سلام دوستان حلیمه هستم یک همسفر رهجوی راهنما همسفر محبوبه «لژیون سوم»
راهنمای خوب و مهربانم؛ شما روشنایی بخش تاریکی جان هستید و ظلمت اندیشه را نور میبخشید.
چگونه سپاس گویم مهربانی و لطف شما را که سرشار از عشق و یقین است.
چگونه سپاس گویم تأثیر علمآموزی شما را که چراغ روشن هدایت را بر کلبهی محقّر وجودم فروزان ساخته است.
آری، در مقابل این همه عظمت و شکوه، نه توان سپاس است، نه کلام وصف راز و رمز پویای علم، کشف معانی بدیع و تجلّی جلوههای شهودی معرفت و کیمیایی است که آسمان علم چه خرم علمی که از چشمهٔی معارف سیراب شود و چه زیبا دانشی که قُبای پَرنیانش به عطر و بوی گلستان محمدی مُعَطر شود و چه معمارِ با شکوهی باشد.
بنایی که امروز، کاخ آباد علم به سروش معنوی و مفهوم پیام او بیش از پیش محتاج راهنمایانی است که؛ علاوه بر حفظ آبادانی آن در راه إعتلای آن به فرزندان خویش محبت کنند، در سپیده دَم ٱزَل آن زمان که سازندگی کائنات آغاز میگردید و کتاب تَکوین گشوده میشد، نخستین کلمهایی که با قلم تقدیر بر دیباچهی قاموس هستی نقش بست، واژهی زیبای راهنما بود و سَر فصل این کتاب کُهَن به تعلیم و تربیت اختصاص یافت و همیشه در همهی مواقع راهنمای من هستید.
متشکرم بابت تمام زحماتی که برای منِ رهجو کشیدید، تا بتوانم با تمام ناملایمتهای زندگی رو به رو شوم و خانوادهام را در کنار هم به آرامش برسانم.
هفتهی راهنما را به شما بزرگوار تبریک عرض مینمایم.
سلام دوستان هما هستم همسفر حمید، رهجوی راهنما همسفر سمیه «لژیون پنجم»
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند.
راهنمای عزیزم دردِ فهمیدن، فهماندن و تفهیم کردن همگی متعلق به شماست.
چه حال خوشی این جایگاه والا و چه صفایی در رسالت بزرگ شما در هدایت رهجوهایی که با ناامیدیِ مطلق در اعماق تاریکیها بودند و چه ناباورانه به درکی از راهنما وجایگاهاش رسیدهاند.
شما به بالاترین حدِ عشق که همان عشق به مخلوق است، رسیدهاید و چه صبورانه راه را برای ما روشن نموده و با تمام وجود و از روی مهر، عاشقانه آموزش دادهاید.
این روز بزرگ را به راهنمای توانمندم خانم سمیه و تمام راهنمایان کنگره۶۰ تبریک عرض مینمایم.
خداوند انشاءالله به زندگی شما برکت دهد.
سلام دوستان معصومه هستم همسفر محمد، رهجوی راهنما همسفر مریم «لژیون هفتم»
هفته راهنما را در رأس به استاد عشق و محبت، جناب آقای مهندس و به تمام راهنمایان کنگره۶۰ که با تمام وجود به رهجویان کنگره۶۰ عشق میورزند و به آنها درس انسانیت و درست زندگی کردن را میآموزند، تبریک میگویم.
من نزدیک دو سال و نیم، کنگره۶۰ رفتم؛ آنقدر حال من خراب بود که فقط سیدی مینوشتم و روز به روز حال من بدتر میشد؛ مدام انگشت اشارهام سمت راهنمایم بود، میگفتم اگر راهنمای من به من انگیزه بدهد، من به حال خوش میرسم.
یک روز به خودم تلنگر زدم و گفتم معصومه در این مدت به جز سیدی نوشتن چه کار دیگری را به حرف راهنمایت گوش کردهای؟
یک راهنما به ازای این همه عشق بلاعوض از رهجو میخواهد فقط هفتهای دو بار در جلسات حضور داشته باشد؛ برای سلامتی خودش جمعهها پارک بیاید و هر سیدی ۶۰ دقیقهای را که مینویسد، یک جمله آن سیدی را در زندگی خودش کاربردی کند.
من بهعنوان یک رهجو هزار و یک بهانه میآوردم که نافرمانی خود را توجیه نمایم و این باعث میشد که روزبهروز حال من بدتر شود.
از خودم پرسیدم که آیا یک راهنما مشغله زندگی ندارد؟ یک راهنما شاغل نیست؟ بیمار نمیشود؟ مهمانی و تمام بهانههایی که من آوردم، را ندارد؟ سرما و گرما، رفت و آمد برایش سخت نیست؟
نمیتوانم بگویم چون راهنما هستند، زندگی آنها بدون دغدغه و مشکل است؛ برعکس، چون آموزش دیدهاند امتحانات زندگی آنها سختتر شده است؛ فقط با آموزشهایی که از کنگره۶۰ گرفتهاند، از امتحانات زندگی سربلند بیرون میآیند.
در پایان از راهنمای اول خودم خانم زهرا عزیزم و از راهنمای عزیزم خانم مریم کمال تشکر را دارم و خدا را بابت وجود همچنین فرشتگانی شاکر هستم.
سلام دوستان زکیه هستم همسفر جلال، رهجوی راهنما همسفر زهره «لژیون نهم»
راهنما کسی است که راه را نشان میدهد، کسی که تاریکیها را طی نموده است، کسی که سختیها و گذرگاههای آن را با پوست و گوشت خود لمس نموده و از این گذرگاههای سخت به سلامتی عبور نموده و به مقام بزرگ مربی و معلم رسیده است.
به راستی؛ چرا راهنماها در کنگره۶۰ بدون هیچ چشم داشتی به افرادی که گرفتار تاریکیها هستند کمک میکنند؟
از زمان خود که بزرگترین غنیمت انسان است، از خانواده و دوستان خود میگذرند.
من میگویم آنها به درجهای از ایمان رسیدهاند که با تمام وجود و از عصاره جانشان در این مسیر قدم برمیدارند، آنها در مقصد، منبع نوری را میبینند که من سفر اولی یا سفر دومی نمیبینم!
به راستی دستهایی که کمک میکنند مقدستر از لبهایی هستند که دعا میکنند.
به امید روزی که ما هم بتوانیم نمایانگر راه تاریکی به روشنایی باشیم.
به نام قدرت مطلق الله
سلام دوستان راضیه هستم یک همسفر رهجوی راهنما همسفر ناهید «لژیون یازدهم»
خداوندا تو را سپاس میگویم، برای اینکه صدای مرا در قعر چاه و سیاهی دل شنیدی و عجابتم کردی.
تو را سپاس میگویم که مرا برای رهایی از بند تاریکی و خودبینی به مکان مقدسی، همچون کنگره۶۰ هدایت کردی.
خداوندا تو را سپاس بیکران و بی حد و اندازه میگویم، برای اینکه بر سر راه من فرشتهای زمینی؛ راهنمایی توانمند، قدرتمند، با درایت و آگاه قرار دادی که دست ضعیف، ناتوان و رنج دیدهی مرا بگیرد و از قعر چاه ظلمت و سیاهی درون خودم بالا بکشد و به گلستان زیبای خودشناسی، خداشناسی و انسانشناسی هدایت کند.
راهنمای عزیزم خانم ناهید بزرگوار، عزیز، دوست داشتنی و مهربان لژیون یازدهم نمایندگی بنیان؛ من رهجوی نافرمان و کوچک شما، دستان توانمندتان را به مهر میفشارم و بوسهای از عمق جان برای قدردانی، سپاس و تشکر از این همه لطفِ مادرانگی که به پای من گذاشتهاید و بیحد و اندازه به سمت وادی عشق هدایت کردهاید مینشانم، هر چند کاری بی ارزش و کوچک، در برابر بزرگی شما بانو است.
من رهجوی کوچک شما، اینک در این زمان و مکان دو مادر دارم؛ مادری که مرا متولد کرد، با عشق مرا بزرگ کرد و بزرگی به من آموخت و دیگری مادری که مرا از عمق تاریکیها به سمت نور و روشنایی هدایت کرد.
شما بانوی بزرگ و عزیز برای من استورهای هستید به بزرگی مقام مادر که طفل نو پایش را به سمت بهترینها، خوبیها، نیکیها، موفقیت و کامیابی هدایت مینماید.
شما همان تمثیل؛ چشمههای جوشان و رودهای خروشان هستید که به دریا و اقیانوس میریزید و مرا همراه خود به این اقیانوس بیکران و زیباییهای خداوند هدایت مینمایید.
واژهی سپاس در برابر از خودگذشتگیها و ایثار شما ذرهای بیش نیست؛ تنها دارایی من برای شما دعای خیری است که به پاس تمام الطافتان میتوانم بدرقهی راه شما بزرگوار نمایم، تا پایدار و برقرار باشید، تا برای من و هزاران هزار انسان دیگر مانند من بمانید.
آرامش امروز من؛ حال خوش من، سلامت روح و روان من، همه و همه به دلیل تلاشهای بیوقفه و ایثار و از خودگذشتگی و مادرانگیهای شما بانوی بزرگ است که خرج من رهجو نمودهاید.
هزاران هزار دعای خیر بدرقهی راه شما موفق، سلامت، پاینده و پیروز باشید.
__________________________________________________________________
_______________________________________________________
ویراستاران مطالب: همسفر زهرا، همسفر راضیه، همسفر محبوبه رهجویان راهنما همسفر ناهید (لژیون دهم)، همسفر زکیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون نهم)، همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون یازدهم)
ارسال مطالب: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی بنیان مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
177