English Version
English

تمام بار لژیون بر روی دوش راهنماها است

تمام بار لژیون بر روی دوش راهنماها است

نهمین جلسه از دور چهل و هشتم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی شفا مشهد، با استادی راهنما مسافر امین، نگهبانی مسافر سعید دبیری مسافر محمود با دستور جلسه " هفته راهنما " روز پنج‌شنبه 13 اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷  آغاز به کار کرد. 

 خلاصه سخنان؛ 

سلام دوستان امین هستم مسافر، انسان هایی که مورد لطف خداوند قرار می‌گیرند، انسان هایی هستند که خدمت را برای مخلوق خداوند فراهم می‌کنند خداوند را شاکر هستم، برای توفیق اینکه در خدمت شما دوستان باشم، تا بتوانم از مشارکت های شما آموزش بگیرم. در مورد هفته راهنما دو جلسه اساتید عزیز سخن گفتند، امروز آخرين روز برداشت محصول از هفته راهنما است، در این هفته سخنانی که گفته شد، آیا من توانسته ام برای خودم از مشارکت ها و صحبت های استاد برداشتی برداشته باشم. همه ما پیرو سخنان جناب مهندس دژاکام در درست زندگی کردن هستیم، ما درس زندگی کردن را از ایشان یاد می‌گیریم، در عمل کردن به این درس ها، جامعه و جایگاه از دست رفته خود را به دست می‌آوریم. 

باور این مسئله برای دیگران سخت می‌باشد، گفته شود مکانی است چهارصد نفر دورهم جم می شوند، با عشق و محبت مسیر درست زندگی کردن را از یک نفر یاد می‌گیرند، بدون هیچ هزینه و چشم داشتی به یکدیگر کمک می‌کنند. اگر در حال آموزش گرفتن این مکان نبودم یا در مسیر زندگی گذشته خودم بودم و .... در نتیجه با حال خرابی که فرد دارد قطعا عشقی هم ندارد که برای به آغوش کشیدن فرزند، محبت کردن به همسر و افراد نزدیک زندگی پیش قدم شود. در این جا گفتن از جایگاه و مسئولیت راهنما کار ساده ای است، اما روزی که شما پشت درب کنگره۶۰ با حال خراب و کوله باری از مشکلات کنار راهنمای تازه واردین سخن می‌گفتید، ایشان فقط گوشی داشت شنوا، برای سبک کردن کوله شما، با گوش دادن به سخنان شما توسط راهنما تازه واردین نوری در دل شما روشن شد، تا بتوانید با ایمان قدم بردارید. از دید بعضی ها کار راهنمای تازه واردین آسان به نظر می‌رسد، اما اگر راهنمایی ایشان درست نباشد، شما سر از بیغوله ها در می‌آورید. 

زمانی متوجه این می‌شوید که آموزش دیده باشید و با پا گذاشتن به سفر دوم، آن‌جا متوجه بزرگی کار این عزیزان می‌شوید و صد درصد این اتفاق در آن سه جلسه می‌افتد، سه جلسه ای که آینده زندگی ما را ساخت، اگر من الان در این جایگاه نشسته ام مدیون صحبت های آن راهنمای دانایی هستم، که گنگره شصت را برای من باز کرد و ایمان را در دل تاریک من روشن کرد. می خواهم نکته ای بگویم که واقعا دلم را به درد می آورد، گفتند چه می خواهید بگویید؟ خداوندی که من را آفریده و این همه نعمت را به من داده است تا حالا هیچ مبلغی را از من نگرفته است، ولی شما چند شب من را در بیمارستان نگاه داشتید و مبلغ بسیار زیادی را ازمن گرفتید، این تفاوت خداوند و خلق آن است. ما در بیرون ازکنگره درک، باور، عشق و محبت را داشتیم، اما یک نفر پیدا شد که به ما آموخت چه موقع این عشق و محبت را از خود به روز دهیم و چگونه تفکر کردن را به ما نشان داد. 

در زمان مصرف وقتی نشئه بودیم به فرزندمان واقعا محبت می کردیم ولی این توهم عشق و محبت بود، از زمانی که اینجا هستم می دانم چگونه و کجا به فرزندم عشق و محبت بورزم. انسان همیشه نمی تواند کارهایش را خودش انجام دهد، بعضی وقتها دیگران باید کارهای آنها را انجام دهند، اگر مهندس دژاکام بارانش نمی بارید آیا امروز چشمه ای وجود داشت؟ آیا شما می توانستید در لژیون از چشمه راهنماها حال خوب دریافت نمایید؟ همه راهنماها می دانند خودشان از رهجوها حالشان خرابتر است، تمام بار لژیون بر روی دوش راهنماها است و باید حال خرابیهای شما را شاهد باشد و مشکلات شما را بشنود تا بتواند به خوبی شما را به حال خوب برساند. انشاءالله که بتوانیم قدردان زحمات مهندس دژاکام و خانواده محترمشان باشیم، بتوانیم از راهنماهای قسمت همسفران و مسافران تشکر کنیم، این هفته را به همه آنها تبریک می گویم، امیدوارم دل همه شما خوش باشد. 

مرزبان خبری مسافر رحیم 

تایپ مسافران محمد رضا لژیون 10 و هادی لژیون 17 

صوت مسافران رضا لژیون 20 و احمد لژیون 12 

عکاس مسافر حسین لژیون 1 

تنظیم و ارسال مسافر مهدی لژیون 7

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .