سیزدهمین جلسه از دوره هفتم کارگاههای آموزشی مجازی ویژه همسفران کنگره۶۰ نمایندگی پروین اعتصامی اراک با دستور جلسه « جهانبینی ۱ و ۲» با استادی راهنما همسفر زهرا در روز شنبه مورخ ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
تشکر میکنم از راهنماهای خودم خانم مهری و خانم ژاله
دستور جلسه: جهانبینی ۱و۲
نوشتاری که اکنون در دست شماست کاوشی است برمبنای راهنماییها و شاه کلیدهای اساتید ( کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر و نگهبان کنگره ۶۰ ) نوشتاری برای مسافران و همسفران است.
جهانبینی یعنی دیدن، درک و احساس جهان پیرامون خود،
جهانبینی یعنی علم زندگی کردن و آرام زیستن،
جهانبینی یعنی رها شدن از بندهای جهل، نادانی، نیروهای منفی و ضد ارزشی.
وقتی مسافری وارد کنگره میشود با او در مورد مثلث درمان اعتیاد، جسم، روان و جهانبینی صحبت میکنند، میگویند ابتدا جسم تو باید درمان شود و در ادامه روان و جهانبینی و اینکه هر سه ضلع به هم وابستهاند، یعنی باید با هم رشد کنند.
در روزهای اول و حتی ماههای اول برداشتی از ضلع سوم و مفهومی از کلمه جهانبینی ندارد.
ولی رفتهرفته زمانی که جسم کمکم رو به بهبود است متوجه میشود که اینک باید روی جهانبینی و روان تمرکز کند.
روزهای اول میگوید من اعتیاد دارم جهانبینی دیگر چیست، چه معنی دارد، چه ربطی دارد؟!
زمانی نمیگذرد که متوجه اهمیت این موضوع میشود. چرا که با بازسازی سیستمهای جسم زمزمههای دیگری از درون خود میشنود که دید و نگرش تو باید نسبت به خودت، به جسمت، به حسهای منفی درون، به اعتیاد و به موادمخدر تغییر کند.
ما اگر درون به هم ریختهای داشته باشیم، برون ما هم به همریخته است.
من همسفر هم با تخریب فراوان و کولهباری پر از اضطراب و ناامیدی، افسردگی و ضدارزشهای ریز و درشت وارد کنگره میشوم.
من که فکر میکردم خودم آدم کاملی هستم و این مسافرم است که مشکل دارد. ولی ذره ذره با آموزشهای کنگره و با سیدیهای آقای مهندس، استاد امین و مخصوصاً جزوه جهانبینی متوجه موضوعات جدیدی شدم.
مسائلی که تاکنون نشنیده بودم و هیچ اطلاعی در مورد آنها نداشتم. با نفس، عقل، دانایی، مثلث جهالت، دانایی مؤثر و حسهای درونی تنفر، کینه، حسادت، آستانهآشوب و مخصوصاً حس عجیب دوست داشتن و عشق آشنا شدم.
تازه میفهمم که من چقدر بیشتر از مسافرم احتیاج به این آموزشها داشتم.
با کار کردن روی ضلع جهانبینی، جسم، اطراف و پیرامون خود را میشناسیم، هستی، پدر و مادر و فرزندان خود را میبینیم، در نهایت خداوند را میبینیم، میشناسیم و عشق ورزیدن را یاد میگیرم.
همانطور که افکار و اندیشه من تغییر میکند جسم من نیز به تعادل بیشتری میرسد و در این مرحله آرامش در زندگی را حس میکنم، به فرمان عقل و دانایی مؤثر میرسم.
یاد میگیرم از ضدارزشها دوری کنم و در جهت ارزشها حرکت کنم.
در جهانبینی من با صور آشکار و صور پنهان آشنا میشوم، یاد میگیرم اگر من در صور پنهان از تخریب بالایی رنج میبرم هرگز نمیتوانم این به همریختگی را در ظاهر خود پنهان کنم و نشان ندهم. یعنی اگر در صور آشکار به مسافرم از دوست داشتنش میگویم، ابتدا باید در صور پنهان او را واقعاً دوست بدارم، وگرنه هرگز باور نخواهد کرد.
اگر هم لژیونی من به رهایی میرسد واقعاً برایش خوشحال باشم.
در نهایت با ارتقای ضلع جهانبینی میفهمم که من به عنوان یک انسان خواستههایی دارم که باید آنها را در جهت صراط مستقیم سوق دهم و از ضد ارزشها دوری کنم و صد البته که این کار باید ذرهذره و پلهپله انجام شود.
مچکرم که به صحبتهای من توجه کردید.
تهیه گزارش: راهنما همسفر زهرا ( لژیون پنجم )
تایپ: همسفر زهره رهجو راهنما همسفر زهرا ( لژیون پنجم)
ویراستار، تنظیمکننده و ارسال: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر فاطمه ( لژیون یکم )
همسفران نمایندگی پروین اعتصامی اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
237